تحلیل سردار علایی از دلایل حمله صدام به ایران
به گزارش اقتصادنیوز، وی در ادامه نوشت: او بر این باور بود که خیلی زود در تهاجم به خاک ایران به پیروزی میرسد و خوزستان را در اختیار میگیرد و اسم خود را در تاریخ ظالمان جهان جاودانه میکند. اما اینگونه نشد و این جنگ ۸ ساله تبدیل به یک «عبرت بزرگ» برای حاکمانی که معتقد به استفاده از «زور عریان» در حل مسائل خود با دیگرانند شد.
در روزی که صدام جنگ تمام عیار هوایی، زمینی و دریایی را شروع کرد هیچگونه اختلاف مرزی بین ایران و عراق وجود نداشت. اختلافات تاریخی و مرزی دو کشور با دیدار در الجزایر و توافق روی معاهده ۱۹۷۵ در اسفند ماه ۱۳۵۳ بین شاه ایران و صدام حسین حل و فصل شده بود. بر اساس این معاهده تمام میلههای مرزی نصب شده و کشتیرانی در اروندرود بر مبنای خط تالوگ در جریان بود.
بر مبنای همین معاهده بود که وقتی نهضت اسلامی در ایران آغاز شد، حکومت عراق امام خمینی را برای چند روز در حصر خانگی قرار داد و سپس عذر ایشان را از حضور در نجف اشرف خواست و ایشان را مجبور کرد تا از عراق خارج شود و به فرانسه عزیمت کند. بنابراین دولت عراق همه گونه همکاری را با شاه جهت اجرای این معاهده انجام داد.
اما وقتی شاه در ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷ از ایران فرار کرد و مردم ایران خواستند بر سرنوشت خود حاکم شوند، دولت عراق فکر کرد که ایران «قدرت نظامی» و «پشتیبانی امریکا» را از دست داده است و وقت آن فرارسیده تا این معاهده را بهم بزند و بهدنبال توافق جدیدی باشد تا بتواند امتیازات بیشتری را از ایران بگیرد. با همین تحلیل بود که رئیس جمهوری عراق درست چهار روز قبل از شروع جنگ، بهصورت یکطرفه معاهده ۱۹۷۵ را در مجلس این کشور پاره و آن را ملغی اعلام کرد. درست مثل کاری که ترامپ در خروج از برجام انجام داد و «جنگ اقتصادی» علیه ایران را شروع کرد. صدام بر این باور بود، حال که:
۱- توان نظامی ایران از هم پاشیده است
۲- امریکا و شوروی و عربستان موافق تهاجم به ایران جهت مهار اندیشه انقلاب اسلامی هستند
۳- ایران درگیر مسائل داخلی و دورانگذار از نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی است و امکان اندیشیدن به جنگ را ندارد
۴- برخی گروههای مسلح ایرانی مثل حزب دموکرات کردستان و کمونیستها و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از درون، نظام جدید را با چالش مواجه کردهاند
۵- اقتصاد ایران که وابسته به صادرات نفت است با قطع صادرات نفت در اثر جنگ، توانایی تأمین منابع و تحمل این جنگ گسترده را نداردبنابراین پیروزی نه تنها قطعی است بلکه حتی ممکن است بر اثر این جنگ، جمهوری اسلامی ایران از چنگ حاکمیت ملی هم خارج شود و دوباره ایران به دست وابستگان به بیگانه بیفتد. اما در این طرف، با شروع جنگ، مردم توانستند با دعوت امام خمینی(ره) به کمک نیروهای مسلح بشتابند و امام خمینی(ره) دوباره توانست با تکیه بر تفکر اسلامی، «قدرت جدیدی» را از درون ظرفیتهای ملت ایران به وجود آورد.
درنتیجه نه تنها پیشرویهای ارتش صدام متوقف شد، بلکه امام خمینی(ره) هرگونه پذیرش آتش بس را منوط به «اخراج نظامیان دشمن» از خاک ایران و «حفظ تمامیت ارضی» کشور دانستند. جنگ ۸ سال ادامه یافت. ایران عمده سرزمینهای اشغالی را با طرحریزیهای ابتکاری رزمندگان شجاع، آزاد کرد و جنگ را به خاک دشمن کشاند. نتیجه این جنگ تحمیلی صرف نظر از خسارات وارده به کشور، برای ایران عبارت بود از:
۱- حفظ تمامیت ارضی کشور با فداکاری مردم و دولت
۲- تکیه بر توان داخلی و ظرفیت علمی ایرانیان برای توسعه توان نظامی و ظهور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان یک قدرت نظامی ملی توانمند در کنار ارتش جمهوری اسلامی ایران
۳- ایجاد تأسیسات موشکی و تولید انواع موشکهای دفاعی و تبدیل شدن به کشور مطرح جهانی در صنایع موشکی
۴- کسب قدرت بازدارندگی برای جلوگیری از تهدیدات آینده
۵- یافتن ظرفیت نفوذ منطقهای و کمک به ملتهای منطقه برای افزایش قدرت مقاومت در برابر اسرائیل
۶- افزایش روحیه اعتماد به نفس ایرانیان در برابر تهاجم خارجی
اما حکومت بعث عراق از این جنگ جز خسارت، دستاوردی نداشت، زیرا:
۱- صدام مجبور شد به معاهده ۱۹۷۵ بازگردد و در نامه به رئیس جمهوری ایران آقای هاشمی رفسنجانی آن را معتبر اعلام کند.
۲- صدام به دام جنگهای کویت و امریکا افتاد.
۳- حزب بعث برای همیشه حکومت خود را در عراق از دست داد.
۴- در نهایت صدام حسین و پسرانش جان خود را بر سر تداوم جنگهای بیحاصل گذاشتند و با خفت و خواری کشته شدند.
۵- حکومت در عراق تا حد زیادی به دست مردم آن کشور افتاد.
۶- ایران و عراق تبدیل به دو کشور دوست شدند و صمیمانهترین روابط بین آنها برقرار گردید.
7- هر دو کشور از توسعه اقتصادی و فناوری بازماندند.
8- منابع دو کشور به جای مقابله با ظالمان جهانی مثل امریکا و اسرائیل و کمک به رفاه مردم، علیه یکدیگر مصرف شد. البته ایران چارهای جز دفاع نداشت.
ولی در مجموع جنگ «تجربه بزرگی» بود، زیرا خیلیها به این نتیجه رسیدند که باید برای «اجتناب از جنگ» و رفتن به سوی «صلح و آرامش» و ایجاد محیطی مناسب برای «پیشرفت» تلاش کرد.