چه شد که بن سلمان به ناگهان فتیله تقابل با ایران را پایین کشید؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب، سیگنالهای مثبت ریاض برای تهران، این امید را ایجاد کرده که پس از چند سال خصومت عربستان سعودی، اکنون حاکمان این کشور مسیر دیپلماسی و عقلانیت را در پیش گرفته و امکان آغاز مذاکرات میان دو طرف نیز وجود دارد. در راستای پیگیری این احتمال و بررسی چشمانداز آینده مناسبات میان ایران و عربستان، «انتخاب» دیدگاه علی اکبر اسدی، کارشناس مسائل عربستان و استادیار گروه روابط بین الملل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را جویا شده است.
مقاومت حداکثری ایران زمینه چرخش عربستان
اسدی در ارتباط با دلایل و زمینههای نرمش چند وقت اخیر عربستان در برابر ایران، معتقد است که علت اتخاذ رویکرد نسبتا نرمتر ریاض را میبایست در تحولات منطقهای، تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران نسبت به مسائل منطقه و نیز روند مناسبات میان ایران و آمریکا مورد تحلیل قرار داد. تهران در قبال خروج ترامپ از برجام سیاست صبر استراتژیک را اتخاذ و تلاش کرد با دیگر اعضای برجام، منافع مورد نظر خود را تامین کند. متاسفانه این راهبرد با همراهی اروپاییها همراه نشد و ترامپ به سیاست اعمال فشار حداکثری علیه کشورمان ادامه داد. تحریم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حذف معافیتهای نفتی، ایران را در موقعیتی جدید قرار داد. در چنین شرایطی ایران تلاش کرد تصور غالب غربیها مبتنی بر اینکه میتوان با فشار ایران را وادار به تسلیم کرد و این کشور هیچ اقدام جدیای نمیتواند انجام دهد را تغییر دهد. لذا ایران وارد سیاست جدید شد که میتوان آن را سیاست «مقابله حداکثری» نامید.
وی افزود: «کاهش تعهدات برجامی و تغییر در سیاستهای منطقهای، زمینههای اختلافنظر میان آمریکا و کشورهای منطقه را ایجاد کرد. در این میان، تغییر در معادلات نظامی میان یمن و عربستان، پس از حمله پهبادی انصارالله به تاسیسات آرامکو، زمینهساز تغییر در معادلات منطقهای شد. در نتیجه کشورهای حاشیه خلیج فارس به این باور رسیدند که وابسته کردن امنیت خود به آمریکا و اتکای بیش از اندازه به غرب، نمیتوان تامین کننده منافع و امنیت آنها باشد. لذا شاهد تغییر سیاست عربستان، امارات و دیگر کشورهای عرب حاشی خلیج فارس نسبت به ایران بودیم. عدم واکنش آمریکا به حمله پهبادی به آرامکو نیز نقش غیرقابلانکار در چرخش کنونی سیاستهای عربستان دارد.»
تنشزدایی عربستان با ایران از روی اجبار
این کارشناس مسائل عربستان، در بخشی دیگر از گفتههای خود تاکید کرد: «نوع گفتار حاکمان سعودی برای ورود به تنشزدایی با ایران را میتوان متفاوت از اراده و کنش ترامپ و دولت آمریکا مورد ارزیابی قرار داد. ایران و آمریکا پتانسیلهای متفاوتی دارند اما عربستان و امارات وضعیتی کاملا متفاوتی داشته وآسیبپذیریهایی جدی دارند. همین مساله آنها را به سوی کاهش و مدیریت تنشها رهنمون کرده است. این مساله چالشی بزرگ برای محمد بن سلمان ولیعهد عربستان است؛ زیرا او برای نشستن بر کرسی پادشاهی ناچار به همراهی و تعامل با آمریکا خواهد بود. بنابراین، میتوان اراده آنها برای تنشزدایی با تهران را از روی نوعی اجبار مورد ارزیابی قرار داد.»
حل بحران یمن، در نتیجه تنشزدایی احتمالی میان تهران - ریاض
این استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در ادامه تصریح کرد: «بر خلاف 5 سال گذشته که منطقه خاورمیانه در اوج بحران قرار داشت و وضعیت بسیاری از بحرانها مشخص نبود، اکنون بسیاری از آنها تعیین تکلیف شدهاند. دیگر خبری از داعش در عراق و فروپاشی این کشور نیست، گروههای تروریستی در سوریه جولان نمیدهند. در گذشته عربستان در یک سو قرار داشت و ایران در سوی دیگر اما اکنون شاهد هستیم کانونهای بحران در منطقه فروکش کنند، در نتیجه محورهای تقابل ایران و عربستان نیر کمتر شده است. در نتیجه، تنها بحرانی جدی برای عربستان که هنوز در جریان بوده، بحران یمن است که امنیت ملی این کشور را متاثر کرده و به نظر میرسد در این زمینه نیز باید وضعیتی از همکاری یا سازش میان دو کشور در نتیجه تنشزدایی میان دو طرف صورت بگیرد.
پذیرش نقش منطقهای ایران، پیششرط هر گونه مذاکره با عربستان
علی اکبر اسدی، در بخش پایانی گفتههای خود در ارتباط با راهبرد مناسب برای ایران در تعامل با عربستان با توجه به وضعیت کنونی، اظهار داشت: «مناسبترین راهبرد این است که مناسبات با عربستان بازسازی شود اما این پیششرط باید لحاظ شود که ریاض نقش منطقهای ایران را مورد پذیرش قرار دهد. همچنین، تعدیل رویکرد خصمانه عربستان با ایران باید حتما تعدیل شود. اگر ایران بتواند فاصلهای میان عربستان با آمریکا و اسرائیل ایجاد کند، میتواند در مسیر تامین منافع ملی کشورمان حرکت و محیط امنتری را برای ایران در منطقه ایجاد کند.»