راهنماییهای جدید «مرد نامرئی» به ترامپ
به گزارش اقتصادنیوز در آن زمان، دیپلماسی با بیمها و امیدهای قابلتوجهی همراه بود. امروز اما امیدها در حال محو شدن و بیمها بهطور روزافزون در حال تشدید هستند. عواقب تصمیم احمقانه سال گذشته دونالد ترامپ در خارج شدن از توافق هستهای با ایران کاملا قابل پیشبینی بود.
روزنامه «دنیای اقتصاد» در گزارشی که در خرداد سال ۹۳ منتشر کرد، در مورد وی چنین نوشته بود: «حضور برنز در مذاکرات از این رو اهمیت دارد که از او بهعنوان «مرد پنهان» و نامرئی مذاکرات میان تهران و واشنگتن در سالهای اخیر و همچنین مسوول پرونده ایران در وزارت خارجه آمریکا یاد میشود. این دیپلمات کهنهکار که قرار است در ماه اکتبر(۲۰۱۴) بازنشسته شود، مورد وثوق هر دو حزب اصلی آمریکاست و حضورش در ژنو میتواند نشاندهنده عزم دولت اوباما برای به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای باشد.» پس از گذشت سالها برنز در تحلیل خود چنین نوشته است: «اینکه چطور داستان به اینجا کشید، پرسشی است که هر دو طرف را در ابهام گذاشته است. طرف ایرانی تصور میکرد با منتظر ماندن برای پایان یافتن دوره ترامپ و پیروزی فردی دیگر در انتخابات ۲۰۲۱ میتواند به توافق هستهای بازگردد. در این رابطه اما فشار تحریمهایی که بهصورت یکجانبه توسط آمریکا اعمال شد، سهمگینتر از چیزی بود که تهران تصور میکرد. در حال حاضر نرخ تورم اقتصاد ایران به حدود ۵۰ درصد رسیده، و صادرات نفت، بهعنوان یکی از شریانهای حیاتی اقتصاد از ۵/ ۲ میلیون بشکه در روز به سطح تنها چند صد بشکه کاهش یافته است. این در شرایطی است که امضاکنندگان اروپایی توافق هستهای نیز تاکنون نتوانستهاند انتظارات ایرانیها را مرتفع سازند.
با این حال به نظر میرسد آمریکاییها از اینکه فشار تحریمهای حداکثری بتواند ایران را مجاب به پذیرفتن شروط کند ناامید شدهاند. بهعلاوه مقامات دولت آمریکا، کارتهای ویژه ایران را در این بازی ندیدهاند. تاکنون به جای تسلیم شدن، ایرانیها سیاست ایستادگی و توسعه ظرفیتهای هستهای و موشکی خود را در پیش گرفتهاند. در این میان، متحدان آمریکا به جای پیوستن به این کشور در جبهه نبرد علیه ایران، سعی میکنند نقش میانجی را میان دو کشور ایفا کنند. در ایران، گروهی که مواضع ضد آمریکایی دارند در حال قدرت گرفتن هستند، و دیدگاه آنها مبنی بر عدمتعامل با غرب رنگ واقعیت به خود گرفته است. با توجه به اینکه دونالد ترامپ بیش از اینکه مرد عمل باشد، حرف میزند و نشست برگزار میکند، آرمانهای آنها برای نفوذ در قدرت در حال ظهور است.
متحدان عربی حاشیه خلیجفارس آمریکا نیز موقعیتی متزلزل دارند. از یک طرف دولتهای عربی نگران شکست و فروپاشی نظامی هستند، و تلاش میکنند حرکت به سوی درگیری را کند کنند. از طرفی دیگر نگران مواضع منفعل دولت آمریکا در قبال سیاستها و بیپرواییهای ایران هستند. به عقیده برنز، در صورتی که آمریکا این مسیر تراژیک را ادامه دهد، از لبه پرتگاه سقوط خواهد کرد. گفتوگوهای سیاستگذاران در واشنگتن اغلب پیرامون این است که آیا باید کمربندهای صندلی را بست و جوانب و مخاطرات کار را در نظر گرفت یا خیر. به جای این کلیشهها، آمریکا باید فرمان دیپلماسی را بار دیگر به دست گیرد و پیش از اینکه دیر شود خود را از بیراهه نجات دهد.
برای شروع هر دو طرف باید انتظارات خود را بازتعریف کنند و گام به گام تشنجزدایی را که پایه و اساس یک راهحل درازمدتتر است، بنا نهند. بیشک آمریکا موفق نخواهد شد بدون اعطای برخی معافیتهای اقتصادی، ایران را پای میز مذاکره بیاورد. این معافیت میتواند مستقیم باشد یا بهطور غیرمستقیم به واسطه اتحادیه اروپا، همانطور که امانوئل مکرون رئیسجمهوری فرانسه پیشنهاد کرده است. علاوه بر این، آمریکا نیاز خواهد داشت ۱۲ پیششرط مطرح شده توسط مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا را که سال گذشته عنوان شد، کنار گذارد. حکومت سرسخت و کاردان ایران اینگونه اعلام تسلیم نخواهد کرد.»
برنز همچنین نوشت: «از سوی دیگر ایرانیها هم باید واقعگرا باشند. عملی نخواهد بود که آمریکا بدون آنکه مطمئن شود ایران بلافاصله مذاکرات برای توافقی را آغاز میکند که دستکم یک برنامه زمانبندی شده دارد و به حل و فصل موضوع موشکهای بالستیک میپردازد، معافیت اقتصادی اعمال کند. ایرانیها از زمان مذاکرات پشت درهای بسته باید بدانند که مذاکرات یک فرآیند تکراری، همانند دیگر فرآیندهای کنترل تسلیحات است که در آن یک توافق سنگ بنای مذاکرات بیشتر میشود. توافق هستهای سال ۲۰۱۵ قرار بود آغاز دیپلماسی با ایران باشد نه پایان آن. هر دو طرف باید به دنبال کاهش گستردهتر تنشها باشند.» آزادی آمریکاییهای زندانی در ایران، توقف تهدیدها درباره مجراهای حیاتی عبور کشتیها و توقف استفاده از عراق بهعنوان صحنه رقابت ایران و آمریکا از جمله مواردی است که نیویورک تایمز بهعنوان راهکارهای تنشزدایی برمیشمرد. برنز در ادامه مینویسد که «دو طرف باید از این تنشها در خلیج فارس یک فرصت بسازند و به جنگ یمن خاتمه دهند. این درگیریها نه تنها یک تراژدی انسانی وخیم است، بلکه یک چالش استراتژیک برای شرکای آمریکا در منطقه خلیج فارس و لکه ننگی برای سیاست خارجه آمریکاست. با توجه به نقش مهم ایران در ایجاد ثبات در منطقه، افغانستان موضوع دیگری است که میتوان در مورد آن بحث کرد.» برنز در این مقاله که بهصورت مشترک با جیک سولیوان، سیاستگذار آمریکایی، عضو ارشد بنیاد کارنگی، مشاور امنیت ملی جو بایدن در دوران اوباما و مشاور ارشد سیاستگذاری کمپین هیلاری کلینتون در رقابتهای ریاستجمهوری ۲۰۱۶ نوشته است، افزود: «اگر از ما مسیر دیپلماسی با ایران را میپرسیدید، میگفتیم از اینجایی که امروز در آن هستیم آن را آغاز نمیکردیم. واقعیت اما این است که حالا در این نقطه هستیم و میدانیم که به چه سمتی پیش میرویم بهویژه با توجه به عوامل دخیل دوجانبه در تهران و واشنگتن. اکنون ما آخرین، و بهترین شانس خود را برای دیپلماسی پیشرویمان داریم. باید آن را مغتنم بشمریم.»
برنز در مصاحبه مفصلی که قبلا با پایگاه آتلانتیک انجام داده بود، اقدام دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در خروج از توافق هستهای برجام را «اشتباهی جدی» توصیف کرده بود. او گفته بود: «اولا گمان میکنم خروج از این توافق (برجام) اشتباهی جدی بود. فکر میکنم این اقدام باعث شد توانایی ما برای مقابله با رفتارهای ایران در منطقه کاهش پیدا کند.»
دیپلمات بازنشسته آمریکایی همچنین ادعا کرد خروج از برجام با ایجاد اختلاف میان ایالاتمتحده و نزدیکترین متحدانش در اروپا همان کاری را انجام داده که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه بهدنبال آن بوده است.
برنز درباره خروج آمریکا از برجام نیز تاکید کرده بود: «من فکر میکنم این اقدام باعث وارد آمدن لطماتی فراتر از موضوع ایران شد و با افزایش اختلافافکنی میان ایالاتمتحده و متحدان اروپایی ما همان کاری را که پوتین میخواست برای او انجام دادیم.»
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا ۱۸ اردیبهشتماه سال ۹۷ بهطور یکجانبه با نقض تعهدات آمریکا ذیل توافق هستهای برجام کشورش را از این توافق خارج کرد. همچنین دولت آمریکا بعد از خروج از برجام کارزاری همهجانبه برای اعمال فشار علیه ایران به راه انداخته و در تلاش است کشورهای دیگر را به حمایت از تحریمهای یکجانبه علیه ملت ایران فرا بخواند.