۴ نکته درباره آینده ویلموتس در تیم ملی
به گزارش اقتصاد نیوز، مارک ویلموتس خیلی خوش شانس است که در شب شکست ناامید کننده تیم ملی برابر عراق، بنزین گران شد تا درد این بازی کسی را آنقدر آزار ندهد. ویلموتس اگر واقعا یک سرمربی علاقمند به حرفه اش و کار در تیم ملی باشد می تواند از این اتفاق کاملا به نفع خود و تیم استفاده کند.
*ویلموتس در شرایط کالدرون
خیلی از مسایل به مارک ویلموتس بستگی دارد اما نه همه چیز. الان مهمترین حرفی که شنیده می شود مقایسه تیم با تیم کی روش است اما این کار درست نیست. شرایط کارلوس کی روش در تیم ملی ایران را می توان با شرایط برانکو در پرسپولیس ، استراماچونی در استقلال و یا حتی قبل از آن محمد مایلی کهن در تیم ملی و امیرقلعه نویی در اولین دوره اش در استقلال مقایسه کرد. کی روش و تمام این مربیان در زمان خودشان تیم هایی را تحویل گرفتند که باید یک دوران یا یک وضعیت جدید تعریف و ساخته می شد. تیم ملی در ابتدای دهه نود دو شکست بزرگ با پروین داشت و ستاره ها کارایی خود را به دلیل بالارفتن سن از دست داده بودند. مایلی کهن در شرایطی تیم ملی را گرفت که برای پرکردن لیست نفرات از رده های امید باشگاهی هم بازیکن به تیم ملی دعوت کرد. همه به او آنقدر فرصت دادند تا در نهایت تیمی شکل بگیرد که در جام ملت های آسیا ۹۶ به میدان رفت. کی روش هم در چنین شرایط مشابهی تیم را به خدمت گرفت و هشت سال فرصت داشت تا تیم ملی را با تفکرات خودش بسازد و این کار را هم با وجود مشکلاتی که وجود داشت انجام داد.
*چرا ویلموتس را آوردید؟
باید دید چرا ویلموتس را به تیم ملی آوردند؟ از نظر فنی گفته می شود دنبال بازی تهاجمی هستیم و این چیزی است که عموم علاقمندان به فوتبال در ایران دوست دارند. تیم ملی دنبال جذب تماشاگر و ارائه بازی های تهاجمی است و یک مربی برای تغییر رویکرد بازیکنان و تیم حتی افکار عمومی نیاز به زمان دارد. مشکلی که کالدرون هم دارد. این حرف به این معنا نیست که کالدرون و ویلموتس مربیان موفقی در فوتبال ایران بوده اند اما آن ها برای ساختن تیم مدنظرشان با مشکل تغییر ساختارهای کلی مواجه هستند. کی روش و برانکو دو مربی با تفکرات خاص خودشان بوده اند و ویلموتس و کالدرون نمی توانند شبیه آن ها فکر کنند. اگر تیم ملی ایران قصد داشت راه کی روش را ادامه بدهد فدراسیون قطعا انتخاب بدی داشته است و باید یک مربی نزدیک به تفکرات کی روش به تیم ملی می آمد. یا اگر دنبال تیم زودبازده بودیم بازهم باید دنبال مربیانی می رفتیم که بتوانند در مدت زمان کوتاهی نتیجه بگیرند. اما اگر با ویلموتس قصد تغییر ساختاری در شکل و سبک فوتبال داریم باید صبر کنیم.
*عشقی که احساس نمی شود
سوخت و خرج صبوری امید است و باید پرسید آیا مرد بلژیکی توانسته این میزان امیدواری را به وجود بیاورد که بتوان به او فرصت لازم را برای ساختن تیم ملی داد. ویلموتس شروع خوبی داشت اما شرایط امروز مثل عشق آتشین یک شبه بوده است. آن اشتیاق در ویلموتس دیده نمی شود. او مثل کی روش زمان خیلی کمی در ایران است و از آن بدتر در آستانه بازی مهم برابر عراق به خاطر مسایل مالی دیر تمرینات را شروع کرد.
*ماندن یا درست ماندن؟ مساله این است
عجیب است که کسی مثل مارک ویلموتس بدون مطالعه هدایت تیم ملی ایران را قبول کرده است. وقتی همه دنیا مصاحبه های جنجالی کارلوس کی روش را درباره اوضاع نابسامان اقتصادی و امکاناتی فوتبال دنیا خوانده اند بعید است که ویلموتس آن ها را ندیده باشد. با تمام این اوصاف او حالا که دستمزدش را گرفته و شرایط را هم بهتر فهمیده است دو راه دارد. او باید پای کارش بایستد و تیم ملی را از این وضعیت بیرون بکشد در غیراینصورت ماندن او می تواند به رقم خوردن دوران ناخوشایند برای هر دو طرف منجر شود. شکست با تیمی که در رنکینگ اول آسیا قرار داشت و نمایشش در جام جهانی تحسین برانگیز بود می تواند در آینده کاری ویلموتس هم یک نمره منفی بزرگ باشد. اینکه فدراسیون فوتبال و او تنها به خاطر مبلغ قرارداد مجبور به همکاری باشند بدترین انتخاب به حساب می آید.