چرا در ایران مرگ بسیار آسان رخ می دهد؟
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از ایسنا، عصر ایران نوشت: «مرگ حق است و قسمتش بوده»، یکی از پرتکرارترین جملات در مراسم خاکسپاری و ترحیم است. در این که هر «نفسی مرگ را میچشد» کسی تردید ندارد اما آیا هر مرگی را میشود با «قسمت» توجیه کرد؟ نمیشود با دقت و اندکی هوشمندی، مرگ را به تاخیر انداخت؟
ما تقریباً به مرگ در نتیجه تصادفات رانندگی عادت کردهایم و آن را به عنوان یک قضا و قدر پذیرفتهایم. حتی وقتی با موتورسیکلت، بدون کلاه ایمنی و با سرعت سرسامآور رانندگی میکنیم و بعد از تصادف میمیریم، لابد قسمتمان بوده، یا وقتی کمربند ایمنی نمیبندیم و با ماشینی که به ضعف ترمز، کیفیت پائین لاستیک، فقدان کیسه هوا، بدنه ضربهپذیر و ... آن آگاه هستیم، دور از چشم پلیس و دوربینهای کنترل سرعت پرواز میکنیم هم قسمت و تقدیر است که تصادف کنیم و بمیریم! اما لطفاً به مرگ با گاز عادت نکنیم. این یکی از سادهترین مرگهایی است که ممکن است رخ بدهد. ما آسان همدیگر را به دست نیاوردهایم، همدیگر را آسان از دست ندهیم.
بر اساس آمار موجود در سایت پزشکی قانونی:
در سال ۱۳۹۷: ۷۴۹ نفر در نتیجه مسمومیت با گاز مونوکسید کربن جان باختند.
در سال ۱۳۹۶: ۷۶۶ نفر در نتیجه مسمومیت با گاز مونوکسید کربن جان باختند.
در سال ۱۳۹۵: ۸۳۶ نفر در نتیجه مسمومیت با گاز مونوکسید کربن جان باختند.
به این اعداد نگاه کنید! ترسناک نیست؟ این که هر سال نزدیک به هزار نفر را تنها بر اثر مسمومیت با گاز مونوکسیدکربن از دست میدهیم؟ آدمها عدد نیستند. هر کس که از دست میرود ممکن است پدر یا مادر یک خانواده، پسر یا دختر یک خانواده یا نانآوری باشد که هیچکس جایش را پر نمیکند و بعد از او زندگی اطرافیانش هرگز به روال عادی برنمیگردد. چرا در این سرزمین این همه آسان میمیریم؟
مونواکسیدکربن گازی سمی است که طعم و بو ندارد و در اثر سوختن ناقص سوختهای فسیلی مانند نفت، گاز، بنزین، زغال سنگ و زغال چوب به وجود میآید. بیشتر افراد در خواب به جای اکسیژن آن را به ریههایشان میفرستند و وقتی گلبولهای خون به جای اکسیژن، مونوکسید کربن را را حمل و وارد بدن میکنند مرگ رخ میدهد یا به اصلاح عمومی «گازگرفتگی» منجر به مرگ یا مسمومیتهای شدید ناشی از استنشاق مونوکسیدکربن رخ میدهد. به همین سادگی یک نفر میخوابد و هرگز بیدار نمیشود.
میدانم که بیشترمان حوصله خواندن مقاله پزشکی نداریم اما به این نکته ساده دقت کنیم که دودکش باید داغ باشد. این سادهترین و البته کلیدیترین مسئله است. با همین موضوع ابتدایی میشود «قسمت و مرگ» را به تاخیر انداخت.
رنگ شعله وسیله گرمایی باید آبی باشد، رنگ قرمز و زرد و نارنجی یعنی سوختن ناقص است و باعث کشتن اکسیژن هوا میشود. هر چه هوا سردتر میشود در و پنجرهها را کیپتر میکنیم به همان اندازه هم باید مراقب باشیم که مسیر خروجی دود و گاز باز باشد. چند دقیقه وقت بگذاریم و لولهها را چک کنیم، دودکش را، به پشت بام برویم و ببینیم مسیرش به دلیل آشیانه یک پرنده یا احیاناً کهنه پارچهای که باد آورده بسته نشده باشد.
اگر در خانه سردرد مبهم و بیدلیل، ضعف عضلانی، حالت تهوع، تنگی نفس و سنگینی در ناحیه قفسه سینه، خواب آلودگی غیر طبیعی، تاری دید، تشنج و ... داریم، فکر نکنیم برویم بخوابیم خوب میشویم، چه بسا این خواب، آخرین خوابمان باشد. اینها نشانههای ابتدایی گازگرفتگی است. آنها را جدی بگیریم و به وارسی دلیل بپردازیم. نگوییم فردا بیدار میشوم و درستش میکنم، گاز مونوکسید کربن قاتلی است که برای خواب کردن ما بی صدا لالایی میخواند. این همه آسان نمیریم.