به گزارش اقتصادنیوز؛ میرسعید صفوی، استاد دانشگاه و کارشناس حوزه نفت و انرژی معتقد است که اقدام آمریکا در ترور بزدلانه فرمانده سپاه قدس ایران بعنوان نیروی رسمی نظامی یک کشور در خاک کشور دیگر [با توجه به دعوت نخست وزیر عراق برای مشورت با سردار سلیمانی درباره مسایل منطقه و عراق]، ناقض قوانین بین المللی و مصداق بارز «تروریسم دولتی» است.
وی بر این باور است که اقدامات سردار سلیمانی همچون مانعی در برابر مطامع و منافع غربیها قلمداد میشد و از این رو رئیسجمهور بیثبات و بیخرد ایالات متحده و اتاق فکر بیتدبیر او، به غلط تصور کردند که با این جنایت میتوانند به راحتی سیاستهای خود را به کشورهای خاورمیانه تحمیل کنند.
وی با اشاره به فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر «انتقام سخت»، توسعه توان موشکی ایران را راهبرد اصولی مقام معظم رهبری در راستای بازدارندگی و تقویت بنیه دفاعی کشور برشمرده و میگوید: در شرایط حساس کنونی، با توجه به در تیررس بودن نیروهای بیگانه در گستره آبهای خلیج فارس و کل منطقه، میتوان دریافت که استفاده از دستاوردهای صنایع موشکی میتواند یکی از راههای پاسخ متقابل باشد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه «حدود یک سوم ترانزیت نفت جهان از تنگه هرمز و خلیج فارس صورت میپذیرد»، از موقعیت استراتژیک ایران و احاطه بر این شاهراه حیاتی که نبض بخش مهمی از اقتصاد جهان محسوب میشود، بعنوان یکی از مهمترین نقاط قوت کشور یاد میکند.
مشروح گفتوگوی اقتصادنیوز با میرسعید صفوی را ر ادامه بخوانید:
سوال: نظر شما در مورد اقدام متقابل و متناسب ایران در مقابل جنایت آمریکا (شهادت سردار سلیمانی) چیست و چه گزینههایی پیش روی کشورمان است؟
در ابتدا شهادت مظلومانه و ترور ناجوانمردانه سردار پرافتخار و دلاورمرد ایرانی، سپهبد شهید «حاج قاسم سلیمانی» و همرزمان ایشان بویژه مجاهد شهید «ابو مهدی المهندس» (یکی از فرماندهان سپاه مردمی عراق) را به پیشگاه حضرت ولی عصر (عج)، مقام معظم رهبری و مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی «تبریک» و «تسلیت» عرض می کنم. «تبریک» به خاطر آسمانی شدن حاج قاسم سلیمانی (زیرا شهادت و پیوستن به یاران آسمانی، سرداران و شهدای دفاع مقدس، آرزوی همیشگی او بود) و «تسلیت» به خاطر از دست دادن ایشان. گرچه باور دارم که سرداران بزرگی در سپاه پاسداران همیشه سرافراز ایران اسلامی هستند که هر یک از آنها می-توانند «حاج قاسمی» دیگر و ادامه دهنده راه او باشند. راه سردار سلیمانی پر رهرو است و دشمنان ایران نباید به فقدان ایشان دلخوش باشند.
طبق فرمایش «مقام عظمای ولایت»؛ «پاسخ ایران، سخت خواهد بود». با توجه به فرمایش ایشان می¬توان دریافت که، یکی از گزینه های پیش رو، میتواند پاسخ نظامی باشد. ترور بزدلانه فرمانده بزرگ سپاه قدس ایران و اصولا نیروی رسمی نظامی یک کشور (مطابق قوانین بین المللی)، در خاک کشور دیگر (با توجه به دعوت نخست وزیر عراق و مشورت با سردار سلیمانی درباره مسایل منطقه و عراق)، ناقض قوانین بین المللی و مصداق یک عمل «تروریستی دولتی» آشکار است.
اقدامات سردار سلیمانی در منطقه خاورمیانه سبب ایجاد ثبات و امنیت و همدلی میان گروههای مسلمان منطقه بوده است. اقدامات مقتدرانه ایشان برای آمریکای سلطه طلب و جنایتکار غیر قابل تحمل بود و بررسی تاریخ سیاسی ایران و سیر تحولات منطقه، نشان دهنده سلطه طلبی قدرتهای غربی و تلاش برای گسترش نفوذشان در خاورمیانه بوده و اقدامات سردار سلیمانی برای جلوگیری از تفرقه افکنی غربی¬ها بود و رئیس جمهور بی ثبات، بی¬خرد و قمار باز ایالات متحده و اتاق فکر بی تدبیر او، به غلط تصور می¬کردند که با ترور سردار سلیمانی، براحتی می¬توانند سیاست¬های خود را به کشورهای خاورمیانه تحمیل کنند.
یکی از راهبردهای اصولی ایران، توسعه صنایع موشکی (با یادی از تلاش¬های سردار شهید تهرانی مقدم در این راستا) است. از آنجا که رهبر فرزانه انقلاب با بصیرت منحصر به فردی که دارند، چالش¬های پیش روی نظام را هوشمندانه و قبل از دیگران تشخیص می¬دهند و با توجه به حمایت¬های ایشان از توسعه صنایع موشکی (در راستای بازدارندگی و تقویت بنیه دفاعی) در کشور و محقق شدن این مهم در ایران، می¬توان دریافت که در شرایط حساس کنونی، تولید خلاقانه انواع موشک-های «کوتاه برد، میان برد و بالستیک» و با توجه به در تیررس بودن نیروهای بیگانه در گستره آب¬های خلیج فارس و کل منطقه، ونیز استفاده از این دستاوردها می¬تواند یکی از راه-های پاسخ متقابل باشد و لازم به ذکر است که، بر طبق گفته فرماندهان برجسته نظامی کشورمان و در راستای فرمایش حضرت آقا، هرگونه عمل تلافی جویانه ایران، قطعا شامل غیر نظامیان نخواهد بود.
راهکار دیگر، استفاده از توان ارتش سایبری ایران است. نخبگان سایبری کشورمان همانگونه که در مطبوعات بیان شده است، می¬توانند ساختارهای «نظامی، اقتصادی و اداری» آمریکا را فلج کرده وحتی، اقتصاد آمریکا را دچار بحران جدی نمایند. فراموش نکنیم که در امور استراتژیک و مربوط به امنیت ملی، تصمیم رهبر معظم انقلاب بر تمام اظهارنظرها ارجعیت داشته و ایشان تصمیم گیرنده نهایی هستند و نیروهای نظامی کشورمان نیز بر طبق نظر ایشان عمل خواهند کرد.
سوال: شهادت سردار سلیمانی و تحولات پیش روی منطقه خاورمیانه بر رویدادهای سیاسی کشورمان چه تأثیری دارد؟
آنگونه که در جامعه این روزهای ایران شاهد هستیم (بدرقه بی بدیل و کم نظیر فرزند راستین و سرباز نامی وطن از جانب ملت) و با بررسی رسانه های داخلی و خارجی، به وضوح می¬توان دریافت که شهادت حاج قاسم، سبب «اتحاد» در ایران شده است و از موضع گیری¬های تمام گروه¬ها درکشور (فارغ از گرایش¬های سیاسی) و حتی اقلیت¬های مذهبی (از جمله بیانیه ارامنه مقیم ایران)، جملگی نشان از همدلی و اتحاد در راستای حفظ نظام، تداوم راه انقلاب و تحسین دستاورهای مهم منطقه¬ای ایران (به پاس تلاش¬های حاج قاسم) و حمایت¬ از رهبر آگاه و بصیر ایران دارد.
اقدامات سردار بزرگ ما در منطقه خاورمیانه، تحسین همگان را در جهان بر انگیخت، به طوری که مجله «نیویورک تایمز» با درج عکس حاج قاسم سلیمانی، بر روی جلد خود، ایشان را «مرد شماره یک مبارزه با داعش معرفی کرد» و نشان دهنده این است که آنچه او در خاورمیانه انجام می¬داد، سبب حفظ امنیت جهان بوده است، اما دولت مردان بی خرد فعلی آمریکا تلاش دارند که، اقدامات حاج قاسم را وارونه جلوه دهند و البته که، موفق نشدند و اظهارنظرها و همدردی کشورهای همسایه با رهبر و کشور ایران، نشان از بی اثر بودن تبلیغات اتاق فکر «ترامپ» نادان و خودشیفته دارد. حقیقتا باید گفت که اگر با داعش در خارج از مرزهای ایران نمی-جنگیدیم، امروز باید شاهد حضور جلادان و سفاکان داعشی در مرزهای کشورمان می¬بودیم. این روزها مصاحبه¬ای از «مسعود بارزانی» (رهبر اقلیم کردستان عراق) در فضای رسانه ای منتشر شده است که مرور آن گویای واقعیت¬هایی است.
مسعود بارزانی می¬گوید: «داعش به دروازه¬های شهر اربیل رسیده بود و شهر درحال سقوط بود، با دولت¬های آمریکا، انگلیس، ترکیه، آلمان و فرانسه تماس گرفتم و درخواست کمک کردم. گفتند نمی¬توانند کمکی بکنند. با ایران تماس گرفتم و شماره سردار سلیمانی را دادند. با حاج قاسم تماس گرفتم و گفتم اربیل در حال سقوط است. حاج قاسم گفت: بعد از نماز صبح، اربیل هستم. گفتم دیر است و الان بیا، گفت،: «کاک مسعود، چند ساعت مقاومت کن، حتما خود را می¬رسانم». صبح فردا به استقبال ایشان به فرودگاه اربیل رفتم و ایشان با پنجاه نفر از نیروهای مخصوص خود آمد. در مدت کوتاهی نیروهای پیشمرگه را سازماندهی کرد و شهر را نجات داد. بعدها که یکی از فرماندهان داعش را دستگیر کردیم، از او پرسیدیم چه شد، شماها که تا دروازه های شهر اربیل آمده بودید، عقب نشینی کردید، گفت: «از طریق جاسوسان خود مطلع شدیم که سردار سلیمانی در اربیل است و نیروهایمان، با شنیدن این خبر روحیه خود را از دست دادند.»
با مطالعه مطالبی از این دست در رسانه¬های ارتباطی و تلاش-های سردار سلیمانی برای حفظ امنیت کشورهای همسایه مانند عراق و سوریه و تلاش برای نابودی داعش و تکفیری¬ها، لازم است که هر ایرانی باغیرتی بر خود ببالد. بنابراین و با در نظر گرفتن این مسائل، باید تحولات خاورمیانه را به دو بخش: «قبل از حاج قاسم» و «بعد از حاج قاسم» تقسیم کرد. مقام معظم رهبری، هوشمندانه و بلافاصله، سردار «قاآنی» (معاون حاج قاسم) را به جانشینی سپاه قدس منصوب کردند و این انتصاب به موقع، این پیام را به دشمنان در منطقه می¬رساند که راه مقاومت ادامه دارد. از طرفی پارلمان کشور عراق نیز تصویب کرد که نیروهای نظامی خارجی از جمله امریکا باید خاک عراق را ترک کنند. اقدامات سردار سلیمانی سبب اتحاد میان مسلمانان کشورهای مختلف در منطقه شد و آمریکایی¬ها تاب تحمل این همدلی را ندارند. وجود نیروهای همسو با آرمان¬های انقلاب اسلامی ایران در «لبنان، عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان و غیره» لرزه بر اندام آمریکایی¬ها انداخته است و «ترامپ» بی خرد هرگز تصور نمی¬کرد که با ترور حاج قاسم و یارانش، وفاق در میان نیروهای همدل منطقه بیشتر شود.
سوال: بنظر شما، همکاری اقتصادی ایران با کشورهای همسایه، تحت الشعاع حوادث اخیر منطقه قرار خواهد گرفت؟
موقعیت استراتژیک ایران در خاورمیانه، با وجود «تنگه هرمز»، سبب شده است که ایران در منطقه جایگاه ویژه¬ای داشته باشد. از طرفی با در نظر گرفتن این نکته که «حدود یک سوم ترانزیت نفت جهان از تنگه هرمز و خلیج فارس» است و احاطه ایران بر این شاهراه حیاتی موجب شده است که نبض بخش مهمی از اقتصاد جهان در دست کشورمان باشد. با توجه به تحریم¬های ظالمانه غربی¬ها در مورد ایران، چند نکته را باید مد نظر قرار داد و عبارتند از:
- هرگونه عدم تعامل کشورهای حاشیه خلیج فارس با ایران و صرف تکیه بر حمایت غربی¬ها برای تأمین امنیت آنها و صدور نفت، در واقع به نوعی «به چاه رفتن با طناب پوسیده غربی-ها و خصوصا آمریکاییها است» زیرا عمده منابع درآمدی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بر منابع نفتی متکی است و آگاهند که هرگونه بی¬توجهی به منافع اقتصادی ایران در منطقه و بروز چالش¬های پیش رو، گریبان آنان را نیز خواهد گرفت و ایران باید در تمام تعاملات منطقه نقش موثر خود را ایفا کند و خصوصا سعودی¬ها که به حمایت¬های آمریکا دلبسته بودند، اظهارات «ترامپ» مبنی بر باج گیری در تأمین امنیت آنها، در واقع آب سردی بود بر مقامات سعودی و از اظهار نظرهای اخیرشان در رسانه¬ها مشخص است که چاره-ای جز پذیرفتن ایران به عنوان عامل ثبات در منطقه و تعامل با ما ندارند و از تکیه بر غربی¬ها ناامید شده¬اند. چرخش دیپلماتیک اماراتی ها نیز در همین راستا می باشد.
- توان نظامی-دفاعی و خصوصا موشکی ایران سبب شده است که هیچ یک از قدرت¬های سلطه گر غربی، هوس تعارض به خاک ایران نکنند. اصولا اقتصاد هر کشوری در پیوند با توان دفاعی آن کشور است و کشوری می¬تواند در شرایط پرتلاطم فعلی بقای خود را تضمین کند که از قدرت دفاعی بزرگی برخوردار باشد و پیشرفت¬های متنوع نظامی ایران در حوزه-های «جنگ الکترونیک (به زمین نشاندن پهباد آمریکایی در خاک ایران و سرنگونی پهباد متجاوز در ماههای گذشته)، تولید انواع پهبادها، رصد نزدیک ناوهای آمریکایی در خلیج فارس، ساخت سلاح¬های سبک و سنگین و هواپیماها» و غیره، مصداق بارز این مدعاست.
- اغلب موضع گیری¬های کشورهای همسایه در مورد ترور حاج قاسم، سردار بزرگ ایران، نشان از همدلی با رهبر و مردم کشورمان دارد و همدردی آنها به این معناست که کشورهای همسایه به خوبی دریافته¬اند که ایران صلح طلب، دوست واقعی آنها در منطقه است و هیچ یک از دیگر کشورهای غربی و اروپایی قابل اعتماد و اتکا نیستند. جالب اینجاست که برخی از کشورهای اروپایی نیز علنا با دولت فعلی آمریکا هم صدا نشدند و این نکته در اظهارات توام با نگرانی وزیر خارجه آمریکا جنگ طلب آمریکا مبنی بر گلایه از اروپایی¬ها در عدم همراهی با اقدام جنایتکارانه دولت آمریکا مشهود است.
- با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری (حمایت از اشتغال و رونق تولید داخلی) و تاکید بر عدم وابستگی به منابع نفتی و تکیه بر تولیدات داخلی به پشتوانه خلاقیت نیروهای داخل، در تمام حوزه¬ها از جمله «صنعت، کشاورزی و علوم دانش بنیان» و صاردات تولیدات ایرانی و با در نظر گرفتن خلاقیت ایرانی - که همیشه در شرایط سخت فعال میشود- می-توان دریافت که کشورمان این ظرفیت را دارد که بدون تکیه بر منابع نفتی، مشکلات اقتصادی فعلی را پشت سر نهاده و به رونق اقتصادی قابل قبول برسد.
- بررسی ها نشان می دهند، حجم صادرات کشور به همسایگان مان که با آنها مرزهای آبی و خاکی مشترک داریم، کمتر از 5/2 درصد کل واردات این کشور ها می باشد، بطوریکه، از مجموع حدود 1 تریلیون دلار واردات این کشورها، سهم ایران کمتر از 25 میلیارد دلار است. قطعا افزایش عمق استراتژیک در همسایگان مان، منهای چند کشور عربی هم پیمان با ایالات متحده که آنها نیز اخیرا از ترامپ و هم پیمانانش ناامید شده اند، در افزایش استراتژی افزایش صادرات منطقه ای می تواند تاثیر بسزایی داشته باشد. براستی می توان سردار دلاور سپهبد شهید قاسم سلیمانی را مرد عمق بخشی به استراتژی منطقه ای ایران نام نهاد.
سوال: یکی از موضوعات مهم امروز ایران، مطرح شدن لایحه «FATF» از سوی دولت است. بنظر شما دولت همچنان به تصویب آن در مجلس امیدوار است یا این موضوع با توجه به مسائل اخیر به حاشیه خواهد رفت؟
ارایه طرح «اف ای تی اف» از سوی دولت¬های اروپایی، به معنای پذیرش شفافیت مالی و لایحه مبارزه با تروریسم از سوی ایران است. آنها این شرط را پیش روی کشورمان قرار داده¬اند تا از دخل و خرج ایران اطلاع دقیق حاصل کنند! حال سوالی که در این میان به ذهن می¬رسد این است که آیا کشور ما نیز اجازه دارد از امور مالی کشورهایی که شرط می¬گذارند، مطلع شود؟ لایحه مبارزه با تروریسم، چگونه می تواند تشت از بوم افتاده رسوایی آمریکایی ها در ترور سردار سلیمانی را، که مصداق عینی تروریسم دولتی است، توجیه نماید. بی شک مراودات مالی شفاف و مستمر با جهان از اصول اساسی عرصه دیپلماسی بین المللی و تجارت جهانی می باشد. اما با تجربه توافق «برجام»، و حتی این اواخر «اینستکس»، سئوال اساسی این است که، با چه تضمینی به قول و قرار غربی ها و بویژه اروپایی ها اعتماد گردد. مگر در توافق «برجام»، که یک توافق بین المللی با مصوبه شورای امنیت بود و بنابر گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران 15 بار مورد بازرسی های مختلف توسط بازرسان این نهاد بین المللی قرار گرفته و پایبندی ما به برجام اثبات گردید. این آمریکایی ها بودند که زیر میز زده و توافق را ترک نمودند، تحریم های ظالمانه وضع کردند و با وقاحت تمام، نماد مبارزه با تروریسم (حاج قاسم عزیز) را به بهانه مبارزه با تروریسم، ناجوانمردانه شهید کردند.
کشورهای اروپایی به تعهدات خود پایبند نیستند (در واقع نمی توانند باشند بدلیل فشار آمریکایی ها) و بعد از برگزاری جلسات متعدد گفتگوی برجامی (پس از ترک آمریکا از توافق برجام) و با وعده¬هایی که دادند، حتی نتوانستند «کانال مالی» وعده داده شده را ایجاد کنند و حال با پیش رو قراردادن «اف ای تی اف» به دنبال چه هستند؟
با توجه به تبیین سیاست¬های مهم راهبردی کشورمان توسط رهبر انقلاب، ونیز تجربه برجام و اینستکس، اروپاییان فاقد اراده لازم، جهت پایبندی به تعهدات خود هستند. بنظر میرسد، با مجموع اتفاقات ماههای گذشته و منتهی شده به ترور سرباز دلاور میهن (حاج قاسم)، این لایحه، فعلا به حاشیه خواهد برود.
سوال: ارزیابی شما از مجلس آینده چیست؟
اکنون در دهه پنجم حیات انقلاب اسلامی هستیم. با توجه به هجوم روزافزون رسانه¬های غربی و تأثیر آن بر افکار عمومی جهان و شرایط اقتصادی پیش رو و سلطه طلبی آمریکایی¬ها و تلاش آنها برای دیکته کردن سیاست¬هایشان بر کشورهای خاورمیانه و از طرفی جایگاه مهم مجلس در تصمیم گیری¬های کشور، باید گفت که حساسیت و کارکرد هیچ یک از مجلس¬های گذشته به اندازه مجلس پیش رو و در شرایط حساس کنونی نیست و مجلس آینده در واقع برآیند دستاوردها و تجربیات انقلاب اسلامی در دهه¬های گذشته است. مجلس آینده باید همسو با دیدگاه¬های رهبر انقلاب، براساس بیانیه راهبردی ایشان در گام دوم انقلاب، باشد. ایشان با اشاره به چالش¬های پیش روی کشور، چشم اندازهای لازم را براساس بیانیه فوق تبیین نموده اند. مجلس به عنوان رکن اساسی اراده ملی در تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور و نمایندگان شجاع، متخصص و شایسته، میبایست در تصمیم گیری¬هایشان منافع و مصالح ملی کشورمان را مد نظر قرار داده و با تصمیم¬های به هنگام و در راستای منافع نظام، باعبور بحران¬های پیش روی اقتصادی، ریل گذاری های گام دوم انقلاب را بدرستی انجام دهد. مجلس پیش رو به عنوان اولین مجلس تشکیل شده پس از صدور این بیانیه، می تواند نقش راهبردی و بسترسازی بسزایی داشته باشد. تجربه نشان داده که هم افزایی و دوری از تکثر در تصمیمات مهم مربوط به منافع و مصالح ملی نمایندگان مجلس، الزامی است. نکته قابل ذکر دیگر اینکه، دولت آقای دکتر روحانی با پشتوانه مردمی محکم و حمایت های رهبری معظم بر سرکار آمد و به بسیاری از وعده¬های خود، نتوانست عمل نماید. کارنامه دولت آقای روحانی (بویژه دولت دوم) قابل دفاع نیست و در بسیاری موارد حتی ضعیف است. همه دیدند که رییس جمهور فعلی آمریکا، در زمان رقابت های انتخاباتی، به صراحت از زیرپا نهادن توافق برجام سخن گفت و حتی با اکراه پس از روکار آمدن، دو بار آنرا تمدید نموده و سرانجام در ماه می سال 2018 از آن خارج شد. چرا تمهیدات لازم اندیشیده نشد؟ چرا با وجود تمام انتقادها به عملکرد مدیران کشور بویژه مدیران اقتصادی، به تغییرات سازنده مدیریتی، براساس پیشنهادات مشاوران و دلسوزان عمل نکرد؟ دولت فعلی در تعامل با گروه-های سیاسی مختلف در کشور، موفق عمل نکرد. باعنایت به موارد برشمرده فوق، حامیان دولت در انتخابات پیش روی مجلس، جواب های قانع کننده ای برای سبد آرای، حتی سیاسی خود، ندارند و قطعا مجلس آینده ترکیبی با اکثریت منتقدان دولت کنونی و اقلیتی از حامیان دولت تشکیل خواهد شد.
سوال: نظر شما در مورد اصلاح طلبی و اصولگرایی چیست؟
آنچه بنده از این دسته بندی¬ها درک می¬کنم این است که عملکرد هر جناحی با هر تفکری باید در چهارچوب منافع ملی باشد. هر دو جناح مذکور در مقاطعی که مدیریت کشور را در دست داشته¬اند، دچار افراط و تفریط شده¬اند که نتیجه مطلوبی برای جامعه نداشت و تنها اقناع اهداف جناحی بوده است. این دسته بندی¬ها در شرایط پر تلاطم کنونی منطقه و مشکلات اقتصادی کشور، هیچ کمکی به پیشبرد اهداف کلان و راهبردی کشور نمی نماید. امروز نیاز است که تمام جناح¬ها و گروههای سیاسی، فارغ از گرایشات فکری مختلف، در چهارچوب خطوط تبیین شده مقام معظم رهبری، در راستای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، عمل کنند.
سوال: بنظر میرسد شما نیز در عرصه رقابت های انتخابات پیش رو حضور داشته باشید، لطفا اهداف تان را بیان می فرمایید؟
بنده امروز خود را سرباز کشورم در عرصه علم و دانشگاه دانسته و به عنوان نسل سوم انقلاب اسلامی و در راستای بیانیه راهبردی گام دوم انقلاب اسلامی مبنی بر حضور جوانان در عرصه های مدیریتی و تصمیم گیری کشور، وارد عرصه رقابت های انتخاباتی مجلس پیش رو شده ام. بنده از قوم تالش بوده و اصالتا اهل شهرستان ماسال (در غرب گیلان) هستم. قوم تالش یکی از اقوام اصیل ایرانی است و تالشان همانگونه که در طول تاریخ ثابت کرده¬اند، توانسته¬اند به سهم خویش در حفظ این آب و خاک بکوشند. در انتخابات مجلس نیز، همواره تالش-ها پیشگام بوده¬اند و شور انتخاباتی در این منطقه زبانزد می باشد. بطوریکه، در انتخابات¬های گذشته نیز مشارکت حداکثری داشته¬اند. بنابراین نماینده آینده تالش نیز باید فردی باشد که دغدغه اصلی آن در تصمیم گیری¬ها و اظهار نظرهایش، توجه به منافع ملی و منطقه ای، براساس چشم اندازهای توسعه ای این منطقه در راستای گام دوم انقلاب باشد. متاسفانه مدیریت امروز این ناحیه زیبا و مستعد، با شعار زدگی و بی عملی درگیر است و به جای تمرکز به توسعه زیرساخت¬های منطقه، درگیر رفتارهای شعارگونه و چالش با نیروهای اجرایی است و اگر این روند ادامه یابد، نتیجه¬ای جز پس رفت در توسعه این منطقه مهم نخواهد داشت.
نکته ای نیز در اینجا عرض کنم مبنی بر اینکه، بنظر بنده مدیریت انسان هایی چون سردار شهید قاسم سلیمانی با مجموعه مدیریتی تحت امرشان، این نوع رویکرد بوده است؛ «من رفتم، بدنبالم بیایید و انجام دهیم»، درحالیکه رویکرد مقابل این نوع مدیریت این است؛ «من هستم، بروید و انجام دهید». امروز کشور شدیدا نیاز به رویکرد «من رفتم، بدنبالم بیایید و انجام دهیم» دارد.
سوال آخر: درخصوص رویکرد نهادهای اجرایی و نظارتی بر مقوله تأیید صلاحیت کاندیداها چه نظری دارید؟
باتوجه به نظم نوین جدید در رابطه دولت ها- ملت هابراساس قاعده دموکراسی، احترام به قانون ویا به اصطلاح Role of Law، نقش اساسی در مناسبات اجتماعی- سیاسی ایفا می نماید. طبیعتا، پروسه انتخابات در کشورمان نیز قواعد و ضوابط خاص و تدوین شده خود را داشته و البته که جای نقد و تبادل نظر نیز دارد. تعیین صلاحیت نامزدهای انتخاباتی در هر کشوری دارای روند و فرآیندی می باشد. در کشور ما نیز این فرآیند، براساس هیات های اجرایی و نظارت است که، هر کاندیدایی باید از این مسیرها عبور کند. هر تصمیمی که اتخاذ شود، مورد احترام خواهد بود، اما نکته¬ی قابل ذکر اینکه، مقام معظم رهبری، توصیه های شان به نهادهای مجری و ناظر این است که در مقوله صلاحیت نامزدها «حال فعلی افراد را مدنظر قرارداده و با سماحت نظر برخورد نمایند»
در انتها از وقتی که در اختیار بنده قرار دادید نهایت تشکر را دارم و سخنم را با ابیات زیبای جناب دولتشاه سمرقندی به پایان میبرم؛
"تا صبح قضا، سهل و سهیلش به که باشد،
تا شام قدر، رجعت و میلش به که باشد،
در بزم وصالش، همه کس طالب دیدار،
تا یار کرا خواهد، و میلش به که باشد"