درهای ورزشگاه در رقابتهای ورزشی زنان همیشه بر روی بانوان باز بود/ المپیک وجام جهانی چیزی نیست جز رضایت تودهها به مقاصد سیاستهای نئولیبرال!
به گزارش اقتصادنیوز، در بخشی از این نوشته آمده است:پاییز 1398 با اوج گرفتن بحث حضور زنان برای تماشای بازیهای مردان، این مداخله بیپردهتر از همیشه خود را نشان داد. «جانی اینفانتینو» رئیسفدراسیون بینالمللی فوتبال(فیفا) پس از صدور بیانیهای علیه ایران با لحنی تحکمآمیز گفت: «باید زنان هم به ورزشگاهها بروند... ما بیش از این نمیتوانیم در انتظار بمانیم.» او حتی اندکی بعد به تهران آمد تا شخصا بر حضور زنان برای تماشای مسابقات لیگ داخلی فوتبال مردان نظارت کند. درحالی «ممنوعیت حضور بانوان در ورزشگاه» به عنوان «مسئله» در بازنمایی رسانهای صورتبندی میشد که اساسا چنین ممنوعیتی وجود نداشت، درهای ورزشگاه در رقابتهای ورزشی زنان همیشه بر روی بانوان باز بود؛ حتی در مواردی زنان به تماشای مسابقات والیبال و بسکتبال مردان نیز رفته بودند. در واقع صورت مسئله در جامعه ایران نه حضور بانوان در ورزشگاه، که اختلاط مردان و زنان در ورزشگاه بود. همین موضوع حساسیتهای فرهنگی و مذهبی را برانگیخت. حساسیتی که قابل تأمل بود چون فیفا بدون در نظر گرفتن شاخصهای فرهنگی کشورهای عضو و تنها با محور قرار دادن ارزشهای غربی، اقدام به ترویج و تجویز آنها برای دیگر کشورها میکرد؛ این کار نوعی همسانسازی فرهنگی جهانی حول ارزشهای غربی بود. در این جهت فیفا حتی اختلاط زن و مرد را از روی سکوهای ورزشگاه به درون مستطیل سبز آورد و از داوران زن در رقابتهای مردان استفاده کرد، این رویداد به شکل آزمایشی در ایران نیز اجرا و با واکنش افکار عمومی مواجه شد. به نظر میرسید فیفا با تمام توان برای تغییر هنجارهای اجتماعی ایران تلاش میکند. تلاشی که در گامهای اولیهاش قرار داشت زیرا در بیانیه فیفا علیه ایران آمده بود: «این آغاز یک سفر است.» این تلاش همسو با سیاست آمریکا در قبال ایران مورد استقبال مقامات این کشور قرار گرفت. برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران گفت: «رفتار فیفا در این موضوع نشان داد که وارد کردن فشار جهانی به حکومت ایران برای تغییر رفتارش، مفید است.»
کیهان در ادامه نوشت: علاقه ما به ورزش طعمه تحمیل سیاستهایی شده بود که برای کنار گذاشتن آنها انقلاب کردیم، جنگیدیم و سختترین تحریمها را به جان خریدیم. فیفا، کمیته جهانی المپیک و فدراسیونهای بینالمللی ورزشی داشتند از عشق و علاقه ما سوءاستفاده میکردند. در آخرین مورد کنفدراسیون فوتبال آسیا با لغو میزبانی ایران در مسابقات جام قهرمانان آسیا به بهانه نبود امنیت؛ آشکارا در یک منازعه سیاسی منطقهای، کنار یکی از طرفین نزاع ایستاد. بیطرفی در نهادهای ورزشی به یک شوخی شباهت داشت. قرار بود سیاست در ورزش دخالت نکند اما حالا ورزش داشت در ریزترین مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما دخالت میکرد. البته صورت دیگری هم متصور نبود؛ در واقع همانطور که «علم خنثی» و «حکومت خنثی» خیالی کودکانه است، «ورزش خنثی» نیز افسانهای دستنیافتنی است. سکولاریزم به معنای جداسازی کنش از ارزش، یک لفاظی آکادمیک بیش نیست و ارزشها اعم از الهی و غیرالهی نقشی تعیینکننده در راهبرد کنشگران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... دارند. حرف آخر را «دِیو زِرن» سردبیر ورزشی مجله نِیشن(The Nation) با دقت تمام گفته است: «المپیک، جام جهانی و بقیه ابر رویدادها در ۳۰ سال گذشته چیزی را فراهم کردهاند که با باتوم نظامی هم نمیشد به آن رسید؛ و آن چیزی نیست جز رضایت تودهها به مقاصد سیاستهای نئولیبرال.»