«اکونومیست» اردوگاه رقبای ترامپ را به سیرک تشبیه کرد!
به گزارش اقتصادنیوز اگرچه همگی نامزدها بر این باورند که دوران ترامپ باید به پایان برسد، اما پیشتازان این رقابت در حالیکه برای رایگیری ایالت نیوهمشایر خود را آماده میکنند، بر سر اینکه چه چیزی را به جای ترامپ به آمریکاییها پیشنهاد دهند، اختلاف شدیدی دارند. اکونومیست میگوید که رادیکالهای چپ معتقدند سیستم آمریکا دیگر پاسخگوی نیازهای بسیاری از آمریکاییها نیست و باید تغییرات بنیادین در آن اعمال شوند. میانهروها اما بر این باورند که باید اصلاحاتی در این سیستم صورت بگیرد. همه چیز بسته به آن است که کدام طرف پیروز میشود. با این حال در هر زمینهای، اصلاحطلبان استدلالهای قویتری را مطرح میکنند و شانس آنها برای شکست ترامپ، عمل به وعدههای انتخاباتی و پاسخ به نیازهای شهروندان آمریکایی بیشتر خواهد بود.
نشریه اکونومیست در شماره این هفته خود دو سرمقاله را به نگارش درآورده است که در یک مطلب به روند تبدیل افراد به مدیران مدرن میپردازد و چالشهای مدیران امروز را بهرغم بهبود درآمدهایشان برمیشمرد. اما این هفتهنامه در سرمقاله دیگر خود به کنکاش در وضعیت جاری نامزدهای ریاستجمهوری دموکرات در مرحله انتخابات درون حزبی پرداخته است. اکونومیست با اعلام اینکه جنگی میان نامزدهای رادیکال و اصلاحطلبان میانهرو درگرفته است، مینویسد: در حالی که دونالد ترامپ با حمایت سنا از اتهاماتی که مجلس نمایندگان به او وارد کرده بود، پیروز بیرون آمد، انتخابات درون حزبی دموکراتها در ایالت آیووا به یک سیرک فاجعهبار بدل شد که البته دموکراتها مسائل فنی و نرمافزاری را موجب آن دانستند. در میان تداوم رشد اقتصادی آمریکا و افزایش محبوبیت ترامپ در نظرسنجیها، او هر روز به گزینه محتملتری برای پیروزی در انتخابات ماه نوامبر بدل میشود. این شرایط را با رایگیری آیووا مقایسه کنید که قرار بود نامزدهای اصلی دموکراتها پس از آن باقی بمانند و با این حال هیچ یک از نامزدهای پیشتاز نتوانستند حمایت بیش از یک چهارم از رایدهندگان درون حزبی را کسب کنند.دموکراتها موافقند که باید به حضور ترامپ در کاخسفید پایان دهند. اما نامزدهای پیشتاز این حزب که اکنون خود را آماده رایگیری در ایالت نیو همشایر میکنند، بهطور قابلتوجهی نسبت به اینکه به جای ترامپ چه چیزی را به شهروندان آمریکایی پیشنهاد دهند، در تضاد هستند. طیف چپگرای دموکراتها استدلال میکنند که سیستم کنونی آمریکا دیگر پاسخگوی نیاز بسیاری از شهروندان خود نیست و از این رو نیازمند تغییرات اساسی و بازسازی است. میانهروها اما انجام برخی از اصلاحات را پیشنهاد میکنند. اما همه چیز بستگی به این دارد که کدام یک از این دو طیف بتواند بر طرف مقابل خود طی روزهای آتی چیره شود.
ممکن است هر یک از پیشتازان دموکرات در نهایت به نامزد نهایی این حزب تبدیل شوند: برنی سندرز و الیزابت وارن رادیکال یا پیت بوتیجج و جو بایدن (بهرغم آمار نا امیدکننده در آیووا). این شانس حتی برای مایکل بلومبرگ، میلیاردر آمریکایی، دیگر اصلاحطلب دموکرات هم وجود دارد. اما در هر عرصهای، اصلاحطلبان نوع بهتری از استدلالها را مطرح میکنند. شانس این نامزدها برای شکست دونالد ترامپ، عملی کردن وعدهها و از همه مهمتر پاسخ به نیازهای واقعی آمریکاییها بیشتر است. اما این نکته بسیار قابلتوجه است که تمام این نامزدها، تمایلات چپ گرایانهتری را نسبت به باراک اوباما در سال ۲۰۱۲ و هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶ از خود بروز میدهند. همه نامزدهای پیشتاز دموکرات اکنون برنامههای جاهطلبانهای را در رابطه با موضوعاتی نظیر تغییرات آبوهوایی دارند و به استثنای بلومبرگ، در مورد تجارت آزاد نیز مردد هستند. با این حال برنی سندرز، فردی که خود را سوسیالیست دموکرات خطاب میکند و الیزابت وارن هر دو در روش و محتوا بهطور ویژهای ستیزگر تر از دیگر نامزدها هستند.
البته این نوع تمایلات چپ در میان همه نامزدهای دموکرات در این دوره وجود دارند و تنها شدت آن تفاوت میکند. در دوره ریاستجمهوری ترامپ، شمار شهروندان آمریکایی فاقد بیمه سلامت از ۲۷ میلیون به ۳۰ میلیون افزایش یافته است و اکنون تمامی دموکراتها میخواهند این عدد به نزدیک صفر برسد. اصلاحطلبان دموکرات در نظر دارند تا سیستم بازار محور طرح سلامت «اوباماکر» را تا زمانی ادامه دهند که دیگر هیچ شهروندی بدون بیمه نباشد. از سوی دیگر سندرز و وارن قصد دارند تا بیمه ملی را اجرایی کنند و در صنعت سلامت ۸/ ۳ تریلیون دلاری آمریکا که برابر با ۱۸ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است و اکنون ۱۷ میلیون نفر در این بخش شاغل هستند، انقلابی برپا کنند.به علاوه در رویکرد نسبت به نقش دولت نیز تفاوتهای بنیادین میان رادیکالها و میانهروها وجود دارد. برای نمونه در بحث حقوق کارگران، اصلاحطلبان خواستار افزایش حداقل دستمزدها و تخصیص بودجه بیشتر به آموزش و پرورش هستند. رادیکالها قصد دارند شرکتهای بزرگ را وادار سازند تا نمایندهای از کارگران را در هیاتمدیره خود قرار دهند. به گفته وارن ۴۰ درصد و سندرز ۴۵ درصد از کرسیهای هیاتمدیره ابرشرکتها باید به کارگران واگذار شود.سندرز بنا دارد تا با ایجاد یک منشور فدرال، این شرکتها را وادار سازد تا در راستای منافع تمامی ذینفعان از جمله کارگران، سهامداران، مشتریان و جوامع محلی عمل کنند. این در حالی است که چنین شیفتی به سوی استقرار یک سیستم دولتی تاکنون در ایالاتمتحده سابقه نداشته است.این رادیکالیسم بر پایه کجفهمیها بنا شده است. ابتدا اینکه ترامپ در سال ۲۰۱۶ نشان داد که باید با جلب حمایت پایگاه رای خود در انتخابات پیروز شوید نه ایجاد یک ائتلاف ملی. ترامپ به سادگی میتواند سندرز را که میخواهد یک شبه هزینههای فدرال را تا دو برابر افزایش دهد به تمسخر گیرد. یکی دیگر از کجفهمیها آن است که تصور میشود اگر یک دموکرات رادیکال وارد کاخسفید شود، دستاوردهای بیشتری خواهد داشت. برخی از دموکراتها میگویند که با توجه به سرسخت بودن جمهوریخواهان نمیتوان با آنها سازش کرد و عقب نشینی به معنای شکست است. وارن و سندرز به کسبوکارها به دیده گناهکاران نگاه میکنند که اگر ظرفیت لازم را داشته باشند دولت را نیز به زیر سایه خود میکشند. در عوض این رادیکالیسم، آمریکا نیاز به انجام اصلاحاتی نظیر کاهش هزینههای مسکن، بیمه سلامت و حرکت به سوی اقتصاد کمآلاینده دارد.