قالیباف چارهای ندارد جز کاستن از تندی مجلس/ وقتی ابعاد فساد آنقدرها بزرگ نیست بهناچار اعداد را بزرگ میکنیم/ رئیس سازمان برنامه مهمترین چهره دولت در حوزه اقتصاد است
فرشاد فاطمی، استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف در میزگرد «تجارت فردا» که با حضور دو اقتصاددان دیگر «داود سوری» و «محمدحسین کریمیپور» درباره عملکرد شخصیتهای تأثیرگذار کشور در سال ۹۸ برگزار شد، با بیان اینکه امسال یکی از سختترین سالهای دهه اخیر برای کشور بوده است، سال 98 را سال سردرگمی سیاستگذاری خواند و گفت: واقعیت این است که به دوره خاصی از «دولت» رسیدهایم. از یکسو دولت برای بخشی از قدرت دیگر اقتدار گذشته را ندارد و از سوی دیگر مردم هم به نهاد دولت بیاعتماد شدهاند. نتیجه اینکه دولت در حال حاضر شبیه قوه مجریه است و لزوماً حکومت نیست.
استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف درباره نقش رئیسجمهوری به عنوان عالیترین مقام اجرایی کشور و دومین شخص کشور بعد از رهبری نظام، در مدیریت وضعیت کشور در سال 98 اظهار داشت: سوال این است که اگر فردی دیگر غیر از آقای روحانی سکان دولت را در دست میگرفت، وضع بهتر میشد؟ راستش من پاسخ قانعکنندهای برای این سوال ندارم. جنس سوال شما هم از جنس سیاست است، در سیاست میشود بیخط و معیار چیزی گفت اما در اقتصاد سخن باید با متر و معیار مطرح شود. از سکاندار بگذریم و درباره بقیه مسافران و خدمه این کشتی صحبت کنیم. راستش در یک جمله؛ جز سردرگمی نمیبینم. از نظر من سال 1398 سال سردرگمی سیاستگذار بوده است و در این سردرگمی مسافران و خدمه کشتی هم نقش داشتهاند. میپرسید مصداقهایش کو؟ میتوان به تداوم سیاستهای غلط در تخصیص ارز یا ناکامی در اصلاحات اقتصادی یا اصلاح پرحاشیه و پرهزینه قیمت انرژی اشاره کرد.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه «کدام چهرهها را در سردرگمی اقتصادی دولت دخیل میدانید؟» گفت: اصرار شما تمرکز بر عملکرد اشخاص است و تاکید من بر نقد سیاستگذاری. ممکن است از دو راه متفاوت به یک نتیجه مشخص برسیم اما به هر حال هرکدام ملاحظات خود را داریم. من از افتادن در این دام پرهیز میکنم اما در نهایت اگر بخواهم درباره اشخاص صحبت کنم، عملکرد آنها را به دو بخش کارهای کرده و کارهای نکرده تقسیم میکنم. کارهای کرده را هم باید به دو قسمت صحیح و ناصحیح تقسیم کرد. تلقی عموم این است که روحانی در حوزه کارهای کرده نمره قبولی نمیگیرد اما به گمانم این کارنامه باید با کارهای نکرده هم سنجیده شود. بعد از روحانی به گمانم باید سراغ رئیس سازمان برنامه رفت که به اعتقاد من عملکردش دو دوره متفاوت دارد. نوبخت ابتدای دولت دوازدهم با نوبخت این روزها متفاوت است. او در دوره اخیر ریاست سازمان برنامه مهمترین شخصیتی بوده که در سیاستگذاری نقش پررنگی داشته و به همین دلیل تصور میکنم رئیس سازمان برنامه مهمترین شخصیتی است که میتوان در سیاستگذاری اقتصادی از او نام برد و بقیه سیاستگذاران حوزه اقتصاد عملاً در حاشیه او و برنامههای او قرار دارند.
فرشاد فاطمی در بخش دیگر میزگرد درباره تغییر و تحولات قوه قضائیه و مسئله برخورد با فساد گفت: دو نکته در مورد مساله فساد و نقش قوه قضائیه مطرح است. باید دید ابعاد فساد در کشور ما چقدر بزرگ و مخرب است. فساد در همه جای دنیا وجود دارد. تصور من این است که فارغ از این دو شخصیت روسای سابق و فعلی قوه قضائیه که عمدتاً انگیزههای خوبی دارند، صحبت کردن در مورد فساد و بزرگ جلوه دادن بحث مبارزه با فساد، بیشتر صرف موجه کردن موضع خود آدمها میشود. من نمیگویم در مبارزه با فساد جدی نبودند یا واقعیت را نگفتهاند منتها در عمل به واسطه اینکه تصویر فساد به دلایل مختلف بزرگتر از آنچه هست جلوه داده میشود، در خیلی از موارد با وارد شدن به پروندهها متوجه میشویم که در برخی موارد فسادها آنقدر بزرگ نیست و بعضی از فسادها که ابعاد واقعاً بزرگی دارند، اساساً قابل طرح نیستند. بعضاً فسادهایی هستند که نهادی است و در ساختارها شکل گرفته و در ساخت قدرت ما وجود دارند. در نهایت به این نتیجه میرسیم که ساختارهای ما موجب فساد هستند و یک نفر با تمایل شخصی و صداقتی که دارد و به عنوان فردی باانگیزه ممکن است نتواند با آنها مقابله کند.
فاطمی ادامه داد: در کنار این مساله فسادهای خردی داریم که وابسته به ساختارها نیستند ولی وقتی با هیمنه برخورد با فسادهای بزرگ وارد کارزار مبارزه میشویم و میبینیم ابعاد فساد آنقدرها بزرگ نیست به ناچار اعداد را بزرگ میکنیم تا وانمود کنیم که دشمن بزرگی را شکست دادهایم. در مورد اینکه افرادی مانند آقای رئیسی انگیزه واقعی برای مبارزه با فساد دارند، تردیدی ندارم. حتماً کسی که رئیس قوه قضائیه میشود، انگیزه مقابله با فساد دارد اما در مقابل ساختارهای فسادانگیز و بعضاً غیرقابل تغییر سیاستگذاری مبتنی بر ویژگیهای فردی معمولاً خیلی دشوار است.
استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف افزود: من از زاویه اقتصاد که نگاه میکنم، میبینم دیدگاه ما در حوزه حقوق اقتصادی که بحثی زیربنایی است باید تغییر کند. من هنوز حرکتی را حداقل در دو دوره اخیر ندیدهام که شخصیتهایی که مسوولیت قوه قضائیه را بر عهده میگرفتند و عمدتاً شخصیتهایی جوانتر هستند، آن نوگرایی را در این قوه سامان بخشند و بهخصوص در بازنگری حقوق اقتصادی بازنگری کنند که مورد نظر متخصصان اقتصاد است. مثلاً قانون ورشکستگی و نگاه قوانین به حقوق مالکیت و... نیازمند دیدگاه جدیدتری است اما آن دیدگاه جدید غایب است ولی خیلی امیدوار بودم چه زمانی که آقای لاریجانی مسوولیت گرفتند، چه زمانی که آقای رئیسی مسوولیت گرفتند به آن موارد بپردازند، حتی پیش از اینکه به مساله مبارزه با فساد روی بیاورند که البته این فقدان شاید به این دلیل است که ضعف تئوریک در بدنه سیاستگذاری و اندیشهای داریم و خود را غنی نکردیم که این هم به ضعف شخصیتها برنمیگردد بلکه به ساختار اندیشهای کشور برمیگردد.
فرشاد فاطمی با بیان اینکه برخی تحولات سیاسی در کشور ما بسیار بحثبرانگیز است یادآور شد: قطعاً مردم رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 را فراموش نکردهاند. در یک قاب جنجالی، آقایان روحانی، قالیباف، جهانگیری، رئیسی و میرسلیم تا توانستند به یکدیگر حمله کردند و به هم اتهام زدند. طرفه آن که امروز همه آنها سکاندار پستهای مهم کشور هستند. روحانی و رئیسی و جهانگیری که تکلیفشان مشخص است و پیشبینی میشود قالیباف و میرسلیم هم به عنوان رئیس و نایب رئیس مجلس انتخاب شوند. از این طنز ظریف که بگذریم، به نظرم ریاست قالیباف بر مجلس خیلی ساده نخواهد بود. او با رای تهران وارد شده و باید ببینیم جریانهای پیروز در رقابتهای انتخاباتی چقدر به ایشان میدان خواهد داد. در طول انتخابات شاهد رقابت میان گروههای مختلف بودیم و حدس میزنم آقای قالیباف خیلی راحت نتواند بر کرسی ریاست مجلس تکیه بزند. با این حال شکی نیست که مجلس آینده یک مجلس اصولگراست که قطعاً با دولت زاویه خواهد داشت.
این اقتصاددان ضمن طرح این گمانه که قالیباف چارهای نخواهد داشت جز اینکه تندی و تیزی مجلس را کم کند، گفت: رئیس مجلس عملاً در کشور ما در دورههای اخیر گوشههای تیز رفتار پارلمانی را کنترل میکرده است. فکر میکنم آقای لاریجانی در این زمینه خوب عمل کرد و پارلمان را از موضعگیریهای تند و پرهزینه در بسیاری موارد مصون نگه داشت. اینکه فرد بعدی چه کسی است باید نشست و عملکردها را دید اما یک نکته مشخص است و آن هم اینکه ساخت مجلس آینده متفاوت است.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه نبود گروهی از عقلای اصولگرا در مجلس آینده موضوعی نگرانکنندهتر از حذف اصلاحطلبان مجلس قبلی است ابراز امیدواری کرد که شخصیتهایی وارد شده باشند که بتوانند جای آنها را بگیرند، و افزود: به عنوان مثال آقای لاریجانی خود چهره مهمی است. آقای فولادگر که چهرهای غیررسانهای بود و این دوره تصمیم گرفت شرکت نکند از افرادی بود که در تصویب لوایح و قوانین هم خیلی موثر بود و هم دید روشنی داشت. چهرههای دیگری نیز بودند که میتوانستند در مجلس آینده باشند و به هدایت بهتر مجلس کمک کنند. اما امیدوارم چهرههای جوانی که بسیاری از آنها ناشناخته هستند، نمایندگانی باشند که بتوانند کاری برای کشور انجام دهند.
فرشاد فاطمی درباره کمرنگ جلوه کردن نقش پارلمان در فرآیندهای قانونی کشور بعد از تصمیم سران سه قوه برای سهمیهبندی بنزین گفت: واقعیت این است که دولت بر مبنای قانون بودجه میتوانست تغییر قیمت بنزین را کلید بزند اما بنا به ملاحظات سیاسی ترجیح داد حول این تصمیم اتحادی شکل دهد به همین دلیل این تصمیم با مشارکت سران قوا اتخاذ شد. نکته اصلی این است چون این مساله منجر به یک ناآرامی در بدنه اجتماع شد و نمایندگان به هر حال با جامعه درگیری بیشتری داشتند، به واسطه نحوه انتخاب و نوع کاری که دارند، مجبورند به حوزه انتخابیه خود بروند و لاجرم باید رودررو با مردم صحبت کنند و در این زمینه پاسخگو باشند، این فشار را روی خود احساس کردند که باید نقشی در این تصمیمگیری میداشتند. اما اینکه آیا ورود کردند و ورودشان موفقیتآمیز بود یا نبود را بر اساس شواهد موجود نمیتوانم قضاوت کنم، اما چون به فاصله چند ماه انتخاباتی برگزار شد، نمایندگان باید در میان مردم حضور پیدا میکردند، این فشار از سوی آنها احساس میشد.
فاطمی در پایان به شخصیت سردار سلیمانی پرداخت و اظهار داشت: واقعیت این است که سردار سلیمانی یک سرباز وطن بود که تا زمانی که لازم بود جلوی چشمها نباشد، جلوی چشمها نبود. زمانی که لازم بود برای اقتدار کشور جلوی چشمها باشد، جلوی چشمها حاضر شد. سربازی بود که سرباز ماند و هیچوقت لحظهای شک نداشت که اگر لازم باشد جانش را برای مردمش و کشورش نثار خواهد کرد. در عین حال با استانداردهای کشور آدم میانهرویی بود. افرادی که از نزدیک با ایشان کار کرده بودند و از نزدیک ایشان را میشناختند، بهخصوص دو سه سال اخیر که مسائلی به او واگذار شده بود، به قدرشناسی ایشان، تواضع و افتادگی او همگی اذعان میکنند. او عملاً در واژگان دشمنان ایران بزرگترین و مشهورترین چهره ایرانی بود که حتی پس از شهادت تروریست خوانده شد ولی مردم نشان دادند خودشان خادم خود را میشناسند و در مراسم باشکوه تشییع به او ادای احترام کردند.