حمله به رشیدپور و مدیری: در تلویزیون مافیا دارند
به گزارش اقتصاد نیوز، روزنامه فرهیختگان در یادداشتی ضمن اشاره به موضوع شفافیت مالی برنامههای تلویزیون از رشیدپور و مدیری به شدت انتقاد کرد.
این روزنامه نوشت: جنجالی که انتشار مبلغ دستمزد رضا رشیدپور برای اجرا و تهیهکنندگی برنامه «حالاخورشید» ایجاد کرد، باعث شد بحث لزوم شفافیت در صورتهای مالی صداوسیما دوباره بهطور جدی مطرح شود. این چندمینبار است که طی سالهای اخیر انتشار یا بهتر است گفته شود افشای چنین رقمهایی از قراردادهای صداوسیما، جنجال بهپا میکند. دیگر حتی نمیشود مطالبه شفافیت مالی صداوسیما را به جناح سیاسی یا گروه و فرقه بهخصوصی نسبت داد، زیرا جز ذینفعان این نوع قراردادها، تقریبا تمام ایران خواستار شفاف شدن موضوع هستند.
طبیعتا برای تهیهکنندگانی که با شرایط فعلی مشغول بهکار در صداوسیما هستند، شفافشدن تمام صورتهای مالی، یک شوک بزرگ محسوب میشود؛ اما بهترین برنامهسازان مجموعه و خلاقترینهایشان همانهاییاند که کمتر از چنین ناحیهای صدمه میخورند. اگر تفاوت تهیهکنندگی در تلویزیون و دلالی برای آن روشن شود، اینهم مشخص خواهد شد که چرا آدمهای خلاقتر، کمتر از تهیهکنندگان دیگر بابت شفافیت مالی صدمه میخورند. خلاقیت هنری و مخاطبشناسی یک تهیهکننده، میتواند او را بهسمت کشف استعدادهای نو سوق دهد، اما وضعیت موجود در صداوسیما تنها کسانی را میداندار اصلی صحنه کرده است که در دلالی بین شرکتهای اسپانسر و چهرههای معروف با صداوسیما فعال هستند.
جواد فرحانی برنامه ساز در این رابطه میگوید:
مثلاً مهران مدیری برنامهای مثل «دورهمی» یا یک برنامه ترکیبی میسازد که دقیقهای 30-20 میلیون تومان برآورد آن است و من همان را با دقیقهای 400 هزار تومان باید تولید کنم. تفاوتها خیلی زیاد است و این به مدیریت برمیگردد. مدیریتهایی که در سازمان اتفاق میافتد، واقعاً به مقوله برنامهسازی و تولید، اشراف کافی ندارند. سازمان بهاشتباه چنین مسیری را میرود. به یک نفر آنقدر بها میدهند و بزرگش میکنند تا در روی خود سازمان برمیگردد و نقطه مقابل آن قرار میگیرد. بارها اتفاقات مشابه این افتاده و شاهدش بودهایم. این روند خیلی جالب نیست. موقعیت و فضایی را برای یکفرد ایجاد کردند و رفتهرفته آنقدر این فضا برای این فرد بزرگ و وسیع میشود که به خود سازمان هم پاسخگو نیست.
مثل رضا رشیدپور چند نفر داریم؟ میتوانید دو نمونه مثال بزنید؟ رشیدپور در سازمان اجرا نرود و همین اجراها را برود جای دیگر انجام دهد، 10برابر سازمان پول درمیآورد. نه استرس دارد و نه فحش میشنود و نه گرفتاری دارد و نه چیز دیگری هست. شهرستان که برود بیشتر هم میدهند. مثل یک آقا اجرا میکند و 10برابر پول میگیرد.
عدهای از تهیهکنندههای سیما هستند که تمام تمرکزشان روی استفاده از چهرههای مشهور و جذب اسپانسرهای تجاری از این طریق است. اگر شیوه ستارهمحوری صداوسیما بههم بخورد، طبعاً در چنین افرادی استعداد بهخصوصی برای نوع دیگری از فعالیت نیست و آنها روی همین حساب اصرار دارند که وضع موجود را تنها گزینهای که پیشروی مدیران سازمان است، جا بزنند. در سینما هم این مساله وجود دارد. کسانی که بسیاری از سینماگران ایران از آنها با عناوینی مثل «مافیای اکران» یاد میکنند، حتی اجازه نمیدهند که یک فیلم بدون ستاره پرفروش شود تا مبادا الگوهایی که جا انداختهاند و خودشان در آن یکهتاز هستند، بههم بخورد. سال گذشته فیلمهایی مثل «تختی» یا «23 نفر» از همین ناحیه صدمه خوردند.