شورشهای کرونایی کابوس دولتها در بسیاری از نقاط جهان
اما آشوبهای ناشی از وضعیت جدید، به کشورهای ناآرام محدود نمانده است. در شهر بمبئی هند هفته پیش هزاران نفر، بدون رعایت معیارهای «فاصله اجتماعی» به خیابانها ریختند. روزنامه هیندو جان کلام معترضان را اینگونه توصیف کرد: «ویروس ما را نمیکشد، گرسنگی جان ما را میگیرد.»
رکود اقتصادی گسترده و کم (یا بی) سابقه ناشی از شیوع جهانی ویروس کرونا، آثار خود را بر زندگی شهروندان عادی نشان میدهد. تبعات وخیم اقتصادی بیماریای که با کاهش تولید و مصرف در سراسر جهان همراه شده، پیش از همه زندگی فرودستترین اقشار جامعه را به استیصال کشانده است. احتمالا بسیاری از خوانندگان این سطور ویدیوی دستفروش سالخورده تهران را دیدهاند که در اوج تاکید دولت و رسانههای و شهروندان بر «در خانه بمانید» گفت که چند روز است فرزندانش از وی پنیر خواسته اند. مشابه این تصاویر همین روزها درعراقی دیده میشود: حسین فاخر، راننده سه چرخه در بازارهای بغداد به واشنگتنپست میگوید: «حاضرم از بیماری بمیرم اما گرسنگی زن و بچهام را نبینم.»
مشابه این ماجرا شنبه همین هفته در کنیا با برخورد خشن پلیس به خون کشیده شد.
ویروس کرونا اگرچه به گفته یکی از مقامهای ایران «کاملا دموکراتیک» است و فقیر و غنی نمیشناسد، اما دستکم تجربه ماههای اخیر نشان داد که جوامع انسانی همچنان غیردموکراتیک و به شدت طبقاتی هستند.
جنس اعتراضهای ضد قرنطینه البته در سراسر جهان یکسان نیست: شورشیهای حومههای پاریس احتمالا میتوانند با خیال راحتتر از همنوعانشان در تهران و بیروت و بغداد شب را به صبح برسانند اما آنطور که خود میگویند «تحقیر» و «استاندارد دوگانه» حاکمیت و برخورد خشونتبار پلیس در مواجهه با هنجارشکنان در مرکز و حاشیه را بر نمیتابند.
ماجرا در ایالات متحده آمریکا، بزرگترین قربانی کرونا در جهان شکل و رنگ دیگری دارد. در کشوری که نظام تامین اجتماعی بسیار ضعیف است و احتمالا در مقایسه با اروپا اساسا وجود خارجی ندارد، هزاران نفر در اعتراض به دخالت دولت در زندگی خصوصی، خواستار پایان قرنطینه شده اند. تصاویر راهپیمایان مسلح و یونیفورم پوش مخالفان قرنطینه در شهرهای پنسیلوانیا، شبه نظامیان مولود متمم دوم قانون اساسی ایالات متحده را حی و حاضر تصویر میکند. لشکر گسترده بیکار شدگان در آمریکا، با وجود بسته ۲هزار میلیارد دلاری دونالد ترامپ، آینده روشنی برای خود متصور نیست.
هشدارهای پیدرپی و پرشمار سازمانهای بینالملی نسبت به عواقب وخیم شیوع کرونا بر افتصاد و معاش و بازار کار جهانی، تنها چند هفته پس از قرنطینه در مقیاس جهانی، نگرانیها از بروز ناآرامی و از هم پاشیده شدن شیرازه اجتماعی، در صورت ادامه وضع موجود را دوچندان کرده است.
شهروندان مستاصل و وحشت زده، با تمام انتقادها به دولت و دلخوریها از ناتوانی قوای حاکم از مهار بیماری، هیچ پناهگاهی جز دولت ندارند. معلوم نیست این اعتماد اجتماعی به «نماد قدرت فائقه» تا کی ادامه پیدا میکند. اما آنچه روشن به نظر میرسد این است که بد شدن وضعیت معاش و احساس ناامنی، همزمان با طولانی شدن «وضعیت استثنائی» میتواند پایه و اساس این اعتماد را از بین ببرد.