دنیای پس از کرونا، از رویا تا واقعیت
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از اعتمادآنلاین، ویروس کرونا همچنان جهان را درگیر خود کرده است. در حالی که کشورهای اروپایی به سمت کاهش محدودیتهای ناشی از شیوع ویروس کرونا قدم بر میدارند، نیاز به تغییرات اساسی در سیاستهای گذشته به چشم میخورد، اما دولتها پس از پشت سر گذاشتن پاندمی ویروس کرونا تا چه حد به پذیرفتن اشتباهات و تغییر سیاستهای غلط پایبند خواهند بود؟ نسرین مالک در «گاردین» از واقعیتها و رویاهای دوران بعد از ویروس کرونا نوشته است.
بوی انقلاب به مشام میرسد، اما تاریخ نشان داده است که نظم قدیم همیشه از خود دفاع خواهد کرد. همزمان با شیوع کرونا سیاستهایی که برای کمک به قشر کمدرآمد جامعه در نظر گرفته شده بود ناکارآمد شدند و کسانی که به دنبال تغییر هستند باید آماده مبارزه باشند.
حالا دیگر این موضوع ثابت شده است. ما از قرنطینهای که در آن برای دنیای قبل بیتابی میکردیم خارج میشویم تا مستقیم وارد رکود اقتصادی شویم.
همانقدر که آرزو داریم به کافه یا بار مورد علاقهمان سر بزنیم، سرنوشت این کافهها و بارها و بازگشایی دوبارهشان پس از ویروس کرونا نامعلوم است.
واقعیت همین حالا هم خود را نمایان کرده است. صنعت هتلداری ضربه شدیدی خورده است. در آمریکا از هر چهار رستوران یکی دیگر هرگز باز نخواهد شد. آمازون در حال تعطیلی بخش خردهفروشی خود است. مشاغل کوچک، کافهها، فروشگاههای آنلاین و طراحان لباس با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند.
سرمایهگذاریهای دوستداشتنی که با دقت مراقبت میشدند و در باریکترین لبهها بودند در حال مرگ هستند و هر چند روز یک بار یکی از آنها در یک پست خداحافظی میکند.
ما به دنیا همانطور که آن را رها کردیم فکر میکنیم، اما آن دنیایی که میشناختیم دیگر وجود ندارد.
حالا باید چه کنیم؟
عقلانیت سنتی یک شبه تغییر کرده است. «پاندمی آشکار کرده است» حالا تبدیل به یک سرود شده، شکافهای موجود حالا برای همه ما نمایان شده است. پاندمی شکننده بودن سیستم بهداشت و درمان را برای ما آشکار کرد. تصور ما از مهاجران به عنوان کسانی که از منابع استفاده میکنند و واقعیت مهاجران به عنوان ستونهای جامعه را آشکار کرد؛ شکاف نژادی و طبقاتی، عدم صلاحیت سیاستمداران و عواقب مرگبار کماهمیت شمردن خدمات عمومی.
حتی سنگرهای قدیمی علیه نظم سیاسی موجود شوریدند. فایننشیال تایمز در مقالهای نوشته است: «اصلاحات رادیکال برای تغییر سیاستهای رایج چهار دهه گذاشته باید مدنظر قرار بگیرند.»
امیلی میتلیس مستقیم در دوربین برنامه نیوزنایت بی بی سی نگاه کرد و نابرابریهای پاندمی را تقبیح کرد. دولتهای راستگرا در انگلستان و آمریکا برای پرداخت پول به مردم در دوران قرنطینه به مشکل برخوردند. همه اینها لزوم تغییر و انقلاب را نشان میدهد.
به نظر میرسد گسستگی که از عواقب قرنطینه بود طرح بنیان و اساس دنیای جدید را ریخته است. «طبیعت در حال شفا یافتن است» حالا یک عبارت شناخته شده است.
هوا در حال تمیز کردن خود است. در حالی که ما هر پنجشنبه جلوی در خانههایمان سیستم بهداشت و درمان را تشویق میکنیم سلسلهمراتب قدیمی در حال تغییر است. تعریف «مهارت» تغییر کرده است. برخی به دنبال تغییرات بیشتر هستند. انتظار دارند مشاغل همسو با محیطزیست به زودی جایگزین مشاغل سابق شود و یا بازاندیشی در مورد ارزش کارگران صورت بگیرد.
اما مشاهده و دنبال کردن نمیتواند به تنهایی تغییر به همراه داشته باشد. سادهانگاری است اگر امید داشته باشیم حرف زدن در مورد ایده و افکا ر جدید و محبوبیت آنها در تعیین سیاست و ایجاد تغییر نقش داشته باشد.
تاریخ به ما نشان میدهد که در زمان دگرگونیهای اقتصادی چنین اتفاقی غیرمحتمل است، رکود اقتصادی سال 2008 روشنترین نمونه آن است.
چه کسانی را حاضریم قربانی کنیم تا بقیه به موفقیت برسیم؟
در واقعیت اولین اتفاقی که پس از رکود اقتصادی میافتد تلاش برای رادیکال نبودن در مهندسی مجدد اقتصاد است. اولین واکنش محاسبه سریع است؛ چه کسانی باید نجات پیدا کنند و چه کسانی باید نادیده گرفته شوند.
پس از رکود اقتصادی سال 2008 در آمریکا به بانکها سرمایه دوباره داده شد و اقتصاد به ثبات رسید، اما 10 میلیون آمریکایی خانههای خود را از دست دادند.
تنها فاکتوری که مهم بود این بود که چند نفر میتوانند بدون آسیب اقتصادی برای دیگران متضرر شوند.
این سوال همین حالا هم با توجه به قرنطینه پرسیده میشود. مرگ چند نفر را میتوانیم قبل از ضرر اقتصادی تحمل کنیم؟ چه کسانی را حاضریم قربانی کنیم تا بقیه ما به موفقیت برسیم؟
جواب سوال دوم کسانی هستند که همین حالا عمیقاً تحت تاثیر پاندمی قرار دارند. طبقه کارگر، نیروهای خدماتی و کارگران ساختمانی کسانی هستند که همچون پرندگان به معدن زغالسنگ فرستاده شدند تا میزان خسارت احتمالی در صورت برداشتن قرنطینه مشخص شود. آنها به کارهایشان برگردانده شدند و اگر بیماری دوباره اوج بگیرد اولین کسانی هستند که آسیب خواهند دید.
دنیای جدید بدون تلاش و مبارزه ساخته نخواهد شد
اگر مرگ و از دست رفتن زندگی برای بیزینسهای بزرگ و دولتها در این مرحله پذیرفته شود تمرکز بر گذر از این شرایط قرار خواهد گرفت، در حالی که نیاز تغییر به کمترین حد خود میرسد و آنچه برخی برایش مرثیه میخوانند به سرعت به حالت اول بازخواهد گشت. به ما گفته خواهد شد که اصلاحات ساختاری لازم نیست چون این یک بحران بیسابقه است؛ حادثهای که تا به حال مشابه آن دیده نشده، شوکی که یک بار در زندگی اتفاق میافتد.
هر شکست فرصتی است برای آموختن درسهای تازه. همانطور که معاون نخستوزیر انگلستان، دومنیک راب میگوید: درسهایی در مورد واکنش مناسب به بحرانهای مشابه به جای پیدا کردن دلایل به وجود آمدن چنین بحرانی در ابتدا.
ساختار موجود آگاهانه این برداشت را به وجود میآورد که وقتی پاندمی تمام شود تمام مشکلات هم به پایان خواهد رسید. عدم موفقیت در بخش مراقبتها «چالش» به حساب میآید. کمبود مالی و ضعف سیستم بهداشت و درمان موفقیت محسوب میشود چون در هم نشکسته است، در حالی که برخی بیماران نادیده گرفته شدهاند و به خانههای سالمندان فرستاده شدند تا ویروس را به ضعیفترینها منتقل کنند.
ما پر از پنهانکاری و انکار به سمت اقتصادی ورشکسته، طبقه کارگری با حقوق و حمایت کم و جمعیت مهاجری که تهمت خورده قدم بر میداریم.
در انگلستان سیاستهایی که برای حمایت از اقشار کمدرآمد در زمان پاندمی ایجاد شد به آرامی دور ریخته میشود. بررسی مالیات NHS برای پزشکان خارجی به جایی نرسیده است. برنامه جا دادن بیخانمانها در هتلها هفته گذشته متوقف شد، بیخانمانها به همراه آسیب دیدگان بحران اقتصادی به خیابانها بازخواهند گشت. آنها و دیگر قربانیانی که نادیده گرفته شدهاند سپر بلای این بحران خواهند بود. پس از آنها کسانی که بیشتر آسیبپذیرند قربانی خواهند شد. چه کسی بیشتر از سهمش از مرخصی استفاده کرده؟ به چه کسی هشدار نداده بودند؟
البته هیچکدام اینها اجتنابناپذیر نیست، اما اگر هوشیار نباشیم محتمل است. تاریخ به ما نشان میدهد که هر وحشتی را که بحرانها نمایان میکنند میتوان در آشفتگی پس از بحران پنهان کرد. بله، ما باید دنیای جدیدی را که پس از بحران به وجود خواهد آمد تصور کنیم، اما این دنیای جدید بدون تلاش و مبارزه ساخته نخواهد شد.