کابوس تلخ یک سوم شهروندان آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب محمّد نادر العمری در المیادین نوشت: به احتمال زیاد، رئیس جمهور آمریکا از هدف گرفتن نفت کشهای ایرانی در دریای کارائیب خودداری کرد، تا در معرض یک موضع بحرانی دیگر تا پیش از انتخابات، قرار نگیرد. بویژه پس از آنکه حسن روحانی از طریق قطر پیام ایران را به ایالات متحده رساند، مبنی بر اینکه هر مشکلی برای نفت کشهای ایرانی در هر نقطه از جهان از سوی آمریکا ایجاد شود، این کشور با مشکلات مشابهی رو به رو خواهد شد. علاوه بر این با شدت گرفتن پیامدهای کرونا بر اقتصاد آمریکا، امروز ترامپ در سطح داخلی با مشکلات امنیتی و اجتماعی بزرگی مواجه است که موجب تظاهرات گسترده و در نتیجه کشته شدن یک سیاه پوست شد.
این واقعیت اعتراضها و تظاهرات گستردهای که اخیرا در ایالات متحده اتفاق افتاده و خبر آن به خارج از مرزهای سیاسی این کشور تا بریتانیا، المان، کانادا و دیگر دولتها رسیده است، نتیجه یک اقدام نژادپرستانه است که در کمتر از یک سال، سومین اقدام از این دست است و به دنبال آن، آمریکاییها به یاد جنگ داخلی میافتند. نژادپرستی که در نتیجه رفتار پلیس آمریکا شاهد آن بودیم، با همدردی لفظی مسئولان آمریکایی با قربانیان و خانوادههای آنها همراه نشد و حتی میتوان گفت: این نژادپرستی به نحوی «قانونی» شده است و براین اساس، دستگاه قضای آمریکا میتواند ادعا کند به قتل رسیدن جرج فلوید، غیر عمدی بوده و تظاهر کنندگان را مجرم و خرابکار توصیف کند.
بدین شکل، میتوان گفت: چهره واقعی کشور آمریکا و حقیقت نژادپرستی در آن، در طول دوره ریاست جمهوری ترامپ، به این شرح است:
۱-از زمان اغاز رقابتهای انتخاباتی در سال ۲۰۱۶، ترامپ نژادپرستی خود علیه مهاجران، آفریقاییها و مسلمانان را پنهان نکرد.
۲-حمایت نا محدود از رژیم صهیونیستی و غرق کردن آن در هدایایی که ویژهترین آن، معامله قرن بود.
۳-تلاش ترامپ برای احتکار واکسن مقابله با کرونا، پس از دادن رشوه به روسای مراکز تحقیقاتی و پژوهشی در اروپا و استفاده سیاسی از این مساله، برای به تسلیم واداشتن هم پیمانان واشنگتن و دشمنان آن در برابر خواستههای سیاست خارجی آمریکا، به نحوی که موقعیت آن در نظام بین المللی حفظ شود. علاوه بر این، آمریکا به موسسات بین المللی فشار وارد کرد که در مقدمه آنها صندوق بین المللی پول است و واشنگتن از آن خواست تا به دولتهای فقیر و تحت تحریم، کمکی ارائه ندهد.
۴-اتهام زنی ترامپ به گروههای چپ گرای تروریست داخلی و تهدید آنها به بعنوان یک گروه فاشیست، با هدف فرار کردن از مسئولیتهای خود و مطرح کردن این گروهها بعنوان گوسفند قربانی. اما اگر چپ گراها مسئول کشته شدن ۲ درصد از آمریکاییها در طول دهه گذشته باشند، جناح راست افراط گرا، مسئول ارتکاب ۷۴ درصد از قتلهایی است که بنابر دلایل سیاسی اتفاق افتاده است.
همین مساله ما را به سمت طرح این سناریو سوق میدهد که آیا آمریکا شاهد یک جنگ داخلی خواهد بود؟
احتمال وقوع چنین جنگی بعید نیست، بویژه در سایه وجود اطلاعاتی در خصوص زمینه سازی برای این جنگ داخلی در آمریکا، که مهمترین این زمینه سازیها عبارتند از:
۱-بسیاری از مراکز پژوهشی و تحقیقاتی در آمریکا، که نزدیک به موسسات خارجی و دفاعی هستند، در مورد وقوع یک درگیری داخلی در این کشور هشدار داده اند.
۲-در صورتی که گزینه جنگ داخلی در زمان فعلی بعید باشد، این مساله بدان معنا نیست که تقسیمها و شکافهای عمیقی در جامعه آمریکا ایجاد نمیشود یا اینکه رابطه بین جامعه و موسسات رسمی و دولتی در شرایط خوبی قرار دارد. این مساله نشان دهنده شکست نظام آمریکا، با وجود رسیدن مسئولان سیاه پوشت به مناصب حساس و مهم در داخل این کشور و در بخش دفاعی و خارجی و حتی کاخ سفید است.
پروفسور کورنل وست از دانشگاه پرینستون این شکست را شکستی برای تجربه اجتماعی در آمریکا توصیف میکند، چرا که تاریخ سیاه پوستها از بیش از ۲۰۰ سال پیش، مبتنی بر شکست نظام سرمایه داری آمریکا و بی معنایی عدالت و آزادی و مساوات است.
۳-محرک اصلی برای شعله ور شدن جنگ داخلی، خود ترامپ است، که در تاریخ سپتامبر ۲۰۱۹ در این باره هشدار داده و گفت: «در صورتی که دموکراتها موفق به استیضاح رئیس جمهور شوند، شاهد شعله ور شدن یک جنگ داخلی خواهیم بود که منجر به تقسیم کشور میشود».
۴-استقرار کمیت بالایی از سلاح در داخل ایالات متحده و افزایش توجه به استفاده از آن پس از شیوع بیماری کرونا، در نسبتی بین ۴۰ تا ۶۸ درصد در نوسان بوده است.
۵-فروپاشی اوضاع اقتصادی و اجتماعی در نتیجه کرونا و ناخشنودی نسبت زیادی از مردم آمریکا از نحوه برخورد ترامپ با این بیماری و متوجه کردن مسئولیت بزرگ شیوع بیماری به شخص ترامپ، که با افزایش ۴۰ میلیونی بیکاری نیز همراه بوده است.
تظاهرات و نا آرامیهایی که در ایالات متحده آمریکا جریان دارد و ممکن است موجب وقوع جنگ داخلی شود، احتمالا باعث روی کار آمدن دوباره ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری میشود، بویژه آنکه دموکراتها در برخورد با مشکلات، بهتر از جمهوری خواهان رفتار نکرده اند.
همانطور که این تنش احتمالا موجب تمسّک جناح راست گرای افراطی، یا همان طبقه نژاد پرستی سفید، به ترامپ میشود و نسبت این جناح، از ۴۰ درصد جمعیت آمریکا کمتر نیست، علاوه بر اینکه طبقه ثروتمندان نیز در این جناح مشارکت دارند و تداخل منافع و موضع لابی اسرائیلی، به ترامپ کمک میکند تا در کاخ سفید مانده و از خون ملت آمریکا و شکاف داخلی ایجاد شده، نهایت استفاده را ببرد.