بارقههای امید در بحران کرونا؛ 5 دستاورد شیوع کووید-19 به روایت «استفان والت»
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از شفقنا؛
این استاد سرشناس دانشگاه هاروارد در مقالهاش در فارینپالیسی؛ علیرغم تاکید بر تبعات وحشتناکی که شیوع همگانی کرونا در پی داشته، گفته که در شرایط تاریک امروز اما میتوان علاوه بر تصاویر ناراحتکننده و نگرانکننده بارقههای امید را نیز دید و به این باور رسید که این شرایط در نهایت میتواند در نهایت به عواقب مثبتی ختم شود. ستوننویس فارینپالیسی در ادامه پنج دستاورد خوب و امیدوارکننده جوامع مختلف را از زمان آغاز شیوع کرونا تا امروز مرور کرده است.
به باور استفان ام.والت مهمترین و قابل اتکاترین دستاوردی که با شیوع کرونا به دست آمده، این است که بشر باور کرده که میتوان تا حد زیادی تغییرات اقلیمی را تحت کنترل قرار داد. او با اشاره به اینکه در این چند ماه به نحو ملموسی تغییرات اقلیمی کُند شده است؛ این امر را حاصل تعطیلی اقتصاد جهان میداند که این نیز به نوبه خود باعث شده استفاده از سوختهای فسیلی به نحو چشمگیری کاهش یافته و ادامه این دومینو هم به کاهش در سرعت گرم شدن کره زمین ختم شده است. والت در سطور بعدی این سرفصل نوشته که اگر بشر به این عقیده برسد که روند جدیدی را که شیوع کرونا موجب شده باید ادامه دهد (یعنی همچنان دورکاری کند، از سفرهای غیرضروری خودداری کند، رژیم غذایی کمتر گوشتخواری را پی بگیرد و…) آن وقت ممکن است حتی پس از بهبود بیماری نیز این دستاوردهایی که باعث صافتر شدن آسمان و پاکتر شدن هوا شده است استمرار یابند و آن هم به این معنا خواهد بود که انسان برای غلبه بر مشکل آلودگی هوا و تغییرات اقلیمی زمانی بیشتر از آن در اختیار دارد که تاکنون گمانش میرفت.
موضوع دیگری که استفن والت باور دارد که جوامع در روزهای دشوار و تاریک کرونا به آن رسیدهاند درک این واقعیت است که «زنان سیاستمداران بهتری هستند». این نویسنده میگوید که واکنش سیاستمدارانی چون آنگلا مرکل در آلمان، سانا مارین در فنلاند، ژاکیندا آردن در نیوزیلند و تسای اینگ ون در تایوان در قبال بحران کرونا در قیاس با سیاستمداران مرد کشورهای دیگر بهتر و موفقتر بوده است. او در ادامه به واکنش رهبران مرد قدرتهای جهانی از جمله دونالد ترامپ در آمریکا، ولادیمیر پوتین در روسیه، بولسونارو در برزیل و بوریس جانسون در انگلیس پرداخته و به این نتیجه رسیده که «اینکه کشورهایی که رهبران زن دارند، کرونا را بهتر از کشورهایی با رهبران مرد مدیریت کردهاند، یک آموزش آشکار و یک پیام واضح دارد که باید تعصبات قدیمی علیه زنان را در سیاست کنار گذاشت و گامی بلند در جهت برابری و رهبری مؤثرتر برداشت».
کرونا به عقیده نویسنده فارینپالیسی همچنین به مردم آموخت که مؤسسات عمومی و غیردولتی در مواقع بحرانی در مقایسه با موسسات دولتی مؤثرتر عمل میکنند. در این سرفصل به تجربه آمریکا در مبارزه با کرونا اشاره شده؛ که با اینکه هنوز هم تواناترین و سخاوتمندترین دولت جهان است، اما بار اصلی مبارزه با کرونا را در این کشور نهادهای عمومی بر دوش داشتند.
کمک در بسط و عمیقتر کردن دموکراسی و نیز تغییر دیدگاه و سیاست آمریکا در عرصه بینالملل، از نگاه نویسنده این مطلب دیگر دستاوردهای مثبت کرونا در ماههای اخیر بودهاند. به باور استفان ام.والت استاد سرشناس دانشگاه هاروارد؛ آمریکا به خصوص در سالهای اخیر با سختتر کردن شرایط حضور در رایگیریها مانعی –هر چند نه چندان محسوس- جلوی روند دموکراسی و افزایش مشارکت مردم در رایگیریها ایجاد کرده- که نتیجهاش هم به باور نویسنده ظهور پدیدهای مانند ترامپ در عرصه سیاسی آمریکا و موفقیت او در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بوده است. حالا به عقیده نویسنده شیوع کرونا شاید بتواند در رفع این مسئله کمک کند و به گویشی بهتر به گزینههایی چون رأیگیری اینترنتی یا ایمیلی امکان بروز داده و شمار بیشتری از مردم را در روند دموکراسی شرکت دهد. البته همانطور که و الت میگوید سیاستمدارانی که موفقیتشان در گرو دور ماندن مردم از رایگیری و شرکت شمار محدودی از مردم در انتخاباتهاست، یا آنهایی که از سوی افراطگرایان حمایت میشوند، بیتردید از اینکه چنین پیشرفتی در روشهای رأیگیری ایجاد شود استقبال نخواهند کرد. اما در کل همین که در روزهای کرونا مردم و بهخصوص آمریکاییها متوجه شدهاند که راههای بهتری برای برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه وجود دارد، یک دستاورد مهم مثبت است. و دستاورد مثبتتر زمانی به دست خواهد آمد که مردم متوجه شوند افزایش راههای مشارکت مردم در انتخابات میتواند راهی باشد برای کاستن از نقش و نفوذ افراطگرایان و نیروهای رادیکال هر دو طرف سیاسی.
در بخش آخرین دستاورد مثبت و امیدوارکننده کرونا هم به این موضوع اشاره شده که کرونا شاید آمریکا را وادار به بازنگری در استراتژی خود در قبال دنیا خواهد کرد- که این میتواند از جنگهای بیشماری در چهار گوشه دنیا جلوگیری کند. نویسنده در این بخش آورده که حاکمان آمریکا شاید در روزهای تاریک کرونایی متوجه شده باشند که برای مردم کشورشان تولید و ایجاد شغل، رفع بحران بیکاری و مسایل اقتصادی، حل غدغههای مردم در زمینههای آموزش و بهداشت و درمان و… اهمیت بیشتری دارد، تا اینکه در فلان نقطه دنیا کدام سیاستمدار فاسد در کابل و یا تریپولی در مسند قدرت قرار گرفته باشد. آمریکا اگر این موضوع را بیست سال پیش متوجه شده بود، شاید مردم افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و بسیاری از کشورهای دیگر شاهد تاریکترین روزهای تاریخشان در دو دهه اخیر نمیبودند!