نامه موسوی خوئینیها به رهبری آخرین میخ بر تابوت اصلاحات است
به گزارش اقتصادنیوز، سرمقاله امروز کیهان را میخوانید:
*در جریان جنگ جمل، طلحه و زبیر که از یاران امیرالمومنین علیهالسلام بودند به تحریک معاویه (دقت کنید) آتش جنگ را برافروخته بودند. بهانه آنها خونخواهی عثمان بود و حال آنکه طلحه و زبیر به گواه همه مورخان از قاتلان عثمان بودند و در مقابل، حضرت امیر(ع) - بازهم به گواه تاریخ - فرزندان خود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را به دفاع از خلیفه سوم فرستاده بود. اینگونه بود که امیر مومنان(ع) درباره این دو فرمودند « إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوه وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ ...
آنها حقی را مطالبه میکنند که خود وانهادهاند و خونی را میطلبند که خود ریختهاند»! حالا بخوانید و ببینید! چگونه آقای خوئینیها تمامی مشکلات و بلاهایی که خود و دوستان هم حزب و گروهشان به مردم مظلوم این دیار تحمیل کردهاند را به کلیت نظام نسبت میدهند!
* آقای خوئینیها خطاب به رهبر معظم انقلاب مینویسد: «در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند»! ایشان توضیح نمیدهد که این بیاعتقادی نسبت به اسلام و نظام و انقلاب است یا عملکرد برخی از مسئولان نظام؟! اگر بیاعتقادی نسبت به اصل نظام است، در مقابل دهها نمونه اخیر که مردم با حضور چند ده میلیونی خود بر وفاداری و اعتقاد راسخ خویش به اسلام و انقلاب و مخصوصاً رهبر انقلاب تاکید ورزیدهاند چه پاسخی دارند؟! مثلاً درباره حضورچند ده میلیونی ملت از همه طیفها در سوگ سپهبد شهیدسردار سلیمانی چه پاسخی دارند؟! حمایت همهجانبه آنان از اقدامات نظام در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش را چگونه تفسیر میکنند؟! و...
ما هم بر این باوریم که اعتقاد مردم آسیب دیده است اما اعتقادشان به کدام مقوله با آسیب روبهرو شده است؟!
* مینویسند: «بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند»! باز هم توضیح نمیدهند کدام مدیریت کلان مورد نظر ایشان است؟! کدامیک از مسئولان نظام صدها وعده به مردم دادهاند که حتی به یکی از آنها نیز عمل نکردهاند؟! کدامیک از مدیران ارشد نظام هر روز یک دروغ تازه بر زبان آورده و حتی زحمت یک عذرخواهی خشک و خالی هم به خود ندادهاند؟! اگر تصور میکنید که مردم این طیف از مسئولان دروغگو و لافزن را نمیشناسند، خود را فریب دادهاید و اگر میدانید که نام و نشان و مسئولیت این عده را میدانند، چرا جرأت بیان آن را ندارید؟!
*نوشتهاند « البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است»!
این خواسته و آرزویی است که مقامات رسمی آمریکا دقیقاً با همین تعبیر خواستار آن بودهاند. توضیح آنکه بعد از فاجعه برجام و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، جمهوری اسلامی ایران تصمیم قاطع گرفت که مسیر حرکت خود را بدون توجه به تحریمها تعریف کرده و دنبال کند که مبارزه با مفاسد اقتصادی، تشکیل مجلس انقلابی و اقداماتی نظیر فروش بنزین به ونزوئلا، برقراری روابط تجاری با برخی از همسایگان، تکیه بر ظرفیتها و امکانات داخلی و... از جمله آنهاست. این حرکت نظام برای آمریکا که اصرار بر فشار حداکثری بر ایران داشت نه فقط ناخوشایند که به گفته خود آنان (از جمله وزیر خزانهداری آمریکا و...) ناامیدکننده بود. تا آنجا که حتی صدای فاکسنیوز، شبکه تلویزیونی پنتاگون و حامی سینهچاک ترامپ را نیز به هوا بلند کرده است. حالا خودتان قضاوت کنید، در این حال و هوا سخن از«شرایط نامطلوبی که باید تغییر کند» چه مفهومی دارد و آیا تکرار آرزوی دشمنان نیست؟
* در همین فاصله که نامه ایشان منتشر شده و استقبال گسترده دشمنان را در پی داشته است، برخی از هم حزبیهای بسیار نزدیک وی از تهیه و انتشار این نامه و مخصوصاً از اینکه نامه وی بازگوکننده آرزوهای آمریکاست بهشدت ابراز نگرانی کرده و یکی از آنها نامه خوئینیها را آخرین میخ به تابوت اصلاحات دانسته است. نگارنده در صورتی که این افراد اجازه بدهند -که امیدوارم بدهند- نام آنها را فاش خواهم کرد.
* آقای خوئینیها در بخش دیگری از نامه خود به روش اداره کشور از سوی عالیترین مقام نظام انتقاد کرده است که برای پیشگیری از اطاله کلام پرداختن به آن را به فرصت دیگری میگذاریم و در این محدوده فقط به دو نکته کوتاه بسنده میکنیم. اول آنکه به یقین برای تودههای عظیم مردم ایران و تمامی مسلمانان دلباخته انقلاب در سراسر جهان اسلام باعث افتخار است که امثال شما با مدیریت ایشان موافق نباشید و با شخصیت برجستهای که طی سه دهه پوزه دشمنان را به خاک مالیده و از جان و مال و ناموس مردم حفاظت کرده است مخالف باشید. شخصیتی که حتی دشمنان تابلودار هم علیرغم کینههای دیرینه نمیتوانند توانمندی و دهها خصوصیت برجسته و بینظیر ایشان را نادیده بگیرند و ثانیاً درباره مدیریت جنابعالی اگرچه گفتنیهای فراوانی هست که به آن خواهیم پرداخت ولی فقط به عنوان یک نمونه به تفسیر تحریف شده شما از قرآن در مسجد جوزستان اشاره میکنیم که با اعتراض شدید دانشمندان دینی از جمله شهید مطهری روبهرو شد و جنابعالی را از خطر تفسیر بیمایه و تحریف شده قرآن بر حذر داشتند که البته توجه نکردید و نهایتاً یکی از شاگردان دست پرورده شما اکبر گودرزی بود که استاد مطهری را شهید کرد و دیگری شهید مفتح را و... این قصه سر دراز دارد...