بولتون: ظریف با غرور ترامپ بازی میکرد
جان بولتون در صفحه ۳ از فصل ۱۳ کتاب جنجالیاش از بازی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران با غرور ترامپ میگوید.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جوانآنلاین، جان بولتون در کتاب جنجالی «اتاق حوادت» روایتی از آغاز تصمیم ترامپ برای مذاکره با ایران دارد. او در صفحه ۳ از فصل ۱۳ از بازی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران با غرور ترامپ میگوید که زمینه ساز استعفا یا اخراج او از کاخ سفیده بوده است؛ بولتون معتقد است ایرانیها و همچنین سایر کشورهای طرف گفتگو با امریکا تلاش میکردند با بازی رسانهای به جای مشاوران ترامپ، خود او را طرف مذاکره قرار دهند تا از این طریق امتیاز بیشتری بگیرند. بولتون معتقد است ترامپ این را نمیفهمید و تصورش از ژئوپولتیک بینالمللی در حد خرید و فروش ملک در نیویورک بود. روایت بولتون را در ادامه بخوانید.
ترامب غالباً شاکی است که چرا با وجود آنکه ملتها در سراسر جهان میخواهند با او صحبت کنند، اما به هر طریقی این گفتگوها به سرانجام نمیرسد؛ اینچنین او بالاخره در کمال تعجب به فکر گفتگو با ایران افتاد از سویی جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، سلسله مصاحبههایی را در نیویورک انجام داد که در آنها اظهار میداشت به رغم آنکه ترامپ خواهان مذاکره با ایران است اما بی.بی.نتانیاهو، محمد بن سلمان ولیعهد سعودی و من سعی میکنیم رژیم آیتاللهها را سرنگون کنیم. فراتر از اینها ترامپ تصور داشت، حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، پوتین و همه دنیا میخواهند با ما صحبت کنند، اما چیزی مانع میشود. البته نه پوتین و نه حسن روحانی تلاشی برای ارتباط با ما نمیکردند و اگر ظریف یا دیگرانی هم با رسانهها صحبت میکردند، در واقع میخواستند با غرورهای ترامپ بازی کنند. آخرین قطعه از بیثباتی در این موضوع با کیمجونگاون تکمیل شد که از دستیاران ترامپ انتقاد کرد. احتمالاً تنها کسی که میتواند با ایجاد یک تغییر، ترامپ را متقاعد کند او بود.
ایران، کوبا و کره شمالی در اواخر آوریل این تاکتیک را مجدد امتحان کردند و دلایل بسیاری وجود داشت که باور کنیم این تکنیک شیوع پیدا کرده است. این رویکرد واقعا حیرت انگیز بود، چرا که دقیقاً بر همان مداری بود که ترامپ به او میاندیشید. او نمیتوانست قبول کند که مخالفان میخواهند از طریق مذاکره با شخص او به معامله بهتری نسبت به مذاکره با مشاوران دردسر آفرین او دست یابند. من تصمیم گرفتم این موضوع را روزی که استعفا میدهم به ترامپ بگویم؛ استعفایی که روز به روز نزدیکتر میشد.
ترامپ در دیدار ماه آوریل با «آبه» به او گفت نه پمپئو و نه من قرابت و ارتباط چندانی با ایران نداشتهایم؛ به خصوص خود او که اصلاً هیچ رابطهای با ایران نداشته است، اما «آبه» این سابقه را دارد. این اوج تصور ترامپ از ژئوپولتیک بینالمللی است؛ تصویری شبیه آنچه در تجارت ملک و مستغلات در نیویورک وجود دارد! اینها پس زمینه کاری بود که ترامپ برای آبه در ذهن داشت که میتوانست پایان خوبی نداشته باشد.
این بحث در آن جلسه خیلی جلو نرفت، اما در تاریخ ۳۰ آوریل ترامپ از طریق تماسی تلفنی با ماکرون، نخست وزیر فرانسه، ایدهاش را دوباره مطرح کرد و ماکرون را که کلاً به شوق توافق هستهای با ایران زندگی میکند، تشویق کرد تا این گشایش آشکار در موقعیت امریکا را بقاید... ترامپ در بین رهبران جهان تنها رئیس جمهوری است که این گونه پیشنهادات برای مذاکره و گفتگو را تضعیف کننده موقعیت کل کشور نمیداند. اگر چه دوست و دشمن این پیشنهادات را این گونه تفسیر میکنند. خلاصه ترامپ نتوانست خودش را نگه دارد! و این گونه است که باید گفت بزرگترین استراتژی در دولت ترامپ همین یک جمله است: «من یک حراف هستم و دوست دارم مذاکره کنم!»