عکس| آیت الله هاشمی، حسن روحانی و شمخانی در لباس نظامی
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات روزانه خود در تاریخ سوم مرداد ۶۷ نوشته است که؛ «ناگهان خبر رسید که عراق از تنگه پاتاق گذشته و به طرف کِرِند پیش میرود و سپس اعلام شد که نیروهای منافقیناند. اندکی بعد خبر رسید که نزدیک اسلامآباد رسیدهاند و درگیرند. شب آقای دانش راد خبر داد که عوامل نفوذی منافقین در اسلامآباد جنگ روانی راه انداخته و مردم و نیروها را مضطرب کردهاند. خبرها ضد و نقیض است. بعضی میگویند با تانک و نفربر به اسلامآباد رسیدهاند و برخی میگویند عوامل نفوذی آنها هستند.»
آقای حسنی سعدی آمد. گزارش شکست اخیر در جبهه مرکز شمال را داد. مدعی است نیروها خوب مقاومت کرده، ولی دشمن با ۹ لشکر مجهز حمله کرده و نبرد نابرابر بوده و از اینکه مورد اهانت از طرف مردم و ائمه جمعه قرار گرفتهاند، ناراحت است.
آخر شب هنگام خوابیدن، از اطلاعات قرارگاه نجف آمدند و پیشنهاد کردند که محل اقامتم را به خاطر احتمال اقدامات ضدانقلاب در رابطه با نفوذ منافقین در منطقه تغییر دهم؛ قبول نکردم. آقای [محمد جواد] لاریجانی [معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه]، تلفنی درباره سیاست مذاکره آقای ولایتی در سازمان ملل مشورت کرد که دست او را در محدوده سیاستهای مشخص شده باز گذاریم.»
آیت الله هاشمی رفسنجانی یک روز بعد یعنی چهارم مردادماه در خاطرات خود می نویسد: «نیروهای ما در سه راهی شرق اسلامآباد هستند و در طرف باختران به جای دیروز برگشتهاند و شب مقداری جلو رفته بودند. معلوم میشود منافقین نیروی تازه وارد کردهاند. نیروی زیادی برای این اقدام خود به داخل ایران آوردهاند و اسرای آنها گفتهاند که بنا داشتهاند از محور سنندج هم بیایند و از دو محور به طرف تهران حرکت کنند؛ خیلی تصمیم احمقانهای است. لابد متکی به تحلیلهای جاهلانه و اطلاعات ناقص چنین اشتباهی کردهاند و فرصت خوبی به وجود آمده که در اینجا آنها را منهدم کنیم و شرشان را کم کنیم. به نیروی هوایی و هوانیروز گفته شد که امروز در انهدام آنها توان کامل را به کار گیرند.»
آقای شمخانی اطلاع داد یکی از منافقین با حالت استیصال با ماشین معمولی خودش را به خاکریز زده که هلاک شده و نقشهای از ماشین او به دست آمده که نشان میدهد برنامه منافقین این بوده که در چهار مرحله به باختران، همدان، تاکستان و تهران بروند که نشان احمقی و غرور آنها است. مهدی خودمان رفت و از خط بازدید کرد و آمد و گفت آن نقشه را در آنجا دیده است.»