علت رشد هر روزه بلاگرهای غذا در اینستاگرام
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، درصد بسیاری از خانه دارها در اینستاگرام حضور دارند، همان خانم هایی که در دوره ای صبحشان را با رادیو پیام آغاز می کردند و به تماشای برنامه سیمای خانواده می پرداختند، اما امروز شاهد هستیم که خانم های خانه دار از صبح دائما در صفحات غذا، آرایشی و خانه داری سوئیت هوم ها هستند. امروز دیگر فضای رادیو و تلویزیون به فضای سایبر تغییر یافته است و به نوعی مخاطبان به این فضا مهاجرت کرده اند.
این ها بخشی از صحبت های میلاد زارعی مدیرخانه مطبوعات کشور و کارشناس و فعال حوزه رسانه است. او بر این باور است که علمکرد گروه های سوئیت هوم می تواند آسیب های روحی و روانی بسیار بالایی داشته باشد؛ چراکه مردم عادی با مشاهده زندگی سوئیت هوم ها به نوعی ظاهر زندگی آنها را با باطن زندگی خودشان مقایسه می کنند و دوست دارند که به نوعی شبیه آنها زندگی کنند.همچنین این مشکل از جایی آغاز می شود که فضای فرهنگی و عمومی خانواده چندان منطبق با فضای مجازی نیست و در نهایت فرد دچار افسردگی می شود.
او همچنین معتقد است ممکن است این سطح آموزش فرهنگی و سطح آشنایی با فضای سایبر چندان بالا نباشد که بلافاصله مجبور باشیم از فضای اینستاگرام و رسانه ای خارج شویم، به همین دلیل غرق در این فضا شویم. فرد از صبح تا شب صفحات سوئیت هوم را دنبال می کند، دچار افسردگی حاد شده و در ادامه تبدیل به پرخاشگری می شود. با همسر یا اعضای خانواده اش درگیری ایجاد می کند که چرا نتوانسته اند چنین فضایی را برایش به وجود بیاورند یا نگذاشته اند که او رشد کند.
سبک زندگی مجازی در چه مفاهیمی می گنجد؟
در پاسخ به این پرسش ابتدا یک مثال می زنم تا به بحث فضای مجازی بپردازم؛ متأسفانه قانون مطبوعات یک سری مشکلاتی دارد که ما همواره با آن روبرو هستیم. همچنین در مواجهه با این مشکلات به جای حل آن سعی کردیم تا صورت مسأله را پاک کنیم. ما نیاز داریم به دلیل وجود قوانین اشتباه در مسیری حرکت کرده و حتی در مقابله با تغییرات، مقاومت کنیم، زیرا بر این تصور هستیم که اگر بخواهیم تغییراتی در قوانین داشته باشیم، ممکن است قوانین بدتری وضع شود. همچنین موضوع رسانه هیچ زمانی در مجلس اولویت نداشته است و اکثریت نمایندگان به این حوزه اشراف ندارند. به همین دلیل بسیاری از اتفاقاتی که در حوزه رسانه رقم می خورد، شاید قانونی نباشد، اما غیرقانونی هم نیست.
در فضای مجازی هم روال به همین شکل است، یعنی بسیاری از اتفاقات را کشف می کنیم که شاید قانونی نباشد، اما غیرقانونی هم نیست. در همه سالیان گذشته همه ابزارها ابتداعا به عنوان یک وسیله وارد کشور شد و پس از آن تازه به این فکر افتادیم که برایش قانونی تدوین کنیم. هیچ زمانی در خصوص ابزارهای جدید پیشرو نبودیم. این موضوع به مانند عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی می ماند؛ یعنی زمانی که یک لغت در میان مردم رواج یافت، تازه فرهنگستان کلمه جدیدی را برای آن انتخاب می کند. در این مورد می توان مثال رایانک مالشی را به جای تبلت اشاره کرد.
همچنین در ابتدای انقلاب VHS و ویدئو مجوز نداشت، اما پس از مدتی اوضاع تغییر کرد و به این نتیجه رسیدیم که می توانیم از این رسانه به نفع خودمان استفاده کنیم، به همین دلیل ویدئوکلوپ ها ایجاد شد و فیلم های سینمایی در همین قالب تهیه و در اختیار مردم قرار گرفت.
پس از آن نوبت به ماهواره ها رسید اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که می توانیم ماهواره به فضا بفرستیم و برنامه هایی را روی ماهواره خودمان پخش کنیم و حتی در این حوزه پیشرو باشیم.
مدتی بعد موضوع سی دی ها(CD) و دی وی دی(DVD) مطرح شدند ، اما پس از مدتی مؤسسات پخش سی دی و دی وی دی ایجاد شد و حتی فیلم های سینمایی در همین قالب در اختیار مردم قرار گرفت. همیشه و هر زمان این روال در کشورمان مرسوم بوده است که ابتداعا با ورود هر موضوعی مخالفت می کنیم و پس از مدتی به این نتیجه می رسیم که می توانیم از آن استفاده مطلوب و مثبتی داشته باشیم.
مردم با دنبال کردن صفحات گروه های سوئیت هوم هایی که نکات خانه داری و آشپزی یاد می دهند،به دنبال یادگیری نیستند بلکه او در آرزوی آن خانه و آشپزخانه و وسایلی است که به صورت خیالی در ذهن خود جایگزین کرده و به نوعی خود را در آن فضا می گذارد.
در حوزه اینترنت و فضای مجازی هم این موضوع را شاهد بودیم، اما نکته مهم این است که ما در ترجمه الفبای این موضوع دچار اشتباه هستیم یعنی اسم مجازی برای این فضا اشتباه است و بهتر است از کلماتی همچون فضای اینترنتی و سایبر استفاده کنیم، زیرا مجازی یعنی آن چیزی که در ذهن می گذرد، اما آیا قرارها، برنامه ها و جلساتی که در فضای سایبر برگزار می شود، واقعی نیست؟ همه این اتفاقات واقعی است.
معتقدم این فضا کاملا واقعی است و واقعیت های زندگی ما را تحت تأثیر قرار می دهد. امروز شاهد این موضوع هستیم که بسیاری از سازمان ها به همین سمت سوق یافته اند و حتی امروز حوزه علمیه بهترین سایت پرسش و پاسخ را ایجاد کرده است. حتی پیام رسان های خارجی را هم اینچنین تصور داشتیم اما با گذشت زمان امروز شاهد هستیم که بسیاری از خبرگزاری های رسمی و انقلابی و حتی نهادهای بزرگ در این پیام رسان ها حضور دارند.
زمانی که این ابزارها وارد کشور آمد، متأسفانه ورودشان همراه با فرهنگش نبود و این موضوع به مانند چاقویی می ماند که می تواند هم کارکرد مثبت و هم منفی داشته باشد. ما در این حوزه آزمون و خطا داشتیم، البته در تمام طول تاریخ کشورمان در مواجهه با وسایل ارتباطی عملکردش به اینگونه بود که مردم خودشان در استفاده از این وسایل آزمون و خطا را داشتند.
مردم ابتدا خودشان وارد فضای سایبر شدند، یادگرفتند چگونه در این فضا ارتباط بگیرند، مطالب شان را به اشتراک بگذارد و ارتباطات شان را گسترده کنند، بدون آنکه فرهنگ عمومی اش وارد کشور شده باشد. این موضوع سبب شد تا زندگی جدیدی در اختیار مردم قرار بگیرد، بدون آنکه به مردم بگیوییم تبعات این فضا در زندگی حقیقی باقی خواهد ماند.
امروز بزرگترین مشکل فضای سایبر این است که افراد زندگی یکدیگر را مشاهده می کنند و در نهایت دغدغه شان مقایسه باطن زندگی های شان با ظاهر زندگی های می شود و چرا زندگی های شان اینچنین است. مردم در مواجهه با فضای سایبر مستقیم، و بدون آموزش و پیش زمینه بوده است. متأسفانه حاکمیت در ابتدا و در تمامی ابعاد مردم را در این فضا رها کرد و امروز که شاهد مشکلات بسیاری هستیم، تازه به این فکر افتادیم تا فضا را در دست بگیریم و به نوعی متولی گری کنیم.
شما کاربران را در فضای سایبر به چند دسته تقسیم بندی می کنید؟
ما ابتدا باید ظرفیت جامعه را مشاهده کنیم؛ گروهی از افراد در فضای سایبر افرادی هستند که هیچ کاری ندارند و هیچ آینده ای برای شان متصور نیستند و البته از قبل هم متصور نبودند و برنامه ای نداشتند. همه این افراد از فضای سایبر به عنوان فضای تفریحی و حتی به عنوان یک تلویزیون استفاده می کنند و از صبح تا شب با آن سرگرم می شوند.
گروه دیگری در فضای سایبر هستند که با ورود به فضای سایبر قصد دارند مشکلات دنیای واقعی را فراموش کنند. خیلی از افرادی که برای زندگی شان برنامه و آینده ای نداشتند و حتی در زندگی پیشرفتی را حاصل نکردند، آنها به فضای اینستاگرام و سایبر پناه آوردند تا به نوعی غم های شان را فراموش کنند و حتی مشکلات شان را از یاد ببرند.
گروه دیگری هم در فضای سایبر هستند که کسب درآمد می کنند و سعی دارند محصولاتی را به فروش برسانند. گروهی دیگر هم در فضای سایبر به دنبال کسب درآمد مستقیم نیستند و دوست دارند تا نام و نشان خود و سازمان و شرکت شان را در این فضا گسترده تر کنند که این مورد بسیاری از سازمان ها و پرسنل شاهد هستیم.
البته برآورد دقیقی وجود ندارد، اما نزدیک به 70 درصد از این افراد به منظور سرگرمی وارد فضای سایبر می شوند، حتی آن گروه از افرادی که در فضای اینستاگرام فحاشی می کنند، به دنبال فحاشی نیستند، بله بیشتر قصد سرگرم شدن را دارند.
گروهی از کاربران در فضای سایبری معروف به سوئیت هوم هستند؛ به نظر شما این گروه ها تا چه اندازه دانش و آگاهی دارند و می توانند توصیه های مناسبی را برای مردم عادی داشته باشند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که آیا مخاطبی که صفحات سوئیت هوم ها را دنبال می کند، دانش و آگاهی برایش مهم است؟ باید ببینیم مخاطب از دنبال کردن چنین صفحاتی چه منظوری دارد؟ یعنی در این موضوع هدف مخاطب مهم است. برای مثال کاربری که مکانیک و یا کارگر است، صفحات یک بازیگر معروف را دنبال می کند. آیا او از فالوکردن بازیگر موردنظرش هدفش این است که بازیگر شود یا او را به عنوان الگوی بازیگری انتخاب کرده است؟ در پاسخ باید گفت که خیر اینطور نیست. او هدفش تفریح و سرگرمی است یعنی این کاربر با فالو کردن صفحات سلبریتی ها سعی دارد به دنبال آمال و آرزوهایی باشد که خودش به آن نرسیده است. او به لحاظ روانی با فالوکردن و مشاهدات پست های آن سلبریتی احساس آرامش می کند شاید ابتدا دچار افسردگی شود اما با تکرار این افسردگی به یک لذت نوستالژی شیرینی دست می یابد و باعث می شود که فرد با این موضوع کنار بیاید و خودش را بگذارید جای آن بازیگر، سلبریتی و حتی فردی که آشپزی می کند و نکات خانه داری را می گوید.
اگر بخواهیم ظاهر زندگی سوئیت هوم ها را شرح دهیم، باید بگوییم که واقعی است، اما ما باطن زندگی شان را نمی بینیم که در پشت صحنه آن چه اتفاقی می افتد. این موضوع به مانند آشپزخانه کثیفی می مانند که شیک ترین غذا را تهیه می کنند و جلوی مشتری می گذارنند. ما از آشپزخانه کثیف خبری نداریم و آنچه که مشاهده می کنیم یک غذای شیک و زیبایی است که جلوی ما گذاشته می شود.
او با دنبال کردن صفحات گروه های سوئیت هوم هایی که نکات خانه داری و آشپزی یاد می دهند،به دنبال یادگیری نیستند بلکه او در آرزوی آن خانه و آشپزخانه و وسایلی است که به صورت خیالی در ذهن خود جایگزین کرده و به نوعی خود را در آن فضا می گذارد.
برای مثال یکی از بلاگرها آرایشگر معروفی است اما او بیشتر از آنکه به نکات آرایشی و زیبایی بپردازد، از زندگی شخصی اش صحبت می کند.یک فرد معمولی که این پست ها را مشاهده می کند با آن سطح از تجملات و درآمد، به این نتیجه می رسد که خودش نمی تواند به این سطح از درآمد و تجملات برسد، به همین دلیل با فالوکردن چنین صفحاتی سعی دارد خود را در آن زندگی خیالی قرار دهد تا به این صورت به خودش تسکین دهد. بسیاری از مردم عادی این صفحات را بیشتر از آنکه با هدف یادگیری و آموزشی دنبال کنند، به دنبال سرگرمی و لذت بردن هستند تا از لذت های صاحبان پیج، خودشان لذت کاذب داشته باشند.
همچنین چند درصد از زندگی های سوئیت هوم ها واقعی است؟
- اگر بخواهیم ظاهر زندگی را شرح دهیم، باید بگوییم که واقعی است اما ما باطن زندگی گروه های سوئیت هوم را نمی بینیم که در پشت صحنه آن چه اتفاقی می افتد. این موضوع به مانند آشپزخانه کثیفی می مانند که شیک ترین غذا را تهیه می کنند و جلوی مشتری می گذارنند. ما از آشپزخانه کثیف خبری نداریم و آنچه که مشاهده می کنیم یک غذای شیک و زیبایی است که جلوی ما گذاشته می شود. این گروه ها هم اینچنین است؛ از پشت صحنه و مشکلات شان عکس نمی گیرند و آنچه که با مخاطبان شان به اشتراک می گذارند، یک فضای زیبا و شیک است که هر فردی آرزوی داشتن آن را می کند. امروز شاهد رشد بی سابقه بلاگرها هستیم که می توان به بلاگرهای بیوتی و بلاگرهای غذا اشاره کنیم. آنها همه زندگی شان را در این فضا برای کسب درآمد قرار داده اند. آن دسته از بلاگرهایی که به تبلیغ رستوران و غذا می پردازند، معلوم نیست که در پشت صحنه ماجرا به چند بیماری در اثر استفاده بیش از حد فست فودها دچار شده اند.
تا چه اندازه عملکرد سوئیت هوم ها در فضای سایبر می تواند آسیب های روحی و روانی به دنبال داشته باشد؟
آسیب های روحی و روانی بسیار بالایی خواهد داشت؛ چراکه مردم عادی با مشاهده زندگی سوئیت هوم ها به نوعی ظاهر زندگی آنها را با باطن زندگی خودشان مقایسه می کنند و دوست دارند که به نوعی شبیه آنها زندگی کنند.همچنین این مشکل از جایی آغاز می شود که فضای فرهنگی و عمومی خانواده چندان منطبق با فضای مجازی نیست و در نهایت فرد دچار افسردگی می شود.
ممکن است این سطح آموزش فرهنگی و سطح آشنایی با فضای سایبر چندان بالا نباشد که بلافاصله مجبور باشیم از فضای اینستاگرام و رسانه ای خارج شویم، به همین دلیل غرق در این فضا شویم. فرد از صبح تا شب صفحات سوئیت هوم را دنبال می کند، دچار افسردگی حاد شده و در ادامه تبدیل به پرخاشگری می شود. با همسر یا اعضای خانواده اش درگیری ایجاد می کند که چرا نتوانسته اند چنین فضایی را برایش به وجود بیاورند یا نگذاشته اند که او رشد کند.
امروز بزرگترین مشکل فضای سایبر این است که افراد زندگی یکدیگر را مشاهده می کنند و در نهایت دغدغه شان مقایسه باطن زندگی های شان با ظاهر زندگی های می شود و چرا زندگی های شان اینچنین است. مردم در مواجهه با فضای سایبر مستقیم، و بدون آموزش و پیش زمینه بوده است. متأسفانه حاکمیت در ابتدا و در تمامی ابعاد مردم را در این فضا رها کرد و امروز که شاهد مشکلات بسیاری هستیم، تازه به این فکر افتادیم تا فضا را در دست بگیریم و به نوعی متولی گری کنیم.
این فرد پس از درگیری با خانواده اش، دچار جامعه ستیزی می شود، یعنی می خواهد حقش را از جامعه، مسئولان و مدیران بگیرد. همچنین او جوان 22 ساله را در سوئیت هوم ها مشاهده می کند که ماشین آخرین مدل زیرپایش است درحالی که او هیچ برنامه ای برای آینده ندارد. یا فردی را مشاهده می کند که مهاجرت کرده و بسیار موفق است. همه این ها سبب می شود که فرد پس از مدتی جامعه ستیز شود. یعنی فرد به ناامیدی می رسد و این موضوع می تواند خطرناک ترین حالت ممکن باشد.
آیا می توان گروه های سوئیت هوم را در مسیر درستی هدایت کرد؟
- ما برای رسانه های تصویری، ویدئو کلوپ را ایجاد کردیم. برای ماهواره آمدیم خودمان ماهواره به فضا فرستادیم. برای سی دی ها مؤسسات چندرسانه ای را به وجود آوردیم. حتی برای سایت های دشمن فضایی به نام وب سایت را راه انداختیم. اما هیچگاه برنامه ای برای بلاگرها نداشتیم. ما باید آنها را جدی بگیریم و در مسیر درستی هدایت کنیم.
می توان به سوئیت هوم ها به عنوان یک صنف نگاه کرد؛ صنفی که ماهانه درآمد قابل توجهی دارند. این گروه ها از سپهر سایبری ایران استفاده می کنند؛ بنابراین باید نشان و پراونه ای برای کسب درآمدشان داشته باشند.