واقعا ریاضی پسرها بهتر است؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا، وزیر آموزش و پرورش در واکنش به انتقادات به حذف تصویر دختران از کتاب ریاضی سوم دبستان در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت که تغییرات در کتابهای درسی همهساله بر اساس ارزیابی و از سوی مؤلفین انجام میشود. او اضافه کرد که به رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی مأموریت داده تغییرات در شکل و محتوای کتابهای درسی را با حساسیت کامل رصد، اصلاح و گزارش کند. وزیر آموزش و پرورش همچنین اطمینان داد که به دغدغههای مردم اهمیت میدهد و تاکید کرد که «دختران میهن شایسته احترامند».
به نظر میرسد جدال بر سر حضور زنان در ریاضیات ریشههای دیگری هم داشته باشد زیرا بارها از زبان افراد مختلف، حتی معلمان و مدیران مدارس دخترانه شنیدهایم که پسران در ریاضیات بهتر از دخترانند. شاید حتی برخی افرادی که امروز منتقد حذف عکس دختران از روی جلد کتاب درسی هستند در اعماق ذهنشان چنین باوری داشته باشند اما ببینیم پژوهشها چه میگویند و آیا واقعا ذهن ما به جنسیتمان مرتبط است یا خیر.
«جینا ریپن» متخصص علوم اعصابشناختی در کتاب «مغز جنسیتزده» (Gendered Brain) به بررسی نقش تجربیات زندگی و زیستشناسی در رشد مغز میپردازد و این ایده را که میتوان به مغز نسبتِ «جنسیت» داد یا اینکه چیزی به نام مغز مردانه و مغز زنانه وجود دارد را به چالش میکشد.
ریپن میگوید از نظر علمی مغز از زمان تولد به بعد شکل میگیرد و در طول زمان تا «پرتگاه شناختی» در سن پیری که سلولهای خاکستری مغزمان دیگر تحلیل میروند، به شکلگیری خود ادامه میدهد. پس این استدلال قدیمی که «زیستشناسی سرنوشت ما را رقم میزند» کنار میرود. به عبارتی مغز خیلی بیشتر از آنچه تا به حال میدانستیم، بالا و پایین دارد. پس اگر تجربیات خاصی نداشته باشید، مثلاً اگر دختر باشید و لِگو به دستتان ندهند، تربیت فضایی آدمهای دیگر در جهان را نخواهید داشت.
او همچنین علت تفاوت رفتار دختران و پسران را «جهان جنسیتی» آنها توصیف میکند که همه چیز، از سیاست آموزشی و سلسلهمراتب اجتماعی تا روابط، هویتِ خود، بهزیستی و سلامت روانی ما را شکل میدهد.
البته ریپن منکر تفاوتهای جنسیتی نیست و در اینباره معتقد است تفاوتهایی براساس جنس وجود دارد اما مغز، عضوی بیولوژیک و جنسیت، عاملی بیولوژیک است. جنسیت نیز تنها عامل نیست و با متغیرهای زیاد دیگری تلاقی میکند.
شکافهای جنسیتی در عملکرد ریاضی در کشورهای نابرابر بیشتر است
در این میان یافتههای یک پژوهش هم نشان میدهد در حالی که شکافهای جنسیتی در عملکرد ریاضی در کشورهای پیشرفته نزدیک به صفر است، زنان هنوز در میان افرادی که عملکرد بالایی در ریاضیات دارند نمایندگان کمی دارند. دادههای برنامه ارزیابی دانشجویان بینالمللی (PISA) نیز نشان میدهد که این مسئله در کشورهای نابرابرتر شدیدتر است.
نابرابری زنان و مردان چگونه توجیه میشود؟
نجمه واحدی پژوهشگر و فعال حوزه زنان در اینباره در گفتوگو با ایسنا، به چگونگی توجیه نابرابری برای زنان و مردان جامعه میپردازد و نقل قولی از پروفسور «اریک مسه» استاد دانشگاه در فرانسه درباره مراحل پدرسالاری را شرح میدهد که شامل مرحله اول پدرسالاری کیهانشناختی، مرحله دوم پدرسالاری طبیعتگرایانه و مرحله سوم پساپدرسالاری است.
به گفته او در مرحله اول، نابرابری جنسیتی و فرودست بودن زنان به مسائل ماوراء طبیعی مثل تقدیر و اسطورهها نسبت داده میشد که با زبان علم قابل توجیه نبود و با توجه به اینکه در گذشته زبان مردم هم به همین شکل بوده با این گزارهها توجیه میشدند. در مرحله دوم، یعنی پدرسالاری طبیعتگرایانه، پای علم به میان میآید و فرودستانگاری زنان با گزارههایی با ظاهر علمی توجیه میشود. مثلا زمانی گفته میشد مساحت مغز زنان کوچکتر از مردان است! به عبارتی دیگر گزارههایی به لباس علم در میآمدند تا مردمی را که زبانشان دیگر زبان علم بوده توجیه کنند.
در مثالی مشابه، «جان استوارت میل» فیلسوف بریتانیایی قرن نوزدهم نیز میگوید زمانی دانشمندان کشورش ثابت کرده بودند که اجداد یک کشور به میمونها بازمیگردد اما اجداد بریتانیاییها فرشته بودند و به شکل علمی ثابت کرده بود که افراد آن کشور فرودست هستند و استعمار بریتانیا سالها بر آن کشور ادامه پیدا کرد!
واحدی معتقد است اینها گزارههاییاند که سعی میکنند در لباس علم، فرودستان و محذوفان را در وضعیت ناخوشایند خود باقی بگذارند و جامعه را توجیه کنند. به طوری که همین الآن هم شکل پدرسالاری طبیعتگرایانه در روانشناسی زرد دیده میشود. برای مثال برخی معتقدند چون زنان نیمکره راست مغزشان قویتر است در برخی مشاغل مثل حوزه علوم انسانی بهتر عمل میکنند و به همین طریق نابرابری زن و مرد در نهایت توجیه میشود. یا مثلا در بحثهای طبیعتگرایانه گفته میشود چون در عصر شکار، مردان شکار میکردند هوش فضایی مردان قویتر شده و این موضوع را به رانندگی ربط میدهند و استدلال میکنند که به این دلیل رانندگی زنان بد است. در حالی که بشر حدود صد سال است رانندگی میکند و چنین استدلالی غیرمنطقی به نظر میرسد.
این فعال حقوق زنان درباره مرحله پساپدرسالاری نیز میگوید که در این مرحله زنان به عنوان شهروند محسوب میشوند و چون در پیشگاه قانون همه شهروندان باید برابر باشند، زنان هم به عنوان شهروندان به دنبال حقوق برابر مدنی و اجتماعی خود هستند.