واکنش آصفی به اظهارات «رحیم صفوی» درباره بازپرداخت هزینههای ایران در سوریه/ با چرتکه مالی به جواب نمیرسیم
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از مدارا، جریانهای سیاسی حاضر در ایران، اصلاحطلب و اصولگرا در سایه تشدید نارضایتیهای عمومی از عملکرد مسئولان جمهوری اسلامی، به رغم آنکه میکوشند خود را بی تفاوت به انتخابات آمریکا نشان دهند ولی بازهم به ناچار به کنش و واکنشهای داخلی این کشور چشم دوختهاند. در این میان طرح موضوع دریافت غرامت جنگ ۸ ساله از عراق دیگر موضوعی است که در کنار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی را با چالشهای در نوع خود قابل توجهی مواجه کرده است. از این رو و برای درک بهتر شرایط خبرنگار سیاسی سایت خبری مدارا گفتوگویی هرچند کوتاه را با حمیدرضا آصفی ، سخنگوی روزهای نه چندان دور و نه چندان نزدیک وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ترتیب دادیم. او که در دولت اصلاحات در قیاس با امروز بیشتر به عنوان یک دیپلمات شناخته میشد، این روزها در نقش کارشناسی محبوب میان منتهی الیه راست سیاست ایران ظاهر شده و همزمان به عنوان مشاور بینالملل در فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی مشغول به کار است از این رو تلاش کردیم در جریان این گفتوگو از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و هزینههای ایران در سوریه تا پرونده ویلموتس را مرور کرده و به برخی از ابهامات موجود پاسخ دهیم.
*آقای آصفی! انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پیش است و موضع جریان های سیاسی در ایران متفاوت از هم است. برخی رای آوردن جو بایدن را به سود مناسب تهران و واشنگتن دانسته و از آن به عنوان مقدمهای برای بازگشت ایالات متحده به برجام یاد میکنند ولی در نقطه مقابل برخی دیگر تمدید حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید را منجر به روی کار آمدن دولتی نظامی در ایران دانسته و از این رو به استقبال این موضوع رفتهاند. نظر شما درباره مسائل مطرح شده چیست؟
اگر قرار باشد نظر شخصیام را بگویم، باتوجه به غیرقابل پیشبینی بودن دونالد ترامپ و همچنین ترور ناجوانمردانه سردار قاسم سلیمانی با دستور مستقیم او، علاقهای به رای آوردن او ندارم و معتقدم که ترامپ اشتباها پا به عرصه سیاست گذاشته است اما ایجاد تغییری شگرفت و مثبت در روابط جمهوری اسلامی و ایالت متحده آمریکا در صورت روی کار آمدن آقای بایدن را نیز منتفی میدانم. ساختار سیاسی آمریکا به گونهای است که اگرچه رئیس جمهوری دست بازی دارد اما بسیاری از امور دست او نیست و چنانکه میدانید، در دوران فعالیت دموکراتها نیز روابط میان تهران و واشنگتن بد بوده است. آقای بایدن ۸ سال معاون آقای اوباما بود و ما حرکتی از او ندیدم که بخواهد روابط را به گونه ای که منافع طرفین را تامین میکند، تغییر دهد. نباید توقع را داشت که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن، اتفاق عجیبی رخ دهد. اگر آقای بایدن پیروز انتخابات شود، ۳ ماه بعد یعنی اواسط دی ماه روی کار خواهد آمد. ممکن است در آن زمان و با حضور او در کاخ سفید فضای روانی مثبتی ایجاد شود، این مساله قابل نفی نیست ولی این فضا هم خیلی طولانی نخواهد بود بنابراین برنامهریزی معادلات داخل کشور براساس متغیرهای بیرونی، امری اشتباه محسوب میشود.
*گذشته از این موضوع، در هفته دفاع مقدس برخی ناظران به موضوع غرامت ۱۱۰۰ میلیارد دلاری ایران از عراق اشاره کرده و خواستار وصول این طلب شدند. به نظر شما مشکل اصلی نگرفتن غرامت کجاست؟ آیا قطعنامه ۵۹۸ صراحتا این موضوع را اعلام نکرده است یا اراده ای برای اینکار وجود ندارد؟
در مرحله اول باید بگویم که در قطعنامه ۵۹۸ پرداخت غرامت از سوی عراق به ایران ذکر نشده است. چیزی که در قطعنامه آمده، آن است که صندوقی تشکیل شود و کشورها غرامت جنگ را پرداخت کنند. در قطعنامه اسمی از عراق نیست. ایران ممکن است یک روزی به این موضوع پرداخته و آن را در دستور کار خود قرار دهد اما ما یادمان باشد که عراق امروز درگیر جنگ است و خودش مشکلات فراوانی دارد. عراق تحت تجاوز آمریکا قرار گرفته و نیروهای اشغالگر همچنان در این کشور حضور دارند و عملا در یک دوره بی ثباتی به سر میبرد بنابراین طرح این درخوست در موقعیتی نابهنگام نه تنها مفید نیست بلکه میتواند مشکلاتی را نیز برای کشور ایجاد کند. فراموش نکنیم که در قطعنامه ۵۹۸ اسمی از عراق به عنوان کشوری که باید غرامت به ایران پرداخت کند، نیامده است. معتقدم کسانی که به دنبال پرداخت غرامت جنگ از سوی عراق به ایران هستند، بیشتر از آنکه حس دلسوزی نسبت به ایران داشته باشند، میخواهد رابطه ایران با عراقی را که بیشترین همکاری تجاری را با ما دارد و مهمترین همسایه ایران محسوب میشود را به هم بزنند. هر چیزی باید سر جای خودش مطرح شود.
*ماجرا به همین جا ختم نمی شود. در هفته گذشته سرلشگر صفوی به هزینههایی که ایران در کشورهای محور مقاومت اشاره و تاکید کرد که این هزینهها به صورت قرض پرداخت شده کشورهای هدف، هزینه های صورت گرفته را چپس خواهند داد ولی آنچه ما در صحنه عمل می بینیم، آن است که ایران مشارکتی متناسب با هزینههای مادی و معنوی اش در این کشور ندارد. شما بگویید دست آورد اقتصادی ایران به غیر از بعد امنیتی و استراتژیک از هزینه هایی که در کشورهای محور مقاومت میکند، چه بوده است؟
وقتی ما در جنگ با عراق بودیم، سوریه خط لوله نفت عراق به اروپا را بست و عراق از فروش چند میلیون نفت در روز محروم شد. این اقدام یک خدمت به جمهوری اسلامی ایران بود. خیلی از عایدیها قبلا گرفته شده است و این طور نیست که سوریها برای ما کاری نکرده باشند بنابراین ذکر چنین مطالبی به عقیده من بی توجهی به تاریخ روابط منطقه است. وقتی ما درگیر جنگ با عراق شدیم، تنها سه کشور لیبی، کره شمالی و سوریه به ما کمک کردند. سوریه خط لوله نفت عراق را بست و عراق صدام ناچار شد نفت را از خلیج فارس صادر کند. این مساله ضربه بزرگی به عراق زد و مشکلات فراوانی را برای آنان ایجاد کرد. ما به لحاظ امنیتی، باید با داعش و تروریست در سوریه مبارزه میکردیم. در روابط بین دو کشور، اگر فقط آدم بخواهد چرتکههای مالی بیندازد، به جواب نمیرسد. در چنین روابطی باید موضوعات مختلفی را درنظر گرفت.
*بسیار عالی. باتوجه به سابقه فعالیت شما در وزارت امور خارجه و حضورتان در فدراسیون فوتبال به عنوان مشاور بین المللی، نظرتان درباره قرارداد مارک ویلموتس با فدراسیون فوتبال ایران چیست و اتفاقات رخ داده را جزئی از آثار تحریمها میدانید یا ناکارآمدی مدیران؟ همچنین به نظرتان باتوجه به ضوابط و مقررات فیفا و منع دخالت دولت ها در امور فوتبال، به نظرتان ورود سازمان بازرسی و ضبط اموال ۷ نفر از «مقصران» پرونده ویلموتس چه تاثیری بر آینده فوتبال ایران خواهد گذاشت؟
اگر بخواهم واقع بین باشم، باید بگویم که بخشی از موضوعات ایجاد شده در پرونده سابق تیم ملی فوتبال ایران به تحریمها بر میگردد ولی بخش دیگر آن ناشی از سوءمدیریتهای موجود در فوتبال ایران است بنابراین میتوان گفت که ضبط داراییهای مقصران این پرونده از سوی سازمان بازرسی کل کشور ربطی به تعلیق فوتبال ایران ندارد چراکه این مساله، موضوعی قضایی است و گمان نمیکنم فیفا به پروندههای قضایی ورود کند.
*همانطور که می دانید فدراسیون فوتبال ایران به کار گیری بازیکن و مربی خارجی را در تیمهای فوتبال ممنوع اعلام کرده، نظر شما در مورد این اقدام چیست؟
به نظرم این قانون از جهاتی خوب و از جهاتی بد است به ویژه آنکه فضای ایجاد شده درباره قرارداد بازیکنان، شرایط را سختتر کرده است. معتقدم باشگاههای دولتی، در مرحله اول استقلال و پرسولیس و در مرحله بعد، باشگاههایی نظیر سپاهان و فولاد باید با ایجاد سازوکاری صحیح، فضای موجود را مدیریت کنند. فراموش نکنید قوانین این چنینی ممکن است که به عنوان مسکن برای یک الی دو سال جواب پاسخگوی نیازها باشند اما در طولانی مدت نمیتوانند مفید واقع شوند. هرچند که مسئولان مربوطه ممنوعیتهای در نظر گرفته شده را موقتی اعلام کردند ولی بازهم باید نسبت به عواقب تداوم این ممنوعیتها در طولانی مدت هشیار باشند.