صعودِ ترامپ، افولِ بایدن؛ هراس دموکراتها از کامبکِ رئیسجمهور
به گزارش اقتصادنیوز؛ نگاهی به نظرسنجیهای اخیر در سطح ملی نشان میدهد که حاشیه امن پیشتازی جو بایدن، به تدریج در حال کاهش است و دونالد ترامپ به آرامی در حال نزدیک شدن به پیشتاز بلامنازع نظرسنجیهای ملی در طول یک سال گذشته است.
نگرانی دموکراتها از روند کاهشی فاصله ۲ رقیب در نظرسنجیهای ملی اخیر، با نگاهی به نظرسنجیهای ایالتهای چرخشی (میدانهای نبرد) و مقایسه آنها با پیمایشهای مشابه انتخابات ۲۰۱۶، جدیتر میشود. چنانچه افول آرام بایدن و اوجگیری تدریجی ترامپ در نظرسنجیهای بعدی ادامه یابد، حاوی یک پیام هشدار آمیز صریح برای دموکراتها خواهد بود؛ زنگ خطر تکرار پیروزی ترامپ را به صدا درآورده و تمامقد وارد میدانهای نبرد شوید.
نظرسنجیهای انتخاباتی برشی از یک واقعیت افکارسنجی در یک زمان خاص هستند و جامعه آماری خود را منطبق و متناسب با تقسیمبندیها و درجهبندیهای کلی جامعه هدف تنظیم میکنند، اما؛
۱. همه نظرسنجیها دارای حاشیه خطا هستند و این خطا اغلب در نظرسنجی های ایالتی بالاتر از سطح ملی است. آنچه در انتخابات ۲۰۱۶ رخ داد، نشانه اشتباه نظرسنجیها نبود، بلکه به سادگی جابجایی چند هزار تا چند دههزار رأی در چند ایالت کلیدی و مهم بود که اغلب جابجاییهای مؤثر در محدوده حاشیه خطای نظرسنجیها بودند؛
در آرای عمومی انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ هیلاری کلینتون ۴۸/۲ درصد آراء (کمی پایینتر از میانگین نظرسنجیهای ملی) و دونالد ترامپ ۴۶/۱ درصد آراء (کمی بیشتر از میانگین نظرسنجیهای ملی) را بدست آوردند. کلینتون با نزدیک به ۳ میلیون رأی بیشتر در آرای عمومی، پیشبینی نظرسنجی های ملی را تا حدودی محقق کرد.
اما در رقابت آرای الکترال، دونالد ترامپ تمامی کالجهای ایالتهای میدان نبرد -از فلوریدا تا کارولینای شمالی در جنوب شرق تا پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین در حوزه شمال شرقی- را به رنگ قرمز درآورد و حتی با کمی خوشاقبالی بیشتر میتوانست در ایالات مایل به آبی نوادا، مینهسوتا و نیوهمپشایر هم تاریخسازی کند.
ترامپ علاوه بر پیروزیهای نزدیک در ایالتهای مهمی چون فلوریدا (با اختلاف ۱/۲ واحد درصد) موفق شد چرخشهای غیرمنتظرهای را با کمتر از ۸۰ هزار رأی در ۳ میدان نبرد رقم بزند؛ ترامپ ۲۰ الکترال پنسیلوانیا را با اختلاف ۰/۷۲ واحد درصد (معادل حدود ۴۴هزار رأی)، ۱۰ الکترال ویسکانسین را با اختلاف ۰/۷۷ واحد درصد (معادل حدود ۲۲هزار رأی) و ۱۶ الکترال میشیگان را با اختلاف تنها ۰/۲۳ واحد درصد (معادل حدود ۱۰ هزار رأی) با مجموع ۳۰۶ الکترال (۳۶ الکترال بیش از حدنصاب ۲۷۰ الکترال) کلید کاخ سفید را ربود.
هیلاری کلینتون در نظرسنجی های این ایالتها با اختلاف ناچیز پیشتاز بود ولی در نتایج نهایی با اختلافی به کوچکی حاشیه خطای معمول نظرسنجیها شکست خورد.
در جدول زیر ایالتهایی که بیشترین میزان اختلاف میان نتایج نهایی و پیشبینی نظرسنجیها در آنها رقم خورده آمده است. به جز ویسکانسین و آیووا (و تا حدودی مینهسوتا و اوهایو) سایر اختلافها در محدوده منطقی حاشیه خطا قرار دارند.
بهر حال یکی از نکات کلیدی مغفول مانده از نگاه کارشناسان انتخاباتی، خطای بالاتر نظرسنجیها در سطح ایالتی نسبت به سطح ملی است. به نوشته FiveThirtyEight این اساساً همان اتفاقی است که در سال ۲۰۱۶ رخ داد: ترامپ فقط در چند ایالت از این خطای رایج در نظرسنجیها پیشی گرفت. با این وجود همانطور که «نیت سیلور» سردبیر FiveThirtyEight پس از انتخابات نوشت: دقت نظرسنجیها و خطاهای موجود در آنها همچنان در محدوده عادی بودند.
۲. نکته دیگری که از دید نظرسنجیها و کارشناسان مغفول ماند این بود که نظرسنجیها به دلایل مختلف (از جمله پدیده ترامپیهای خجالتی) سهم حامیان ترامپ را اندکی کمتر از میزان واقعی نشان میدهند؛
به نوشته FiveThirtyEight یک نکته مهم در سال 2016 این بود که میزان تحصیلات دانشگاهی پرسششوندگان در نظر گرفته نمیشد.
جف هورویت ، معاون ارشد موسسه تحقیقاتی هارت، میگوید که او و تیمش نگران بودند که ممکن است سهم رأی دهندگانی که مدرک دانشگاهی چهار ساله ندارند را دست کم بگیرند و بنابراین در نظرسنجیها از بخشی از حامیان ترامپ غافل بمانند. به گفته وی یک مشکل واقعی در صنعت نظرسنجی عدم حضور یا حضور پایین رایدهندگان بدون تحصیلات دانشگاهی یا با تحصیلات دانشگاهی پایین در فرآیند نظرسنجی بوده است.
حال موسسات نظرسنجی میگویند اکنون نمونههای خود را با روشهای «آموزش وزنی» صحتسنجی میکنند. برخی از موسسات مانند ایپسوس و مرکز تحقیقات پیو، روش آموزش وزنی را یک مرحله جلوتر برده و پیمایشها را با توزین پرسششوندگان به سطح تحصیلات در گروههای نژادی انجام دادهاند. این تغییر می تواند به ویژه در نظرسنجیهای سطح ایالتی در سال 2020 مهم باشد، زیرا ترامپ در درجه اول در نظرسنجیهایی که در مناطق دارای جمعیت زیاد سفیدپوستانی که لیسانس ندارند، عملکرد بهتری دارد.
۳. تکیه برخی حامیان بایدن بر آمار و ارقام نظرسنجیهایی که به رغم بهبود روشهای پیمایشی خود در ۴ سال گذشته، همچنان دارای حاشیه خطا هستند، به اندازه سال ۲۰۱۶ خوشبینانه، سهل انگارانه و ناشی از عدم ملاحظه فاکتورهای پنهان و یا غیرقابل رصد و پیشبینی بوده، و نتیجه آن نیز خطای تحلیلی، غفلت و شکستی به تلخی انتخابات ۲۰۱۶ خواهد بود. با این حال یک فاکتور آشکار و مهم نیز از نگاه بسیاری از تحلیلگران جامانده است:
آنچه دونالد ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ با دستهای خالی از اختیارات و اعتبارات سیا سی -نه در یک کشور لاتین، بلوک شرقی یا خاورمیانهای- بلکه در ایالات متحده آمریکا با آن سیستم انتخاباتی نخبهگرا و پیچیده، انجام داد، خود به تنهایی دلیل کافی است تا دیگر هیچ دموکراتِ انتخاباتدیدهای با دیدن پیشتازی مداوم بایدن در نظرسنجیها آسودهخاطر نشود.
دونالد ترامپ، "بیزنسمن و مجری بچه پولداری" که بقول کروگمن "دلش هوای کاخ سفید و کمی هیجان سیاسی کرده بود" در ۲۰۱۶ وارد کارزار انتخاباتی شد و با دست خالی (دستکم نسبت به آنچه حالا در چنته دارد) یک شگفتی رقم زد و در میان بهت و حیرت ادامه دار بسیاری از شهروندان و ناظران وتحلیل گران آمریکایی و جهانی، وارد کاخ سفید شد و پس از 4سال پرحاشیه، برای تمدید اقامت در کاخ ریاستجمهوری آمریکا، در معرض یک انتخابات «متفاوت» قرار دارد. در وصف این تفاوت همین بس که دونالد ترامپ که در نوع خود متفاوتترین کاندیدای رئیسجمهوری بود، اکنون کاندیدایی متفاوت از دونالد ترامپ ۲۰۱۶ شده است.
او پس از کسب نمرههای مطلوب اقتصادی و بهرغم آثار مخرب کرونا و اقدامات جنجالی خود وی، همچنان یک پایگاه اجتماعی قدرتمند دارد. او حالا از تمامی قدرت دولتی و شخصی خود و قانونگذاران و دادستانها و مقامات ایالتی جمهوریخواه استفاده حداکثری خواهد کرد تا به هر روشی -هر روشی- از سرکوب آرای حوزههای دموکرات و ابطال بخشی از آرای پستی دموکراتها گرفته تا مهندسی آرای الکترال با تاکتیک جریمندرینگ، و یا اقدامات پسا انتخاباتی وی که خود گسترهای از اقدامات احتمالی خطرناک را در برمیگیرد. در چنین شرایطی اساساً حتی اگر نتیجه انتخابات چند واحد درصد بالاتر از پیشبینی نظرسنجیها رقم بخورد، باز هم تضمینی نیست که انتقال قدرت به شکل آرام و بیدردسر محقق شود. تنها کافی است ترامپ به گفته خود، مبنی بر عدم پذیرش نتیجه انتخابات در صورت شکست، عمل کند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد تنها چیزی که احتمالاً میتواند تضمینگر یک انتقال قدرت آرام و دموکراتیک از دولت ترامپ به بایدن باشد؛ یک موج آبی گسترده ملی و پیروزی حداکثری دموکراتها در تمامی رقابتهای جاری و در تمامی سطوح ملی و ایالتی.