خانم بازیگر، دزد از آب در آمد!/ ایده سرقت از سکانس یک فیلم گرفته شد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از همشهری، بازیگر سیاهی لشکر فیلمهای سینمایی به اتهام سرقت دستگیر شد. این زن با حضور دیلمر بیمارستانهای تهران، زنان همراه بیماران را بیهوش میکرد و طلا و جواهراتشان را به سرقت میبرد.
تحقیقات در این پرونده از یک ماه قبل و با شکایت زنی جوان شروع شد. این زن با حضور در کلانتری ۱۰۶نامجو از سرقت طلا و ۲۰میلیون پول نقد همراهش در یکی از بیمارستانها خبر داد و گفت: چند روز قبل مادرم مبتلا به کرونا شد و او را به بیمارستان بردم. به گفته پزشکان باید یک هفتهای در بیمارستان بستری میشد. بهدلیل اینکه قرنطینه بود نمیتوانستم به ملاقاتش بروم اما دلم نمیآمد که به خانه بروم. به همین دلیل اکثر اوقات به بیمارستان میرفتم و در محوطه آنجا مینشستم تا از حال مادرم باخبر شوم.
وی ادامه داد: روز سومی که مادرم بستری بود و من روی نیمکت محوطه بیمارستان نشسته بودم زنی را دیدم که حدودا ۴۵ساله بود. او میگفت خیر است و در یک خیریه کار میکند. میگفت اگر بیماری داری که دربیمارستان بستری است و نیاز به دارو دارد، میتواند برای تهیه دارو کمک کند. اما من نیاز به پول و کمک مالی نداشتم. با وجود این گفتم اگر کسی را پیدا کردم که نیاز مالی داشت به او معرفی خواهم کرد.
شاکی گفت: این زن یک بطری آبمیوه همراهش بود به همراه ۲ لیوان یکبار مصرف. جلوی چشمم آبمیوه را داخل لیوانها ریخت و خودش لیوان اول را سرکشید و دومی را به من داد. با اصرار او لیوان را گرفتم اما دقایقی بعد از خوردن آبمیوه دچار سرگیجه شدم و از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم روی نیمکت بودم. حدود ۷ساعتی بیهوش بودم و چون روی صندلی خوابیده بودم کسی شک نکرده بود. آنجا بود که متوجه شدم آن زن همه طلا و جواهراتم را که حدود ۴۰میلیون تومان ارزش داشت به همراه ۲۰میلیون تومان پول نقد را که داخل کیفم بود سرقت کرده است.
شکایتهای سریالی
با این شکایت، تحقیقات برای شناسایی زن سارق آغاز شد اما طولی نکشید که دومین شکایت مشابه نیز پیش روی پلیس قرار گرفت.
دومین شاکی نیز زنی جوان بود که مانند نخستین شاکی به دام زنی که خودش را خیر معرفی کرده بود افتاده بود. زن جوان میگفت به همراه دوستش به بیمارستانی در تهران رفته که زن سارق او را با آبمیوه مسموم بیهوش کرده است.
وی گفت: دوستم، پسری خردسال دارد که مریض است. روز حادثه همراه هم به بیمارستان رفتیم که از پسرش نوار مغزی بگیرند اما پسرش دچار تشنج شد و او را بستری کردند. پس از آن به محوطه بیمارستان رفتم که هوا بخورم و در آنجا زن میانسالی سراغم آمد و وقتی از بیماری پسر دوستم گفتم، گفت که میتواند هزینه داروهای او را بپردازد و تحت پوشش سازمان خیریه قرار دهد. پس از آن یک لیوان آبمیوه به من داد که وقتی آن را خوردم بیهوش شدم و چند ساعت بعد که به هوش آمدم، فهمیدم که وی همه طلاها و پولهایم را سرقت کرده است.
دستگیری؛ آخرین سکانس
تعداد افرادی که از زن خیر شکایت داشتند روزبهروز در حال افزایش بود. همه شاکیان زن بودند و در محوطه بیمارستانها در دام سارق گرفتار شده بودند. در این شرایط مأموران مشخصات سارق را به مأموران پلیس مستقر در بیمارستانها اعلام کردند تا اینکه چند روز قبل زمانی که زن سارق در جستوجوی شناسایی طعمه جدید بود شناسایی شد.
او با یک پاکت آبمیوه و ۲ لیوان یکبار مصرف قصد داشت از زنی در محوطه یکی از بیمارستانها سرقت کند که مأموران متوجه وی شدند و او را دستگیر کردند.
این زن در بازجوییها مدعی شد که بازیگرسیاهی لشکر فیلمهای سینمایی است و در یک سازمان خیریه کار میکند. او در ابتدا مدعی بود که بیگناه است اما وقتی مأموران در بازرسی وسایلش قرصهای خوابآور کشف و شاکیان او را شناسایی کردند به سرقتهای سریالی در محوطه بیمارستانها اقرار کرد و با دستور قضایی راهی بازداشتگاه شد.
گفتوگو با متهم
متهم دستگیرشده ۵۰ساله است و میگوید بهخاطر پول، نقشه سرقت کشیده است. او وقتی به شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت منتقل شد و مقابل بازپرس علی وسیله ایرد موسی قرار گرفت به سرقتهای سریالی اقرار کرد و از جزئیات نقشهاش گفت.
ایده سرقتها چطور به ذهنت رسید؟
در یکی از فیلمهای پلیسی که بازی میکردم در یکی از سکانسها زنی با همین شیوه بیهوشی سرقت میکرد. ایده سرقت همان روز به ذهنم رسید اما میترسیدم آن را اجرا کنم. هم ترس دستگیری داشتم و هم وحشت آبروریزی. به همین دلیل بیخیالش شدم اما مشکلات مالی و تامین مخارج ۲ فرزندم باعث شد که نقشهام را عملی کنم.
فکر نمیکردی با این ایده تکراری لو بروی؟
من خیلی خوب نقش بازی میکردم. چون عاشق بازیگری هستم. از کودکی دلم میخواست روزی بازیگری مشهور شوم. حتی در چندین فیلم هم بازی کردهام و از نزدیک هنرپیشههای حرفهای و بازی کردنهای آنها را دیدهام. به همین دلیل میدانستم که از پسش برمیآیم و لو نمیروم. البته بارها پیش آمده بود که طعمههایم متوجه نقشهام میشدند، حتی یکی از آنها هنگامی که قرصها را داخل آبمیوه ریختم متوجه شد. بعد شروع کردم به نقش بازی کردن. گفتم در مقابل دوربین مخفی قرار دارید. یعنی گوشیام را نشان دادم و گفتم برای اینستاگرام، فیلمهای خندهدار تهیه میکنم. آنها هم باور میکردند و به این ترتیب از دستشان خلاص میشدم.
اما درنهایت دستگیر شدی؟
چون در یک بیمارستان ۲بار سرقت کردم. یعنی یکبار چند وقت قبل از زنی که همراه بیمار بود سرقت کردم و بار دوم هم وارد همان بیمارستان شدم که لو رفتم. اشتباه از خودم بود.
با اموال سرقتی چه میکردی؟
طلاها را میفروختم و پولها را هم خرج میکردم.
چند مورد سرقت انجام دادی؟
یک ماهی میشود که سرقتها را شروع کردم. بعید میدانم تعدادشان به ۱۰مورد هم برسد. حالا که دستگیر شدهام نگران فرزندانم هستم. نمیدانم تکلیف آنها چه میشود.