چرا «نئوم» بهترین محل برای دیدار مخفیانه نتانیاهو و بن سلمان بود؟
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب، دیوید روزنبرگ در هاآرتص نوشت: اگر قصد داشتید جلسهای محرمانه مانند جلسهای که نخست وزیر بنیامین نتانیاهو یکشنبه شب با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی داشته، برگزار کنید، کاملاً منطقی بود که با جت خصوصی به جایی مثل نئوم سفر کنید.
در ادامه این مطلب آمده است: نئوم قرار است شاه کلید عربستان سعودی برای آیندهای باشکوه در دوران پس از نفت باشد، شهری با تاکسیهای پرنده و رباتهای خدمتکار که قرار است یک میلیون نفر جمعیت داشته باشد. همانطور که ولیعهد پیش بینی میکند، نئوم یک مرکز مالی و با تکنولوژی بالا با هزینه ۵۰۰ میلیارد دلاری خواهد بود.
اما امروز، سه سال پس از اعلام برنامههای ساخت نئوم آن هم با آن شور و شوق فوق العاده، کل این شهر تنها در یک فرودگاه کوچک خلاصه میشود. هیچ کس انتظار نداشت که نئوم بعد از گذشت سه سال فقط تا این حد کم پیشرفت داشته باشد. پادشاهی سعودی تا امروز بیشترین هزینه را صرف تبلیغات حول این پروژه کرده، اما وقتی در مورد پیشرفت واقعی پروژه صحبت میشود مسئولان به طور غیرمعمولی سکوت اختیار میکنند. جدا از فرودگاه، قرارداد ساخت نیروگاه هیدروژن سبز برای شهر و توسعه زیرساختهای اساسی به امضا رسیده که البته هنوز به مرحله بهرهبرداری نرسیده است.
چرا نئوم بهترین محل برای دیدار مخفیانه نتانیاهو و بن سلمان بود؟ رسانهها میگویند که محمد بن سلمان توجه چندانی به پیشرفت نئوم به عنوان بزرگترین، پر زرق و برقترین و پرهزینهترین برنامه برنامه چشم انداز ۲۰۳۰ خود برای تغییر عربستان سعودی ندارد. البته این همان چیزی است که شما از شاهزادهای مثل بن سلمان انتظار دارید، کسی که به یکباره قدرت را قبضه کرد و دستورات عجیبی مثل زندانی کردن شاهزادههای سعودی در هتل یا قتل جمال خاشقجی را صادر نمود.
با این حال موانع بسیاری در راه انجام این پروژه وجود دارد که شیوع ویروس کرونا یکی از آنها است. این یکی از دو چالشی است که ولیعهد با آن روبرو شده و نمیتواند با پول، ارعاب یا بازاریابی آن را شکست دهد. یکی دیگر از موانع وجود بحث کاهش شدید قیمت نفت است.
قیمت نفت در شش سال گذشته با رکود مواجه شده به طوری که در بیشتر اوقات قیمت آن کمتر از 67 دلار در هر بشکه بوده است. این در حالی است که عربستان سعودی برای تأمین هزینههای خود نیاز شدیدی به نفت دارد. در این بین شیوع ویروس کرونا نیز تقاضای نفت را کاهش داد. حتی اگر یک واکسن دنیا را از بیماری همه گیر کرونا نجات دهد، باز هم بسیاری امیدی به بهبود تقاضا، حداقل در کوتاه مدت ندارند.
بدون جریان نقدینگی نفت، پادشاهی سعودی چارهای جز جلب سرمایه، افزایش مالیات و کاهش هزینههای خود در همه حوزهها به جز نئوم و پروژههای بزرگ ۲۰۳۰ ویژن ندارد. آژانس رتبه بندی اعتباری فیچ پیش بینی میکند بدهی دولت عربستان سعودی به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی تا پایان سال ۲۰۲۱ تقریباً دو برابر شود. پادشاهی سعودی حتی برای پوشش بودجه و برنامههای سرمایه گذاری خود شروع به قرض گرفتن و فروش دارایی کرده است.
ریاض هنوز امیدوار است که سرمایههای خصوصی خود را از خارج از کشور جذب کند، اما این امر تا حدودی به دلیل شیوع ویروس کرونا رخ نداده است. بخش دیگری از ناتوانی در جذب سرمایههای خارجی به دلیل این است که تعداد کمی از افراد راهی برای سرمایه گذاری در نئوم میبینند. مجموع این دلایل باعث شده تا نئوم، علی رغم اشتیاق ولیعهد، پیشرفت چندانی نکند.
ولیعهد در داخل به نوعی بر روی ایجاد تحول اجتماعی و اقتصادی از طریق کاهش هزینههای پادشاهی قمار کرده است.
امروز عربستان دیگر پول برای انجام چنین بازیهای پر هزینهای ندارد. عربستان همواره به دنبال رسیدن به پیشرفت اسرائیل در حوزه تکنولوژی، قدرت تجاری آلمان و قدرت اقتصادی چین بوده، اما، این چیزی نیست که شما لزوما با زور آن را به دست آورید.
عربستان سعودی دانشگاه های خوبی دارد و برای تحصیل در خارج از کشور هم بورس میدهد. این کشور زیرساختهایی مطابق با استانداردهای جهانی دارد و دیجیتالی سازی نیز به خوبی در کشور پیشرفت کرده است. ولیعهد در حال تعدیل سختگیریهای اجتماعی است، سختگیریهایی از جمله عدم اجازه اشتغال زنان که همواره بر بازار کار و تجارت سنگینی میکرده است.
با این حال اقدامات بن سلمان تاکنون موفقیت چندانی کسب نکرده است. فارغ التحصیلان پادشاهی سعودی از آموزشهایی که دیدهاند استفاده چندانی نمیکنند و تجارت نوآورانه و فنی که محمد بن سلمان همواره آرزو داشته در کشور وجود ندارد. از سویی دیگر فعالیتهای بخش خصوصی نیز همچنان در رکود است.
برنامههای مربوط به نئوم ضمناً تأیید میکنند که پادشاهی فاقد نیروی انسانی لازم است. نئوم در واقع ایده ایجاد یک شهر غیر سعودی، جایی که زنان بتوانند هر طور که دلشان میخواهد لباس بپوشند و فضای آن نسبت به سایر مناطق پادشاهی آزادتر باشد، بوده است.
در سوی دیگر امارات متحده عربی نیز گرچه در مقیاس بسیار کمتر اما به هر حال با چالشهای مشابهی روبرو است، چالشهایی که یکی از دلایل موافقت ابوظبی برای ایجاد روابط با اسرائیل بوده است. در حال حاضر، به نظر نمیرسد سعودیها آماده اقدامی مشابه باشند، اما توقف چشم انداز 2030 و افزایش تجارت اسرائیل و امارات متحده عربی ممکن است نظر آنها را تغییر دهد.