مروری بر روزنامه‌های 17 آذر 1399

خاطرات مرحوم هاشمی از بدگویی‌ها علیه سیدمحمد خاتمی/چتر بورس بر سر انتخابات 1400/ تغییرات رادیکال مردم را ناامیدتر می‌کند

کدخبر: ۳۷۷۵۸۶
اقتصادنیوز: بررسی روزنامه‌های 17 آذر 1399 را با مرور عناوین اصلی صفحات اول آنها آغاز می‌کنیم.
خاطرات مرحوم هاشمی از بدگویی‌ها علیه سیدمحمد خاتمی/چتر بورس بر سر انتخابات 1400/ تغییرات رادیکال مردم را ناامیدتر می‌کند

به گزارش اقتصادنیوز لایحه بودجه و کرونا دو سوژه مشترک بسیاری از صفحات اول روزنامه‌های امروز است.

آفتاب یزد در تیتر نخست خود آورده است: اضطراب برجامی حکام سعودی

اطلاعات این تیتر را برای مطلب اصلی خود انتخاب کرده است: مقاومت بازار مواد غذایی در برابر کاهش قیمت‌ها

ایران ارگان دولت با اشاره به لایحه بودجه 1400 این عنوان را برگزیده است: بودجه محرومان، سیاست روز در این باره نوشته است: جای خالی اعداد معقول در بودجه، عصرایرانیان هم تیتر زده است: زمین سوخته میراث روحانی برای دولت سیزدهم

جوان بار دیگر به برجام حمله کرده و تیتر زده است: عروس هزار داماد برجام!

جمهوری اسلامی این عنوان را برگزیده است: آزمون و خطا بس است، برجام را جدی بگیرید

خراسان به بحث مواد مخدر پرداخته و تیتر زده است: موادفروشی در حیاط خلوت قانون

دنیای اقتصاد در عنوان عکس اصلی صفحه اول خود آورده است: پشت پرده حزب حاکم چین

کیهان به بحث اتمی پرداخته و این عنوان را برای تیتر نخست خود انتخاب کرده است: پایان دوره امتیازات یک طرف با آغاز نصب سانتریفیوژهای پیشرفته

درادامه گزیده برخی از مطالب امروز روزنامه‌ها را مرور می‌کنیم:

آرمان‌ملی؛ مقصود فراستخواه؛ تغییرات رادیکال مردم را ناامیدتر می‌کند

آرمان‌ملی گفت‌وگویی با مقصود فراستخواه جامعه‌شناس و استاددانشگاه انجام داده است. دربخشی از این گفت‌وگو آمده است:  

*شهروندان باید نسبت به جامعه احساس تعلق داشته باشند و از اینکه عضوی از جامعه هستند احساس مثبتی داشته باشند. شهروندان باید احساس کنند جزئی از یک کل هستند که آن کل از همه اجزای خود حمایت می‌کند. اگر تهیدستان شهری در جامعه ما این احساس خود را از دست بدهند و به این نتیجه برسند که در جامعه کسی به آنها توجه نمی‌کند احساس خود را نسبت به کل از دست می‌دهند.

* شهروندان باید احساس کنند در جامعه نقش دارند. در شرایط کنونی تهیدستان، حاشیه‌نشین‌ها و طبقات فرودست جامعه احساس می‌کنند جامعه نسبت به آنها بی‌تفاوت شده است. این افراد با مشاهده نابرابری‌های فاحش اجتماعی احساس بی‌عدالتی پیدا می‌کنند. به همین دلیل نیز نسبت به کل بیگانه می‌شوند.

* بخش بزرگی از طبقه متوسط از دایره این طبقه خارج شده و وارد طبقه پایین شده‌اند. این به معنای اخراج بخشی از طبقه متوسط از این طبقه بوده است. مشکل دیگر بخش بزرگی از طبقات متوسط جدید شهری ما در پذیرش اجتماعی است. در پذیرش اجتماعی، گروه‌های اجتماعی باید احساس کنند تفاوت‌های آنها جدی گرفته می‌شود. باید تفاوت‌های قومیتی، جنسیتی، مذهبی و... مورد پذیرش قرار بگیرد. اگر احساس شود که این تفاوت‌ها جدی گرفته نمی‌شود جامعه در وضعیت نامطلوبی قرار خواهد گرفت

*اقتصاد یکی از ارکان اصلی زندگی مردم یک جامعه است. این در حالی است که در جامعه ایران اقتصاد دفرمه شده است. اقتصاد در ایران بیش از اندازه سیاسی شده است. در چنین شرایطی این اقتصاد از نرم یک اقتصاد عقلانی، محاسبه‌گر و سود و زیان خارج می‌شود. این در حالی است که کشور، تنش‌های مهمی نیز با آمریکا و برخی از کشورهای منطقه دارد. در چنین شرایطی معنای فشارهای اقتصادی برای مردم است که تأثیر این فشارها را کم یا زیاد می‌کند.

*یک نوع عقلانیت محدود در ایران شکل گرفته است. در اعتراضات اجتماعی سال‌های اخیر نیز بخش‌هایی از جامعه شاید با اعتراض‌کنندگان همدل بودند اما همراهی نمی‌کردند. به این وضعیت عقلانیت محدود گفته می‌شود. عقلانیت محدود در شرایطی مطرح می‌شود که افراد در زمان تصمیم‌گیری با محدودیت اطلاعاتی، گستردگی و پیچیدگی مساله، محدودیت‌های شناختی ذهن و محدودیت و ابهامات دیگر مواجه هستند. در این حالات تصمیم‌‌گیرنده به جای راه‌‌حل بهینه در پی دست‌یابی به راه‌حلی رضایت‌‌بخش است. وضعیت ژئو‌پلتیک، ژئوکالچر و ژئو‌اکونومیک ایران و مجموعه شرایط تاریخی جامعه ایران، مردم را با توجه به یک عقلانیت محدود به این نتیجه می‌رساند که نمی‌توانند همه خواسته‌های خود را در کوتاه‌مدت محقق بدانند. این یک خصیصه فرهنگی است که بی‌دلیل نیز به وجود نیامده است. این یک نوع هوشمندی است که می‌شود به او هوش زمینه‌ای گفت. مردم ایران نسبت به کانتکست تاریخی خود یک هوش زمینه‌ای دارند. نمی‌توان هوش و خرد جامعه را تحقیر کرد.

*در جامعه نوعی خرد وجود دارد که عنوان می‌کند در شرایط کنونی دست به عصا حرکت کن. البته نباید برداشت اشتباهی از این هوش زمینه‌ای صورت بگیرد مبنی‌ بر اینکه مردم رضایت کامل دارند یا تغییرات را نمی‌خواهند. این دیدگاهی است که ممکن است در بین برخی از تصمیم‌گیران جامعه مطرح باشد. مردم بسیار اعتراض دارند ولی عقل‌شان می‌گوید به خاطر ایران و آینده فرزندان‌شان با احتیاط عمل کنند. باید قدر این مردم را دانست و سیاست‌های به‌هنگام و مؤثر برای اصلاحات ساختاری داشت.

* اگر تحمل مردم از این آستانه عبور کنند بدون‌اینکه حتی خودشان بخواهند کار از دست‌شان خارج می‌شود. قرار نیست مردم به صورت آگاهانه به دنبال تغییرات رادیکال باشند. بنده معتقدم در شرایط کنونی تغییرات رادیکال برای جامعه خطرناک است. امروز جامعه در یک وضعیت حساس قرار گرفته است. مردم نیز مشکلات را مشاهده می‌کنند اما این احتمال وجود دارد که نتوانند این مشکلات را تحمل کنند. در چنین شرایطی گام‌های مهم و موثر به‌هنگامی از سوی سیاستگذار باید برداشته شود. باید شرایطی به وجود بیاید که مکانیسم‌های ایمنی جامعه از بین نرود و تاب‌آوری اجتماعی بیشتر شود. امروز جامعه ایران با امیدهای لرزان و بیم‌های بزرگ مواجه شده است. امیدهای مردم ایران حالت پرنوسان و لرزانی پیدا کرده و بسیاری از مردم نمی‌دانند در آینده چه خواهد شد. این در حالی است که بیم‌های مردم روزبه‌روز بزرگ‌تر می‌شود. از سوی دیگر جامعه ایران با بهنگامی یا نابهنگامی تغییرات مواجه است و این دغدغه را دارد که آیا تغییرات به‌موقع و کنترل شده صورت خواهد گرفت یا تغییرات به شکل سراسیمه خواهد بود. بهترین سناریویی که می‌تواند امیدها را تقویت و تغییرات را اساسی و بهنگام و به‌موقع کند این است که اصلاحات نهادی و ساختاری در نهاد‌های تصمیم‌گیر جامعه صورت گیرد. تا زمانی که این اصلاحات ساختاری و نهادی صورت نگیرد تاب‌آوری جامعه رو به کاهش پیدا می‌کند.

ArmanMeli

ابتکار؛ چتر بورس بر سر انتخابات 1400

«ابتکار» تاثیر شعارهای سیاسی بر مسائل اقتصادی و اجتماعی را بررسی کرده است.این روزنامه می‌نویسد: شاخص بورس پس از ریزش‌های پی‌درپی طی ماه‌های گذشته حالا با قرار گرفتن در مسیر صعودی بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. البته باید اشاره کرد که مورد توجه بودن بورس محدود به چند ماه اخیر نمی‌شود و چگونگی وضعیت این بازار طی دو سال اخیر به یکی از مهم‌ترین بحث‌های اقتصادی تبدیل شده است.وضعیت بازار بورس از سال 98 تا کنون بر سر زبان‌ها افتاده است، رشد بی‌سابقه و ثبت رکوردهای جدید در این بازار انگیزه جذب بیشتر سرمایه‌های خرد را بالا می‌برد به گونه‌ای که شاخص، روزبه‌روز قله کانال‌های جدید را فتح می‌کرد. البته شرایط به این شکل باقی نماند و از نیمه مرداد‌ماه سال جاری بازار مسیر اصلاح را در پیش گرفت. از آن پس صحبت‌ها درخصوص بازار سرمایه رنگ و بوی تازه‌ای گرفت و تحلیل‌ها بیشتر حول محور مدت‌زمان روند اصلاح بازار می‌چرخید. اما نکته مهم این است که طی دو سال اخیر چه در دوره رشد و چه در زمان اصلاح حرف بورس نقل محافل شده و آخر صحبت‌ها به چگونگی وضعیت بورس در آینده ختم می‌شود. البته با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران و شکل‌گیری گروه‌ها و جناح‌های مختلف سیاسی برای رقابت‌های ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰، بورس اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند. اخیرا شاهین چراغی؛ذعضو شورای عالی بورس در خصوص افزایش اهمیت بورس با نزدیک شدن به انتخابات در توییتر خود نوشته است: «تلاش تمام ارکان‌نظام درخصوص دفاع از حقوق سهامداران خرد در سه ماه گذشته قابل تقدیر است، به نظر می‌رسد با توجه به وجود بیش از ۴۰ میلیون سهامدار و حفظ حقوق آنان، بخش از سخنرانی کاندیدا‌های انتخاباتی آینده درخصوص مواضعشان با بورس خواهد بود، تحقق این امر اتفاقی میمون برای بورس و آرزوی دیرینه ما است.»

Ebtekaar

خراسان؛ مواد فروشی در حیاط خلوت قانون!

خراسان در گزارش اصلی خود به وضعیت خریدو فروش مواد مخدر پرداخته است. این روزنامه می‌نویسد: مهرماه سال 96 بود که مجلس شورای اسلامی الحاقیه‌ای به قانون مبارزه با موادمخدر اضافه کرد که طبق آن، مجازات اعدام یا حبس ابد بسیاری از زندانیان موادمخدر حذف و حکم جایگزین برای آن در نظر گرفته شد. طبق این الحاقیه، اعدام‌های مرتبط با میزان موادمخدر کشف‌شده از مجرمان، حذف و اعدام فقط برای موارد خاص در نظر گرفته شد، از جمله استفاده از سلاح حین ارتکاب جرم، سرکردگی گروه‌های سازمان‌یافته یا به‌کارگیری اطفال و نوجوانان زیر 18 سال برای ارتکاب جرم. این مصوبه‌ای بود که به گفته سخنگوی وقت کمیسیون قضایی مجلس، سبب شد حدود 4 هزار حکم اعدام مجرمان موادمخدر لغو شود و رویکرد قانون به این متهمان تغییر کند.

اما حالا با گذشت 3 سال از آن اصلاح مهم در قانون مبارزه با موادمخدر، برخی مقامات انتظامی نقدهایی به کلیت قانون وارد می‌دانند که البته ارتباطی به حذف حکم اعدام ندارد، اما جان کلامشان  این است که میزان مجازات‌های فعلی در قانون بازدارنده نیست و کار پلیس را دشوار کرده است. «سردار مومنی» دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر از جمله مسئولان عالی‌رتبه منتقد قانون فعلی است که در نشست خبری تیرماه خود در این‌باره گفت: «قانون مبارزه با موادمخدر یک ضرورت است؛ اما بهترین قانون هم با مرور زمان باید روزآمد شود، با این قانون موجود جز هدردادن منابع، اتفاق دیگری رخ نمی‌دهد». اما تازه‌ترین اظهارنظر درباره این موضوع را «سرهنگ عبدالوهاب حسنوند» رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر پایتخت مطرح کرده و مجازات‌های تعیین‌شده برای برخورد با خرده‌فروشان را ناکافی دانسته است.سرهنگ حسنوند در گفت‌وگو با مهر برای این موضوع، استدلال‌هایی هم آورده که مستند به قانون مبارزه با موادمخدر است. بخشی از صحبت‌های رئیس پلیس پایتخت به این شرح است:طبق ماده ۴ قانون مبارزه با موادمخدر، قاچاق ماده مخدره تریاک تا نیم‌کیلو برای بار اول و دوم، زندانی ندارد و یک فروشنده می‌تواند با شگردهای مختلف تا کمتر از نیم‌کیلو تریاک را در سطح شهر جابه‌جا کند و ترسی از زندان رفتن نداشته باشد.طبق ماده ۸ قانون مبارزه با موادمخدر که مربوط به موادمخدر شیشه و هروئین است، تا مقدار خاص برای بار اول و بار دوم، زندانی ندارد. حتی در بحث فروش شاهدانه و خشخاش تا بار چهارم فقط جریمه دارد و هیچ مجازات زندانی در نظر گرفته نشده است.برابر مواد ۲۸ و ۳۰ قانون مبارزه با موادمخدر، اگر خودرویی از فروشندگان موادمخدر کشف شود که دارای جاساز باشد یا به‌اصطلاح موادمخدر در آن مخفی شده باشد، آن خودرو به نفع دولت مصادره می‌شود اما چنین قانونی درباره خرده‌فروشان و توزیع‌کنندگان محلی وجود ندارد؛ یعنی طبق قانون فقط می‌توان به اموال سرشاخه‌های اصلی ضربه زد؛ نه فروشندگان خرد. علاوه بر آن اگر اموالی از همان فروشندگان اصلی یا سرشاخه‌ها هم کشف شود، پلیس و افراد دیگر باید بتوانند در محکمه ثابت کنند که این مال حاصل فروش موادمخدر است.چنین خلأهای قانونی، دست پلیس را برای برخورد جدی با خرده‌فروشان موادمخدر بسته است.

khorasannews_s

 شرق؛ خاطرات مرحوم هاشمی از بدگویی‌ها علیه سیدمحمد خاتمی

شرق در گزارش اصلی خود با عنوان«گعده بدگویان» به مرور خاطرات سال 76 مرحوم اکبرهاشمی پرداخته است. در بخشی از مطلب آمده است: نگاهی به خاطرات هاشمی در سال اول دولت اصلاحات گعده بدگویان ‌آخرین جلد از خاطرات روزانه هاشمی‌رفسنجانی به سال 76 رسیده است. یعنی نخستین سال دولت اصلاحات و سالی که هاشمی دیگر رئیس‌جمهوری نیست بلکه فقط رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. اما جایگاه حقیقی او در قدرت همچنان محفوظ است تا جایی که همانند وقتی رئیس مجلس بود، فراتر از دایره جایگاه و قدرت حقوقی‌اش محل ارجاع و مراجعه سیاسیون است. نکته قابل تأمل در خاطرات سال 76 هاشمی این است که شیفت از یک قدرت اجرائی به یک قدرت ملجأ و محل ارجاع است و ارجاعات خود هاشمی به این ارجاعات پر از نکته و تحلیل و برداشت. برجسته‌ترین نکته در خاطرات هاشمی پسا‌ ریاست‌جمهوری حضور چهره‌های سیاسی از دولت قبل یا قوای دیگر به‌ویژه از جناح راست است که حالا سمتی در دولت جدید ندارند و نگران آینده خود هستند. فراتر از آن اما این نگرانی خودش را در بدگویی از دولت جدید به بهانه دغدغه آینده کشور نشان می‌دهد. در حالی که از تصمیمات دولت تازه‌مستقر نزد هاشمی گلایه می‌کنند از دستاوردهای دولت سازندگی و شخص هاشمی تمجید می‌کنند. برخی فضا را به گونه‌ای تصویر می‌کنند که گویا کشور در حال سقوط اقتصادی و سیاسی است و همه تصمیمات دولت جدید اشتباه. مراجعه مدیران دولت قبلی به هاشمی، تا جایی است که برخی از هاشمی درخواست می‌کنند از نیروهایی که دولت جدید قرار نیست با آنها کار کند، حمایت کند! مقایسه خاطرات هاشمی در سال‌های 75 و 76 و وضعیتی که مراجعان از کشور در گفت‌وگو با هاشمی تصویر می‌کنند به‌خوبی گویای غیرواقعی‌بودن گفته‌های آنهاست. با ارجاع به خاطرات سال قبل یعنی سال 75 هاشمی، افراد وضعیت کشور را کاملا در راستای آبادانی و پیشرفت تصویر می‌کنند؛ در یک سال مگر چه اتفاق هولناکی افتاده که همه چیز 180 درجه برعکس شده است؟ در واقع بسیاری از ملاقات‌کنندگان هاشمی زیرکانه با نقد دولت مستقر دولت پیشین را برجسته و دستاوردهایش را یگانه تعبیر می‌کنند. از نگاه بسیاری از تاریخ‌نگاران و تحلیلگران سیاسی، تملق را باید جزئی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ شرقی به شمار آورد که گاهی اصلی‌ترین پلکان ترقی در قدرت محسوب می‌شده و عنصر شایستگی را در نظام‌های سیاسی غالبا از میدان به در کرده است. در هر سطح و نقطه از هرم دستگاه سیاسی و اداری کشورها، گروهی از مرئوسان در تلاش‌اند تا تنها و تنها با جلب رضایت شخصی رئیس یا مدیر راهی را به سوی بالارفتن در این هرم جست‌وجو کنند. به عبارتی دیگر این مرئوسان بدون درنظرگرفتن اهداف، منافع، ملاک‌های رتبه‌بندی ارزش‌ها، کارآمدی و در نهایت شایستگیِ اعتلا و بهره‌مندی از مزایای سازمانی و نهادی، دل‌ربایی از مقام بالادست خود را هدف‌گذاری کرده و مبنای رفتار و گفتار خود قرار می‌دهند. شایستگی و شایسته‌سالاری نخستین قربانی عمل چاپلوسان است. در نظام‌های سیاسی- اداری که به صورت قانون‌مدار، تحت نظارت‌های دقیق و غالبا حول محور منافع و اهداف سیستماتیک و نه فردمحور کار می‌کنند و بیشتر در ممالک دموکراتیک شکل گرفته‌اند، قربانیان تملق به شکل ملموسی به نسبت فضاهای جهان‌سومی کاهش می‌یابد.

76: ... الویری آمد. از رکود اقتصادی کشور اظهار نگرانی کرد و گفت، به مناطق آزاد هم سرایت کرده و سرمایه‌گذاری را کم نموده و عامل آن، مسئله ثروت‌های بادآورده و تصمیمات دولت است... آقای [غلامرضا] آقازاده، وزیر سابق نفت آمد. براى کار آینده‌اش مشورت نمود و براى کار با من اظهار علاقه کرد و... . تمجید زیادى از مدیریت من کرد. ... عصر آقاى زنگنه، [وزیر نفت] آمد. از رکود همکارى‌مان با کشورهاى اروپایى گفت. ... آقای [محمدرضا] رحیمی، استاندار سابق کردستان آمد و از حذف نیروها در دولت جدید و به‌خصوص در کردستان انتقاد کرد و از من برای جمع‌کردن این نیروها و تشکل آنها استمداد نمود. ... آقای [محمدرضا] نعمت‌زاده، [مدیرعامل شرکت ملی پتروشیمی] و مدیران پتروشیمی آمدند. گزارش وضع جاری و طرح‌های موجود در برنامه برای آینده را دادند و گفتند بانک مرکزی همکاری ندارد. ... آقای [حمزه] کرمی، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس‌جمهور آمد؛ از زمان من بوده. گفت، کار دفتر از لحاظ کیفیت اُفت کرده و هنوز افراد جدید، نتوانسته‌اند اهمیت کار را درک کنند. ضمنا از برنامه‌های مبارزه با ثروت‌های بادآورده و اسلامی‌شدن دانشگاه‌ها و کم‌شدن برنامه‌های سازندگی و شعارزدگی در دولت جدید، انتقاد داشت و از من می‌خواست که در دانشگاه‌ها برنامه داشته باشم. ... آقای دکتر [عیسی] کلانتری آمد. گزارش وضع کشاورزی را داد و از کم‌توجهی دولت به سازندگی و طرح‌های مهم، اظهار نگرانی کرد و گفت طرح نیشکر خوزستان هم تعطیل است و بناست کارگران مرخص شوند و طرح‌های آبیاری تحت فشار، به‌کلی فراموش شده و صنایعی که برای آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند، در خطر ورشکستگی‌اند. بودجه سال آینده را کم‌ کرده‌اند و خطر رشد بی‌کاری و اُفت تولید و سپس تورم وحشتناک در پیش است. نیز از آثار منفی طرح مسئله ثروت‌های بادآورده گفت و از من تشکر کرد که با خطبه جمعه گذشته، بحران روحی مردم را تسکین دادم. گفت اگر وضع چنین باشد، مشکل است که بشود کار وزارت را ادامه دهد. ... عصر آقای [حسین] محلوجی آمد و مثل آقای [عیسی] کلانتری، از عدم توجه دولت به عمران و سازندگی اظهار نگرانی کرد و گفت اگر همین وضع ادامه یابد، به بحران برمی‌خوریم؛ چون به‌تدریج تولید و اشتغال ضربه می‌خورد و توقع مردم زیاد می‌شود. برای ادامه کار احیای آثار باستانی کاشان استمداد کرد. ... آقاى پورفلاح، معاون ویژه اطلاعات آمد. بولتن‌هاى جدید و مطالب به‌کلی سری را آورد و از اینکه با فشار اطرافیان آقاى خاتمى، مجموعه مدیریت فعلى وزارت [اطلاعات] متلاشى شود، اظهار نگرانى کرد. گفت از دفتر آقاى خاتمى، با انتخاب رئیس دفتر مورد نظر آقاى درى مخالفت شده و نیز فشار است که او، [مصطفی] پورمحمدی و سعید اسلامى نیز عوض شوند. ... آقاى [مصطفی] پورمحمدى از [وزارت] اطلاعات آمد. از پاشیده‌شدن نیروهاى اطلاعاتى با فشار دوستان آقاى خاتمى اظهار نگرانى کرد و نیز از من درخواست داشت که بیشتر در جامعه ظاهر شوم و براى دفاع از روحانیت که مشکل پیدا کرده و نیز تقویت رهبرى صحبت کنم. ... آقاى [مهدی] کرباسیان، مدیرعامل تأمین اجتماعى آمد. از حمایت‌هاى من قدردانى کرد و گزارشى از رشد خدمات سازمان براى مستمرى‌بگیرها و بازنشستگان داد. از تغییر سیاست وزارت بهداشت نگران است و طرح خودگردانی بیمارستان‌‌ها را غیرقابل برگشت مى‌داند و پیشنهاد دارد که تأمین اجتماعى مستقل شود یا به رئیس‌‌جمهور وصل شود. ... آقاى [محمد] اصغرى آمد. از آقاى خاتمى، به خاطر عدم ارجاع پُست به ایشان، گله‌ کرد؛ با اینکه در انتخابات از ایشان حمایت‌ کرده و از من براى کار از اخوى محمد، [معاون اجرائی رئیس‌‌جمهور] کمک خواست. عصر آقاى [غلامرضا] فروزش آمد. از عدم کارایى مدیریت جدید در جهاد [سازندگی]، اظهار نگرانی کرد و از آقاى [علی] شمخانى، [وزیر دفاع]، مطالبى در ضعف مدیریت دولت جدید نقل نمود و گفت، براى مدیریت اتکا [= اتحادیه تأمین کالای ارتش] دعوت شده؛ گفتم بپذیرد. ... [آقای محمدرضا رحیمی]، استاندار کردستان آمد. گزارشى از پیشرفت‌هاى استان در دوران سازندگی داد و از عدم تداوم سازندگى در دولت جدید و نیز از احتمال حدوث بحران در کشور اظهار نگرانى کرد و براى ماندن یا استعفا مشورت کرد.

Shargh_s

جمهوری اسلامی؛ در اصل لزوم ادامه کار سازمان تبلیغات اسلامی تردیدهای اساسی وجود دارد

جمهوری اسلامی در سرمقاله خود لایحه بودجه را مورد بررسی قرارداده و نوشته است:در لایحه بودجه 1400 کل کشور، برای شورای عالی حوزه علمیه قم، چند موسسه حوزوی، چند موسسه تحقیقاتی وابسته به حوزه علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی و چند مجمع بین‌المللی بودجه‌هائی در نظر گرفته شده است.  در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: نکته اینست که نگاهتان را تغییر بدهید و به این واقعیت بیاندیشید که با تاسیس این قبیل بنیادها و با اختصاص دادن بودجه‌های دولتی به مراکز دینی، فرهنگ کشور را از مردمی بودن به سوی وابستگی سوق می‌دهید و این وابستگی‌ها بزرگ‌ترین ضربه را به فرهنگ وارد می‌کند. در حوزه علمیه، نهادهائی مانند شورای عالی و تعدادی از موسسات تحقیقاتی با نام‌ها و عناوین مختلف، از بودجه دولتی استفاده می‌کنند و همین وابستگی موجب فاصله گرفتن آنها از مردم شده است. سازمان تبلیغات اسلامی نیز یکی از موسساتی است که ردیف بودجه دارد و حیاتش به آن وابسته است. هم تبلیغات، هم تحقیقات و هم تحصیلات دینی تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با پول مردم انجام می‌شدند و خروجی حوزه‌های علمیه نیز بسیار مثبت و کارآمد و موثر بود. امروز که این دستگاه‌ها از پستان دولت ارتزاق می‌کنند، نه از آن خروجی سابق خبری هست و نه ارتباط مستحکمی با مردم دارند. این، ظلم بزرگی به حوزه علمیه و فرهنگی دینی است. مهم‌تر اینکه در اصل لزوم ادامه کار بعضی از این دستگاه‌ها مثل سازمان تبلیغات اسلامی تردیدهای اساسی وجود دارد.منظور این نیست که یکسره و بطور مطلق به بودجه موسسات دینی با نگاه منفی بنگریم و آنها را قطع کنیم. استثناء‌هائی از قبیل موسسات آموزشی و مجامعی همچون مجمع‌التقریب وجود دارند که استفاده آنها از بودجه دولتی امری طبیعی است. بقیه را باید به دامن مردم برگردانیم و مطمئن باشیم که مردم برای تامین بودجه نهادهای دینی آمادگی کامل دارند ضمن اینکه مردمی بودن بودجه‌های نهادهای دینی آنها را از آفات وابسته به دولت بودن حفظ می‌کند و راه را بر بسیاری از خطرها و تهدیدها می‌بندد. اعداد و ارقام مهم نیستند، اصل وابستگی خطرناک است.

اکنون که دولت به هر دلیل ردیف‌های مربوط به آن دسته از نهادهای دینی که نباید از بودجه دولتی استفاده کنند را حذف نکرده، انتظار اینست که مجلس، شجاعانه وارد این میدان شود واین ردیف‌ها را حذف کند. همه اطمینان داشته باشند که حذف ردیف‌هائی از قبیل بنیادهای فرهنگی و موسسات حوزوی نه‌تنها مشکلی ایجاد نمی‌کند بلکه خدمت بزرگی به دین و فرهنگ و خود حوزه‌های علمیه و نهاد کهن روحانیت خواهد بود.

JomhouriEslami_s

دنیای اقتصاد؛ روایت دست اول از کمونیست‌هایی که اژدها را هدایت می‌کنند

دنیای‌اقتصاد ترجمه مطلبی درباره نگاه یکی از اعضای اپوزیسیون چین به وضعیت این کشور را منتشر کرده است. در بخشی از این مطلب آمده است:..پس از ۲۰ سال تردید، سردرگمی و فلاکت در نهایت تصمیم گرفتم از حزب بِبُرم و از تاریکی بیرون بیایم. «جهش بزرگ به عقب شی» چاره‌ای برای من باقی نگذاشت. در سال ۲۰۱۸، شی محدودیت ریاست‌جمهوری را حذف کرد و این چشم‌انداز را مطرح کرد که باید بر اساس چشم‌انداز و حکومت «نو استالینیستی» حکمرانی کند. سال بعد، من با ویزای توریستی به ایالات‌متحده آمدم. اندکی بعد نامه‌ای دریافت کردم که در آن من به «فعالیت‌های ضد‌چینی» متهم شده بودم و گفته شده بود که در صورت بازگشت دستگیر می‌شوم. تصمیم گرفتم حضورم را طولانی‌تر کنم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد. سپس کووید-۱۹ شروع شد و پروازها به چین لغو شد. در این مدت نسبت به سوء‌مدیریت «شی» منزجر شدم و توماری را در حمایت از «لی ونلیانگ» امضا کردم؛ همان پزشک ووهان که از سوی پلیس و به دلیل اطلاع‌رسانی در مورد این ویروس مورد آزار و اذیت قرار گرفت و در نهایت جان خود را از دست داد. بارها تماس‌هایی از رهبران ارشد حزب دریافت کردم که به من می‌گفتند باید بازگردم.اما فضا در چین سیاه‌تر می‌شد. «رن»، وکیل مستغلات که فردی منتقد بود، در ماه مارس ناپدید شد و به‌زودی از حزب اخراج و به ۱۸ سال زندان محکوم شد. من در تماس‌ها و گفت‌وگوهای خصوصی‌ام حزب کمونیست را «زامبی‌های سیاسی» نامیدم و گفتم که «شی» باید استعفا دهد. شاهد یک عدول اساسی در دوران «شی» بودم. او همه‌چیز را خراب کرد. می‌دانستم که گرفتار خواهم شد. از حزب اخراج شدم. دانشکده مرا از تمام مزایای بازنشستگی‌‌ام محروم کرد. حساب‌های بانکی‌ام مسدود شد. من از مقام‌های ارشد حزب خواستار تضمینی برای سلامتی‌ام در هنگام بازگشت شدم. آنها سخنی نگفتند و در عوض بر تهدیدات خود افزودند و دخترم و فرزند پسرش در چین را تهدید کردند. در این زمان بود که با حقیقت مواجه شدم؛ راهی برای بازگشت وجود ندارد. نه من باز‌می‌گردم و نه حزب و ساختار سیاسی اصلاح‌شدنی است. «شی» بر‌خلاف تمام اسلافش به دنبال یک حکمرانی «نواستالینیستی» است و این به ضرر چین تمام خواهد شد.

DonyayeEghtesad_s

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید