روزی که بازوی نظامی ایران شکست/ ترس آمریکا از انتقام ایران
به گزاش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، اولین سالگرد ترور ناجوانمردانه سردار شهید سلیمانی امسال در حالی فرا می رسد که موج بی سابقه ای از تنش ها منطقه را فراگرفته است. ترامپ که پس از این جنایت در توئیتی مدعی شد که ایران هیچوقت جنگی را نبرده و مذاکرهای را هم نباخته است در کمتر از یکسال حالا باید کاخ سفید را با طرح ورشکسته فشار حداکثری و آرزوی مذاکره با ایران ترک کند. اگرچه امسال سردار دلها در بین ما حضور ندارد، اما ترس از انتقام ایران و میراث سردار سلیمانی آمریکایی ها را در منطقه به تکاپو واداشته است و با ارسال زیر دریایی و بمب افکن های B52 به دنبال پوششی برای ضعف خود هستند. شاید اگر ترامپ و حامیان او از عواقب این اقدام بزدلانه آگاه بودند هرگز دست به این جنایت نمی زدند؛ جنایتی که حالا به قیمت خروجشان از منطقه تمام شده است. جدا از موضوع تروریسم دولتی آمریکا پوچ بودن ادعای این کشور در خصوص مبارزه با تروریسم بار دیگر عیان شد. مطلبی که پیش تر توسط دونالد ترامپ در رقابت های انتخاباتی سال 2016 مطرح شد و آنهم نقش اصلی آمریکا در ایجاد گروه تروریستی داعش بود. در واقع واشنگتن و متحدانش در منطقه بیش از آنکه بخواهند ادعای خود را ثابت کنند به دنبال بر هم زدن امنیت کشورهای منطقه و تحمیل اراده خود بر ملت آن کشورها بودند. شاید بتوان ده ها کتاب فیلم و مستند درباره جنایات داعش و دیگر گروه های تروریستی در عراق و سوریه تهیه کرد. همزمان با سیطره و خلافت ابوبکر البغدادی در موصل در سال 2014 تصاویری از کشتار دانشجویان پایگاه هوایی اسپایکر در تکریت و سربریدنها و اعدامهای دستهجمعی و دفن اجساد در دجله و یا در قبرهای دستهجمعی منتشر شد. ارعاب مسیحیان، کشتن ایزدی ها و به بردگی گرفتن زنان آنها که روایت های دردناکی از آن برجا مانده است؛ سوزاندن خلبان اردنی، سربریدن خبرنگاران تنها بخش هایی از جنایات این گروه تروریستی است که تراژدی عظیم و فراموش نشدنی را جلوی چشم همگان به نمایش گذاشت. ایران که پیش از این تحولات حضور مستشاری در عراق و سوریه داشت برای جلوگیری از بی ثباتی بیشتر در منطقه و همینطور حفظ امنیت در داخل و خارج مرزها تصمیم به مقابله گرفت.
در این بین ابتکار و هنر سردار شهید قاسم سلیمانی جهانیان را انگشت به دهان کرد. مردی که به توصیف حسن نصرالله دبیرکل حزب الله از روحیات و ویژگی های منحصربه فردی برخوردار بود به طوری که حاضر بود هر لحظه جان خود را فدا کند. سردار سلیمانی علاوه بر این که در علوم نظامی و مباحث استراتژیک یکی از کم نظیرترین افراد به شمار می آمد هنر دیپلماسی اش او را همچون یک دیپلمات کارکشته و باتجربه نشان می داد. برای نمونه می توان به گزارش نشریه نیوزویک اشاره کرد که در نسخه بینالمللی خود در دسامبر ۲۰۱۴ با چاپ عکس بزرگی از قاسم سلیمانی و اشاره به تأثیر وی بر بیداری ملتهای منطقه، گزارش داد: “سلیمانی در آغاز با آمریکا میجنگید، اکنون داعش را درهم میکوبد. اکثر نیروهایی که در بغدد برای مبارزه با داعش ایستادهاند، شیعیان هستند.” توانایی منحصر به فرد سردار موجب شد تا نشریات غربی هم نتوانند از آن چشم پوشی کنند؛ به طوری که مجله تایم نیز سردار قاسم سلیمانی را در لیست 100 شخصیت برتر سال خود قرار داد.
در واقع شیوه ارتباط او با مردم، درستی و حقانیت به همراه احساس مسئولیتش سبب شد تا طیف گسترده ای از نیروهای بسیج مردمی توسط او بنیانگذاری و رهبری شوند. علی رغم حمایت های آمریکا از تروریسم و دلارهایی سنگینی که از سوی کشورهای مرتجع منطقه برای تغذیه گروه های تروریستی همچون داعش هزینه می شد آنچه که سردار سلیمانی را در این مسیر متمایز می کرد خلوص و از جان گذشتگی او بود، به طوری که آن همه توطئه و هزینه های سنگین را با تشکیل نیروهای مردمی با حداقل امکانات توانست خنثی کند.
در حالیکه ارتش کشورهای جنگ دیده تضعیف شده بودند سردار دلها سربازان زینبیون، کشمیر، فاطمیون افغانستان، جیش الشعبی سوریه، هسته مقاومت لبنان، هسته مقاومت فلسطین و حشدالشعبی عراق همه برای یک هدف بسیج و وارد میدان نبرد کرد. در مصاحبه ای که اخیرا از ابوالمهدی المهندس از یاران نزدیک به سردار سلیمانی منتشر شده وی می گوید: اگر موضع آیت الله خامنه ای در دفاع از ملت عراق نبود و ایشان از ملت عراق، کُرد، ترکمن، شیعه، سنی و ایزدی ها پشتیبانی نمی کردند چه کسی قرار بود از این ملت دفاع کند؟ چه کسی ایزدی ها را از محاصره سنجار نجات داد؟ چه کسی در آن زمان به آنها کمک کرد؟ چه کسی به اربیل کمک و محاصره آمرلی را شکست؟
شهید ابوالمهدی المهندس اضافه کرد: آمریکایی ها تنها تماشاگر بودند در حالیکه حاج قاسم با بالگرد به اسپایکر رفت، جایی که در آن برهه جزیره ای در بین داعشی ها بود. المهندس در ادامه توضیح داد که با بالگرد و به همراه حاج قاسم به دانشگاه تکریت رفتند؛ در حالی که آمرلی در محاصره کامل بود. وی همچنین اظهار داشت سه روز قبل از اشغال فرودگاه تلعفر به همراه حاج قاسم به آنجا رفته است. المهندس سپس به مخمور اشاره می کند جایی که نزدیک بود او به همراه حاج قاسم به اسارت دشمنان در آیند و اینکه کشته شوند.
«نوری المالکی» نخست وزیر پیشین عراق در مستندی که اخیرا پخش شده با تمجید از نقش مهم ایران در مبارزه با داعش و تشکیل فرماندهی عالی عملیات عراق توسط سردار سلیمانی و ابوالمهدی المهندس اظهار داشت: اگر عراق در آن دوره سقوط می کرد، همه منطقه با خطر سقوط مواجه بود. لبنان، سوریه و اردن و همه مناطق به دست تروریسم و افراط گرایانی که از حمایت منطقه ای و بین المللی برخوردار بود، سقوط می کرد. مالکی با بیان اینکه نشست ها در خانه اش برگزار می شد گفت: مستقیما از ایران سلاح خریداری می کردیم. اگر دریافت سلاح از کشوری که از آن سلاح خریده بودیم، شش ماه یا یکسال طول می کشید، ایران به محض اینکه برای خرید سلاح توافق می کردیم، روز دوم سلاح ها را به دست ما می رساند و این همان فاکتوری بود که وضعیت را نجات داد و من این نکته را با صداقت کامل می گویم.
این تنها قطره ای از دریای رشادت های سردار سلیمانی و یارانش در عراق بود. در سوریه و در سال 2013 در حالیکه دمشق به عرصه رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده بود، دمشق از ایران دعوت به عمل می آورد. ضربه شست ایران به اسرائیل در جولان، پیشروی و برافراشته شدن پرچم سوریه در قامشلی و حسکه، سیطره بر بوکمال، تحت کنترل در آوردن مرزهای سوریه و عراق و قطع کردن پای سنتکام از دیرالزور از جمله اقداماتی بود که ایران توانست معادلات را در سوریه به شکل دیگر رقم بزند. مبارزات سردار سلیمانی به همراه ارتش سوریه در مناق جنوبی این کشور هم مرز با اردن یکی از وقایع مهم در بازپس گیری مناطق محاصره شده بود.
عملکرد سردار در فلسطین نیز بسیار چشمگیر و قابل توجه بود. در حالی که آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال تضعیف و از بین بردن گروه های فلسطینی بودند تا آرمان ها و مساله آن برای همیشه از بین رود حمایت و تجهیز گروه های مقاومت فلسطینی رشته های واشنگتن و تل آویو پنبه شد. به تعبیر مقام معظم رهبری حاج قاسم سبب شد تا دست گروه های فلسطینی پُر شود.
در لبنان نیز که آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال خلع سلاح و سپس محو حزب الله بودند تقویت حزب الله و جنگ تاریخی 33 روزه پیام آشکاری را به رژیم صهیونیستی و غرب مخابره کرد. هم اکنون حزب الله علاوه بر نقش مهمش در سیاست لبنان در بین طیف گسترده ای مردم طرفدار دارد و محبوبیت این گروه تنها نزد شیعیان نیست.
دو بازوی نظامی و دیپلماسی که یک بال آن شکست
سردار سلیمانی بازوی نظامی دیپلماسی ایران بود. حال که او رفته است بازوی دیپلماسی با ترور شخصیتی آن هم از داخل کشورمان مواجه است. این روزها صداهایی از مخالفان داخلی به گوش می رسد که سردار شهید با منش و روش دیپلماسی جواد ظریف مشکل داشته و حتی توافق برجام را قبول نداشته است!
بی شک یکی از سوالاتی که ممکن است ذهن بسیاری از مردم را درگیر به خود کند این است که نظر سردار سلیمانی درباره توافق برجام چه بود؟ اما موضعی رسمی در این خصوص وجود ندارد. در این مورد می توان به صحبت های محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان استناد کرد. وقتی از ظریف در این خصوص سوال شد وی پاسخ داد: من برای سردار سلیمانی درد و دل زیاد می کردم، از اینکه چرا انقدر به من فشار می آورند. من نمی گویم ایشان هیچ وقت برجام را تایید کرد، اصلا بحث مان این نبود. ایشان همیشه در مقابل درد و دل های من می گفتند باید تحمل کنی و تو کار خیلی مهمی داری انجام می دهی.من و حاج قاسم رفیق بودیم و اختلاف نظرهایی در برخی موارد داشتیم؛ اما برجام موضوعی نبود که با ایشان در موردش بحث کنیم که ببینیم اختلاف نظر داریم یا نه. ممکن است در مورد سوریه، ایشان یک دیدگاه داشت و من یک دیدگاه، در مورد یمن هم همینطور؛ با هم بحث میکردیم و به نتیجه میرسیدیم. در مورد برجام اما ایشان دخالتی نداشت که با یکدیگر بحث کنیم.
بدون شک آنچه میتوان از سخنان وزیر امور خارجه فهمید، این است که سردار شهید «قاسم سلیمانی» با تفکرات فراجناحی خود و در جهت حمایت از منافع ملی، از تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان حمایت میکرد؛ کما اینکه پیش تر نیز سردار دلها عنوان کرده بود که آقای ظریف مسئول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است و طی مدت مسئولیت در وزارت امور خارجه کشورمان همواره مورد حمایت و تائید مقامات عالیرتبه نظام، بویژه مقام معظم رهبری بوده و هستند. ایشان برای تامین منافع ملی کشور پیوسته اقدامات ارزشمندی را در سطوح گوناگون انجام داده و در مسیر مبارزه با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی و ملت ایران نیز همراهی لازم را داشته اند.
اگرچه سردار صراحتاً چنین توصیفی از ظریف داشت اما برخی جریان ها و جناح های سیاسی در ایران به دنبال بهره برداری های سیاسی و تحریف واقعیت هستند. پرواضح است که رابطه سردار با همه طیف ها و گروه های سیاسی خوب بود و به قول رئیس جمهور کشورمان هیچ جناحی نمی تواند اسطوره و قهرمان ملی کشور را تنها متعلق به خود بداند. مساله ای که در تشییع جنازه با شکوه و کم نظیر نمود پیدا کرد و جمعیتی میلیونی نه تنها در ایران بلکه در عراق نیز به استقبال سردار دلها آمدند. قهرمان ملی کشورمان با نگاهی عمیق و استراتژیک به مسائل منطقه جان خود را برای تحقق آرمان هایش کف دست گذاشت و در این مسیر به دو بازوی نظامی گری و دیپلماسی نگاه ویژه ای داشت؛ که تبلور آن را می توان در دوستی و نزدیکی وی با وزیر امور خارجه کشورمان مشاهده کرد. وزارت خارجه ای که پا به پا و همزمان با رشادت های سردار دلها در منطقه به دنبال آن بود تا با بهره گیری از همه ظرفیت های دیپلماسی ایران از فرصت های بدست آمده منتفع کند. تغییرات در وزارت خارجه و توجه بیشتر به دیپلماسی اقتصادی همزمان با پایان داعش در منطقه و عزم کشورهای جنگ زده برای بازسازی فرصت خوبی را برای سهیم شدن ایران از این بازار فراهم کرد که این مهم به منظور حفظ دستاوردهای شهید سلیمانی مورد توجه شخص ظریف و دستگاه دیپلماسی کشور قرار گرفت. سفرهای هیأت دیپلماتیک دو کشور در بخش های مختلف به منظور امضای قراردادها و تفاهم نامه های مختلف مساله بود که مورد توجه وزارت خارجه و دیگر بخش های دولت قرار گرفت که تا به امروز نیز ادامه دارد.
از طرفی به گفته معاون حقوقی و بین المللی وزارت خارجه موضوع پیگیری ترور سردار و مجازات عاملین از اولویت های وزارت خارجه است. بهاروند می گوید زمان مهم نیست. هر چقدر هم زمان بگذرد ما از خواسته خود برای سپردن آمرین، معاونین و مباشرین این جنایت بدست عدالت نخواهیم گذشت. به خاطر جانفشانی ها و تلاشهای شبانه روزی او و همراه او بود که من و امثال من بعنوان دیپلمات بتوانیم این دوگانه ظریف - سلیمانی را بکار گیریم، سینه سپر کرده، گردن برفرازیم تا اقتدار و هیمنه ایران را به منافع ملی ترجمه نماییم.
روزی که سردار پایان داعش را اعلام کرد
بی شک روز اعلام پایان خلافت داعش از سوی سردار و گفتگوی بیسیمی او در اذهان باقی خواهد ماند. حاج قاسم در 26 شهریورماه سال 1396 در مراسم اربعین حسینی اعلام کرد که کمتر از سه ماه دیگر پایان حکومت داعش در کره خاکی خواهد بود. حاج قاسم در آن مراسم گفت: سعی می کنیم سه ماه را به دو ماه رسانده و عمر این غده سرطانی را به پایان برسانیم. 30 آبان ماه 1396 بود که سردار سلیمانی طی نامه ای به رهبر انقلاب به طور رسمی پایان داعش را اعلام کرد. پیشروی ها و مجاهدت های سردار و یارانش به ابوکمال مقصد آخر رسید جایی که گروه تروریستی داعش شاهد نابودی آخرین قلعه خود بود. این شهر در استان دیرالزور و در امتداد رود فرات بوده و با عراق نیز هم مرز است.آزادی بوکمال برای کشورهای منطقه و درگیر با داعش دستاوردهای مهمی را به همراه داشت. این رویداد مهم موجب جلوگیری از اجرای طرح منطقه پرواز ممنوع در شرق سوریه و توسط آمریکا شد. همچنین با الحاق نیروهای عراقی و سوری برای نخستین بار در 40 سال اخیر جاده ترانزیتی بصره ـ دمشق ـ بیروت نیز بازپس گیری و پاکسازی شد. از همه مهمتر موجب پایان سرنگونی دولت قانونی سوریه شد.
کلید زدن پروژه ترور
میزان اثرگذاری بر معادلات منطقه و وزنه سنگین سردار سلیمانی در مبارزه علیه داعش و گروه های تکفیری سرویس های جاسوسی و امنیتی را بر آن داشت تا به فکر حذف فیزیکی او باشند. یوسی کوهن رئیس موساد سال گذشته تنها یک ماه قبل از عملیات ترور در مصاحبه ای با تایمز آو اسرائیل اظهار داشت: «سلیمانی به خوبی می داند که برنامه ترورش، غیر ممکن نیست. سایه اقدامات او در هر جایی هست، و زیر ساختهایی که توسط او درست شده، بی تردید چالش جدی برای اسراییل محسوب می شوند». وقتی از او پرسیده شد: قاسم سلیمانی ادعا می کند که در جریان جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006، جنگنده های اسراییل در پی هدف قرار دادن او و نصرالله، رهبر حزب الله در بیروت بوده اند؛ کوهن پاسخ داد:«با کمال احترام، باید در پاسخ به اغراق گویی سلیمانی عرض کنم که او هنوز خطایی نکرده که الزاما نیازی به قرار دادن نام وی در فهرست ترور موساد داشته باشیم!».
لازم به ذکر است که هاآرتص در ژانویه 2018، به نقل از نشریه «الجریده» کویت نوشت: «واشنگتن برای ترور قاسم سلیمانی، به اسراییل چرغ سبز نشان داده است».هاآرتص همچنین به نقل از «الجریده»، و «الجریده» نیز به نقل از «یک منبع خبری در اورشلیم( بیت المقدس)» نوشت:« آمریکا و اسراییل بر سر اینکه سلیمانی برای منافع هر دو، یک تهدید به حساب می آید، توافق دارند.» این روزنامه در ادامه می نویسد: «طرح ترور سلیمانی، پس از آنکه سه سال پیش، واشنگتن مانع ترور او شد، دوباره به جریان افتاده است.» بررسی روزنامه ها نشان می دهد که موساد برای ترور سردار و دبیرکل حزب الله چندین بار برنامه داشته اند اما در نهایت عملیات ناکام ماند تا اینکه 13 دی ماه 1398 بامداد جمعه این طرح شوم و بزدلانه در فرودگاه بغداد اجرایی می شود.