اظهارات رجایی درباره احتمال حضور خاتمی در انتخابات 1400

کدخبر: ۳۸۳۹۶۴
غلامعلی رجایی در مورد احتمال حضور سید محمد خاتمی در انتخابات ۱۴۰۰ گفت: حساب رئیس دولت اصلاحات که جداست و حضورشان در انتخابات فرض محال است و این کار را نخواهد کرد. رئیس دولت اصلاحات خود بانی و مبدع ائتلاف است چگونه می‌خواهد حزبی و جریانی بیاید؟ رئیس‌دولت اصلاحات اصلا در قالب حزب نمی‌گنجد که بخواهد حزبی بیاید.
اظهارات رجایی درباره احتمال حضور خاتمی در انتخابات 1400

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از آرمان ملی، غلامعلی رجایی، در گفتگویی به بیان نکاتی درباره انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، ورود سید محمد خاتمی به انتخابات و اصلاح قانون انتخابات و ... پرداخته است.

شرایط اصلاح‌طلبان را در انتخابات پیش رو چگونه ارزیابی می‌کنید و این جریان چگونه می‌تواند باز هم موفقیت‌های پیشین را تکرار کند؟

اصلاح‌طلبان همین‌که به‌رغم تمام بی‌مهری‌های که در حقشان شده در صحنه بمانند کار مهمی انجام داده‌اند، چراکه هیچ پرنده‌ای با یک بال حرکت نمی‌کند و هیچ ماشینی هم با یک یا دو چرخ نمی‌تواند به حرکت ادامه دهد. به هر حال تفکر اصلاح‌طلبی تفکری رسمی و پذیرفته شده است که طی چند دوره هم مجلس و هم دولت را در اختیار گرفته است. گمان می‌کنم که از این جهت باید به اصلاح‌طلبان به عنوان یک وزنه قابل توجهی که توانسته‌اند در مقاطعی تا 24میلیون رای مردم را جلب کند نگاه ویژه‌ای داشت. خود اصلاح‌طلبان نیز باید متوجه این ظرفیت باشند، چون همواره در مقاطع مختلف اصلاح‌طلبان شرایطشان برای جلب رای مردم بهتر از اصولگرایان بوده است. از طرف دیگر برای اینکه مردم کماکان به اصلاح‌طلبان خوشبین باشند باید اتفاقات مثبتی رخ دهد که در نتیجه آن نگاه مردم نسبت به اصلاح‌طلبان بازگردد و باز هم در مقام حمایت از اصلاح‌طلبان قرار بگیرند. البته اینکه مردم نگران هستند ناشی از نارسایی‌های اقتصادی و معیشتی است که دولت دچار آن است که البته در برخی از این مشکلات مقصر و در برخی دیگر مقصر نیست، اما اصلاح‌طلبان به دلیل اینکه در روی کار آمدن این دولت موثر بودند توجیهی ندارند و باید در ناکامی دولت در برخی حوزه‌ها سهم خود را بپذیرند. اتحاد اینها و عدم تفرقشان با یکدیگر می‌تواند مردم را خوشبین کند که اینها بتوانند سبد انتخابات را پر کنند. وحدت و با هم بودن اصلاح‌طلبان و اعتدالیون این امید را در مردم ایجاد می‌کند که اینها با هم هستند و نگرانی‌هایی که وجود دارد را برطرف می‌کند. بنابراین باید در چند مساله توافق کنیم که اصلاح‌طلبان اولا باید متحد باشند و نظام نیز در قبال اصلاح‌طلبان برخی کارها را انجام دهد. یعنی شرایط به‌گونه‌ای رقم بخورد که اصلاح‌طلبان بتوانند با کاندیداهای اصلی و حداکثری خود وارد صحنه انتخابات شوند و به سراغ افراد درجه 2 و 3 نروند که شانس پیروزی در انتخابات 1400 را نیز از دست بدهند.

به این مساله که «اصلاح‌طلب؛ اصولگرا تمومه ماجرا» اعتقادی ندارم

علی‌القاعده این مساله اجتناب ناپذیر است که اگر شرایط برای حضور کاندیداهای اصلی اصلاح‌طلبان فراهم نشود بخشی از جامعه که در انتخابات‌های گذشته به اصلاح‌طلبان و نامزدهایشان رای می‌دادند در انتخابات شرکت نخواهند کرد و شاهد انتخاباتی کمرنگ و حداقلی خواهیم بود. بنابر این اگر سیاست را بر مشارکت حداکثری قرار دهیم باید اصلاح‌طلبان بتوانند با تمام ظرفیت خود وارد انتخابات شوند که بتوانند بر اساس سیاستی که در قبال آنها پیش گرفته می‌شود گزینه اصلی خود را وارد انتخابات کنند. اگر این اتفاق رخ دهد تا حد قابل قبولی ریزش پایگاه اجتماعی و نا امیدی مردم از عملکرد اصلاح‌طلبان نیز برطرف خواهد شد. چرا که این نگرش خطرناکی است که مردم احساس کنند کاری از جناح‌های سیاسی بر نمی‌آید. من به این مساله که برخی می‌گویند:« اصلاح‌طلب؛ اصولگرا تمومه ماجرا» اعتقادی ندارم. اصلاح‌طلبان و اصولگرایان دو جریان سیاسی اصیلی هستند که به تناوب در مقاطع مختلف دولت و مجلس را در اختیار گرفتند و کماکان نیز این وضعیت برقرار است.

بــرخی اصلاح‌طلبان بر این نظرند که با توجه به تجربه ناموفق ائتلاف با حسن روحانی باید به سمت حضور با کاندیدای مستقل اصلاح‌طلب رفت؛ با توجه به شرایط فعلی و رویکردهای حاکمیت ائتلاف را به صلاح اصلاح‌طلبان می‌دانید یا حضور با کاندیدای جریانی؟

در حدی که من می‌دانم اینگونه نیست اصلاح‌طلبان گفتند که گزینه حزبی و جریانی خود را معرفی می‌کنند اما اجماع را می‌پذیرند. هرگز این را نمی‌پذیرم که اصلاح‌طلبان صرفا با کاندیدای مستقل و حزبی وارد انتخابات شوند. این یک عقب ماندگی سیاسی است که مستقل و حزبی وارد انتخابات شوند. اصلا اصولگرایان به خاطر همین تفرق از اصلاح‌طلبان شکست خوردند. اما اینکه اصلاح‌طلبان گزینه حزبی خود را به اجماع بگذارند و بر آن مبنا عمل کنند قابل پسند و درست است. معتقدم رفتن اصلاح‌طلبان به سمت ائتلاف شانس پیروزی آنها را بیشتر می‌کند، چرا که کاندیدای جریانی و حزبی هیچ شانسی برای موفقیت ندارد.

حضور خاتمی در انتخابات فرض محال است

حتی اگر شخصیتی مثل رئیس دولت اصلاحات نیز به عرصه انتخابات ورود کند بازهم شانسی نخواهد داشت؟

حساب رئیس دولت اصلاحات که جداست و حضورشان در انتخابات فرض محال است و این کار را نخواهد کرد. رئیس دولت اصلاحات خود بانی و مبدع ائتلاف است چگونه می‌خواهد حزبی و جریانی بیاید؟ رئیس‌دولت اصلاحات اصلا در قالب حزب نمی‌گنجد که بخواهد حزبی بیاید. شخصیتی می‌تواند رای آوری داشته باشد که در جامعه احزاب اصلاح‌طلب بر روی او اجماع کنند تا خیال آنهایی که در جامعه دل به این اردوگاه سپرده‌اند راحت شود. ولی اینکه هر کس به نامزد خود دل خوش باشد این بازی در میدان اصولگرایی است و از هم اکنون نیز می‌توان بازی را واگذار شده تصور کرد. البته شخصیت‌هایی که بتوانند در اصلاح‌طلبان اجماع ایجاد کنند وجود دارند. تصور می‌کنم اگر زمینه برای حضور رئیس دولت اصلاحات فراهم باشد این اجماع به سرعت انجام می‌شود. البته به شرطی که حاکمیت پذیرای این موضوع باشد و اگر نه شخصیتی مثل آقای جهانگیری شاید بیشترین شانس را در رای‌آوری داشته باشد.

طرح اصلاح قانون انتخابات طی چند وقت گذشته سر و صداهای زیادی به پا کرده و بسیاری بر این باورند که مجلس با این اصلاحات درصدد است تا شرایط را برای حضور یک جریان خاص سیاسی در انتخابات فراهم کند؛ تحلیل شما از این مساله چگونه است؟

من فکر می‌کنم که مجلس روش ناپخته‌ای را در پیش گرفته که دست خودش را هم می‌بندد. چون با این وضعیت گزینه‌هایی که می‌توانند وارد انتخابات شوند گزینه‌های محدودی هستند و علی القاعده برخی از این کار و رقابت خارج می‌شوند و نمی‌توانند در انتخابات حضور پیدا کنند. لذا اصلاح قانون انتخابات 2 تالی فاسد دارد؛ آنهایی که نباید بیایند با این قانون می‌توانند در انتخابات حضور پیدا کنند و آنهایی که می‌توانند در انتخابات باشند از حضور در انتخابات منع می‌شوند، مثلا تاکنون قانون این بوده که مسئولان برای حضور در انتخابات استعفا کنند اما الان به‌گونه‌ای شده که می‌توانند استعفا ندهند. این باعث می‌شود که صحنه متزلزلی را شاهد باشیم. نمی‌شود هرکسی شانس خود را امتحان کند. باید آنهایی وارد عرصه انتخابات شوند که جدی باشند و واقعا هزینه کنند. من تصورم این است که مجلس در این قضیه خطی عمل می‌کند و اگر مجلس خطی شود کشور آسیب می‌بیند.

نظامیان نیز مانند هر شهروندی می‌توانند در انتخابات شرکت کنند

مــباحث مختلفی پیرامون حـــضور نظامیان در انتخابات 1400 مطرح می‌شود اساسا این حضور می‌تواند موجب کارآیی و کارآمدی بیشتر شود یا اینکه طبق وصیت‌نامه امام اساسا نباید حضور نظامیان در عرصه سیاست پذیرفته شود؟

من معتقدم که نظامیان نیز مانند هر شهروندی می‌توانند در انتخابات شرکت کنند و از سمت نظامی خود استعفا دهند. اما اینکه کشور را به نظامی‌ها بسپاریم به یک شکل غیرمستقیم اثبات می‌کند که در عرصه سیاست دچار نوعی نازایی و عقیم شدن شده‌ایم. یعنی واقعا پس از گذشت 42 سال عرصه سیاسی کشور نتوانسته این زایش را در خود داشته باشد که پادگان‌ها بیایند و عرصه سیاست را در اختیار بگیرند و هیأت وزیران را با َآن پیچیدگی‌هایی که دارد، اداره کنند. نظامی‌ها کجا می‌توانند دولت را اداره کنند و کجا این آموزش را دیده‌اند؟ من فکر می‌کنم این به نوعی اقرار به ناَ‌توانی سیستم مدیریت و عرصه سیاسی کشور است که نتوانسته آنقدر زایش داشته باشد که باید دستگاه سیاست از میلیتاریسم و نظامی‌گری فرد یا افرادی را وام بگیرد. اینکه نظامی‌ها بخواهند تنور انتخابات را گرم کنند مانعی ندارد، اما اینکه بخواهیم دولت را به نظامی‌ها بسپاریم به دلایلی که گفتم باعث ریزش آرا خواهد شد و ظاهرا عواقب منفی خواهد داشت.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید