تداوم دوگانگی در خصوص قدرت دلار
نتیجه ضعف دلار
به گزارش اقتصادنیوز، برخی از صنایع در راستای بهدست آوردن منفعت ناشی از دلار ضعیف برای تحقق این وضعیت فشار وارد میکنند. عملیشدن خواسته این صنایع محصولات تولید شده در ایالاتمتحده را برای خریداران خارجی ارزانتر و جذابتر میکند. خروجی این فرآیند به معنای تلاش کارخانهها برای صادرات بیشتر به سایر کشورها است؛ در واقع، این روند سریالی لزوم ایجاد فرصتهای شغلی و شاید دستمزدهای بالاتر برای این نیروی کار رو به رشد را بهدنبال خود خواهد داشت.
اما آیا نگاه تکبعدی به نمونه مطالبه بخش صنعتی برای دلار ضعیف و سناریوی ایجاد اشتغال، رشد دستمزد نیروی کار و تقویت صادرات تصویر حقیقی از کل اقتصاد را نشان میدهد؟ بررسی یک بعد دیگر میتواند دیدگاه بهتری نسبت به جایگاه بهینه دلار برای اقتصاد آمریکا نمایان کند.
نتیجه قدرت دلار
بعدی که برخلاف دیگری، نیمه تاریک دلار ضعیف را نشان دهد بالطبع از بدتر شدن وضعیت اقتصاد با دلار کمفروغ حکایت خواهد داشت. دلار ضعیف بهمرور فضا را برای افزایش تورم فراهم خواهد کرد. علاوهبر این، خانوارهای آمریکایی باید برای تهیه مایحتاج خود مبلغ بیشتری برای خرید از کشورهای دیگر بپردازند. این مساله با توجه به روند رو به رشد صادرات آمریکا به سایر کشورها که با تقاضای فزایندهای از سوی آنها همراه شده نیز میتواند باعث افزایش کالاهای بومی ایالاتمتحده در خاک این کشور شود. علاوهبر این، شرکتهای آمریکایی فعال در بخش تکنولوژی و شاخههای غیرمستقیم آن، بههمراه سرمایهگذاران این حوزه منفعت کمتری خواهند داشت؛ چراکه زمانی که حوزه فعالیت آنها صادرات کالا و خدماتی است که تنها سرمایهگذاران خارجی خریداران چنین محصولاتی هستند، بازار داخلی نیز از میان میرود. بهطور خلاصه، با نتیجهگیری از این دو بعد متفاوت، دلار ضعیفتر برای ایالاتمتحده به معنای هزینه بیشتر برای خرید همه آن چیزی است که خریداری میکند و دریافت کمتر برای آنچه میفروشد؛ این فرآیند شباهتی با الگوی کشورها در راستای دگردیسی کالبد به یک کشور ثروتمند یا بقای وضعیت پیشین (ثروت؛ مانند آمریکا) دارد؟ البته مزایای دلار قوی بهصورت عادلانه میان طبقات درآمدی و کل اجتماع آمریکا توزیع نمیشود. ثروتمندان در این شرایط بیشتر نفع میبرند. در واقع ثروتمندان بیشتر کالاهای وارداتی را خریداری میکنند؛ بنابراین از دو جهت سود میبرند؛ قدرت خرید بالا و دلاری که خرید ارزان را مهیا ساخته است. اما این وضعیت دلیل کافی برای تغییر شرایط ارزی برای جلوگیری از این واقعیت نیست. کمک به قشر ضعیف با دلار ضعیف صدمات منحصربهفرد خود را دارد که متوجه کل اقتصاد خواهد شد. درحالیکه دلار قوی دست دولت را برای افزایش حجم کیک اقتصادی باز میگذارد و به تبع آن، با سیاستگذاری دولت، امکان انتقال بخشی از سهم ثروتمندان به بخش کارگر وجود خواهد داشت که در راستای عدالت در توزیع ثروت است. البته اگر دولت از این سیاست استفاده کند. با توجه به وجود نظریههایی که از دلار ضعیف حمایت میکنند؛ باید بهوجود سابقه تاریخی در توزیع نامتعادل کیک اقتصادی در شرایط دلار قوی مظنون شد. کاهش اعتماد اجتماعی و اقتصادی به دولت فعلی آمریکا تناقض این دو رویکرد را افزایش داده است.
کسریهای متوالی
تاریخچه سیاستهای ارزی آمریکا برای افزایش قدرت رقابت تجاری در بازارهای بینالمللی از دهه ۱۹۸۰ میلادی تاکنون، از عدم استقبال سیاستمداران این کشور از تقویت بیش از اندازه دلار حکایت دارد. روند شاخص دلار تا پایان سال ۲۰۱8 میلادی، افزایشهای متوالی کسری تراز تجاری این کشور و وعدههای ترامپ، همگی زمینه را برای اقدام علیه شاخص دلار فراهم کرده بودند. زمانیکه دونالد ترامپ وعده کاهش کسری را به جامعه اقتصادی داد، تنها عاملی که میتوانست جلوی تحقق این وعده را بگیرد، ارزش دلار این کشور بود. در حالی که برخی از کشورها مانند چین متهمان همیشگی تضعیف تعمدی ارز ملیشان هستند، احتمال ورود ایالاتمتحده به نزاع بینالمللی ارزی افزایش مییابد. البته بخشی از این نبرد وارد تجارت شده است. که با مذاکرات جدید اندکی از تنشهای این جدال کاسته شده است.