درآمد طلاب چقدر است؟
بهگزارش اقتصادنیوز، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: از ابتدای انقلاب تاکنون ندیدم یک روحانی وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی شود یا پستی از پستهای اقتصادی، صنعت و معدن کشور را در اختیار داشته باشد، اما کسانی که پستهای اقتصادی را به دست گرفتند، کارکردهایی داشتند که دامنگیر روحانیت شده است.
از مجموعه شاید 150 هزار روحانی که در کشور وجود دارد، 10 درصد در جریان مدیریت کشور حضور ندارند و 190 درصد و بیش از 90 درصد روحانیون در قدرت و در پستهای مسئولیتی نیستند. تازه روحانیونی که حضور دارند در پستهای تصمیمگیری به معنای اقتصادی و اجرایی نیستند. مثلاً ائمه جمعه، هیچ مسئولیت اجرایی در دست ندارند و یا مسئولان نهادهای نمایندگی رهبری در ارتش و سپاه و نیروی انتظامی و دانشگاهها و... هیچگونه پست مدیریتی و مسئولیتی در دست ندارند. کارهایشان کارهای فرهنگی است. البته کارهای خودشان است.
اتفاقاً کارکردهایشان کارکردهایی نیست که مشکلآفرین شده باشد، ولی همینقدر که در چنین جایگاههایی حضور دارند، ضعف کارکردهای بخش اقتصادی- اجتماعی دامنشان را میگیرد. نه تنها دامن آنها را میگیرد که دامن همه عمامه به سرها را میگیرد و هر کسی که روحانی است.
حال آنکه ضعیفترین قشر اقتصادی جامعه ما روحانیون هستند. من به صراحت میگویم الان شهریهای که طلبهها و مدرسان حوزهها در قم، مشهد و در شهرستانها دریافت میکنند، اصلاً قابل تحمل برای متوسط خانواده جامعه ما نیست. حدود 600، 700، 800 هزار تومان درآمد ماهانه و حقوق دریافت میکنند. احیاناً اگر بتوانند از تبلیغات ماه رمضان و دهه محرم مبلغی اضافه جبران کنند، کردند اگر نکنند که هیچ.
چون خودم هم از روحانیون و هم از غیرروحانیون مراجعاتی دارم و میفهمم که اینها در چه شرایطی هستند. مردم خیلی از این موارد را نمیدانند. همینجا بگویم یک ریال از شهریه حوزهها ربطی به دولت و به بودجه عمومی ندارد.
اگر از بودجه عمومی به حوزهها کمک داده میشود، صرفا و دقیقاً متعلق به بیمه طلاب و روحانیون است. بیمهای که شامل حال همه شده است. چطور همه حتی رانندگان تاکسی بیمه میشوند؟ کارگران قالیبافی بیمه میشوند، کارگران ساختمانی بیمه میشوند، خب طلبهها هم بیمه شوند. اگر بودجهای برای بیمه طلاب اختصاص دادند، کمک به حوزههای علمیه میشود. واقعا چنین است؟ خیر.
این کمک به طلاب به معنای تامین حقوق و معیشت آنها نیست، ولی به هر حال این یک اتفاقی است که افتاده است. اگر شرایط کشور بهبود پیدا کند، مجدداً اقبال به روحانیت صورت میگیرد. اگر شرایط کشور از نظر اقتصادی افت کند، نوعی واکنش نسبت به روحانیت همینجا توسط عامه مردم مشاهده میشود. یعنی از چشم اینها میبینند.
البته این نگاه را خودِ من داشتم و معتقدم که روحانیون نباید وضعیت خودشان را با مردم جدا بدانند و فاصله بگیرند. روحانیونی که در قدرت هستند، زندگیشان نباید متفاوت از زندگی توده مردم باشد و بسیاریشان فاصله ندارند. اندکی از آنها بله. اینگونه موارد چشمگیر است. اتفاقاً برخی از افرادی که سابقاً در قدرت بودند و امروز نیستند، ایبسا وضعیت مالی و معیشتیشان بهتر از افرادی باشد که همین امروز در پستهای مسئولیتی حضور دارند. چرا؟ چون قبلاً مسئولیتی داشتند و حالا به نحوی توانستند بار خودشان را ببندند و زندگی متفاوتی را به وجود بیاورند. شمار اندک است ولی چشمگیر و اثرگذار.
اما روحانیونی مثل ائمه جماعات، اهل منبر، غالبا در یک وضعیت متوسط به پایین زندگی میکنند و مردم ممکن است از باطن زندگیشان بیخبر باشند. اگر از واقعه زندگیشان باخبر باشند، طبعاً نتایج متفاوتی را در رفتار مردم نسبت به اینها هم شاهد خواهیم بود. این مهم است. باید زندگی روحانی متفاوت از زندگی عامه مردم نباشد و روحانی باید خود را سخنگوی مردم بداند که اهل منبر یا اهل محراب باشد. احساس کند که باید منافعشان را دنبال کند و حرفهایشان را بزند.
از این جهت ای بسا ائمه جمعه که گاهی در نمازهای جمعه نسبت به کارکردهای دولت انتقاداتی دارند، از این زاویه است که درد مردم را گفته باشند. مردم هم مطالبه میکنند. همان افرادی که در نماز جمعه شرکت میکنند، از امام جمعه مطالبه میکنند. میخواهند که از گرانیها، مشکلات، مسائل و شوکهایی که به زندگی مردم وارد میشود بگوید و طبعاً روحانی میگوید. اینها نکاتی است که به نظر من قابل توجه است.