هایک، اپوزیسیون نوبل اقتصادی
تیموتی تیلور: استاد اقتصاد دانشگاه کلمبیا
مکتب: مستقل
گرایش کاری: آموزش و اقتصاد کلان
به گزارش اقتصادنیوز، برخلاف افسانهای که درخصوص جایزه نوبل و میزبان اصلی آن وجود دارد، این جایزه بهطور دقیق نوبل خوانده نمیشود؛ چراکه هیچ ارتباطی به خاندان آلفرد نوبل ندارد؛ اما با این حال در سال ۱۹۶۹ میلادی اولین جایزه نوبل اقتصادی به همراه هدیه نقدی از سوی بانک مرکزی سوئد به مناسبت سالگرد سیصدمین سال تاسیس این بانک به برندگان اعطا شد. در واقع از آن دوره ریسکبانک، میزبانی نوبل علوم اقتصادی را به یادبود آلفرد نوبل برعهده دارد؛ اما نکته جالب توجه درخصوص تاریخچه برندگان جایزه نوبل اقتصادی به فردریش فون هایک باز میگردد که بهطور مشترک با گونار میردال بهعنوان برنده انتخاب شد. در واقع جایزه هایک ششمین نوبل اقتصادی بود که تا آن دوره به اقتصاددانان اعطا شده بود. هایک در سال ۱۹۷۴ میلادی در مراسم اعطای جایزه روند شکلگیری مراسم و جایزه را زیر سوال برد. در ادامه متن سخنرانی هایک را در جمع اقتصاددانان بسیاری که غالب آنها با ریشخند و تمسخر به سخنان فون هایک گوش دادند، خواهید خواند.
سروران گرامی، خانمها و آقایان حالا که جایزه یادبود نوبل در رشته اقتصاد خلق شده است، برخی دریافت آن را مایه مباهات میدانند و اقتصاددانان بهطور حتم دلایل بسیاری برای قدردانی از بانک سوئدی برای توجه به موضوع مورد مطالعه آنان با اعطای ارزشی به اندازه نوبل خواهند داشت. همچنین باید اعتراف کنم در صورتی که در تصمیمگیری برای وجود چنین جایزهای نقش داشتم قطعا در جبهه مخالف قرار میگرفتم. دو دلیل برای مخالفت با وجود نوبل اقتصادی باعث این تصمیم من شده است. دلیل اول هراسی است که از وجود چنین جایزهای دارم؛ چراکه باور دارم فعالیتهای برخی از بزرگترین نهادهای علمی دنیا ممکن است به سمت نظریات اقتصادی بهروز اما اثبات نشده چرخش پیدا کند. چنین اتفاقی در صورتی رخ میدهد که کمیته جایزه را به شخصی اعطا کند که دیدگاهی خلاف جریانهای موجود داشته باشد؛ همانطور که این جایزه به من نیز تعلق یافته است. دومین دلیل مخالفت من به جریانسازی کاذب مربوط است. از آنجا که اعطای جایزه نوبل به یک شخص میتواند او را در برابر انتقادات محافظت کند و شاید دیگر اقتصاددانی نتواند فرضیه جدیدی برخلاف دیدگاه یک برنده نوبل را ترویج کند، در علوم طبیعی این مساله میتواند مشکلساز باشد؛ چراکه آزمایشها و پژوهشهای یک شخص اثرگذار به سایر همکارانش منتقل میشود و درصورتیکه اغراقی در نتیجهگیری وجود داشته باشد، به سرعت حباب حول نظریه آن شخص خواهد ترکید.
اما در علم اقتصاد بهدلیل اثرگذاری چند وجهی که بر سیاستمداران، خبرنگاران فعالان مدنی و اقشار فرهنگی و اجتماعی دیگر دارد، میتواند اقتصاددانی را که به قدرت جایزه نوبل نیز مجهز شده است، ازاثرگذاری ویژهای برخوردار کند. در صورت ترویج نظریات اشتباه یک برنده نوبل وسعت اثر مخرب آن بسیار زیاد خواهد بود. البته عکس این سناریو نیز ممکن خواهد بود؛ اما ریسک سناریوی اول بسیار زیاد است.
آنچه گناه کبیره محسوب میشود سوءاستفاده از این جایزه است؛ خواه تعمدی یا ناخودآگاه. نوشته یکی از بزرگترین مردانی را که در حوزه مشترک با ماست، یعنی آلفرد مارشال یادآوری میکنم: «دانشجویان علوم اجتماعی باید در هراس از مقبولیت عمومی قرار بگیرند. شیطان همراه با کسانی است که از سوی همه به خوبی یاد میشوند.»