نسخه کاندیداها برای درمان بورس/ چرا جدی گرفته نمیشود؟
به گزارش اقتصادنیوز، با آغاز انتخابات ریاست جمهوری، بورس یکی از کانون های توجه مباحث نامزدهای انتخاباتی بود. روند رو به پایین شاخص های بورس و فرابورس که به سنجش وضعیت کلی بازار اشاره دارد، بسیاری از بورس بازان را نسبت به روند معاملات در این بازار سرخورده کرده است. اگرچه ذات و نفس بازارهای مالی، رفتار سینوس وار آنهاست، اما رفتارهای هیجانی و غیرطبیعی روند دادوستدها نگرانی را نزد فعالان و ناظران این بازار برجسته کرده است.
بورس از اواخر سال 98 نشانه هایی از ورود پول پرقدرت و داغ را تجربه و احساس کرده بود و بسیاری از فعالان حرفه ای بازار سرمایه رشد حباب گونه بازار سهام ناشی از ورود هیجانی پول را پیش بینی کرده بودند اما این رشد تا اواخر مرداد سال 99 تداوم یافت و بعد از آن تا به امروز، بازار به زبان عامیانه نقره داغ شده است. در تحلیل مسئله ی «وضعیت کنونی بورس» قطعا مسئولیت ها هم ناشی از رفتار سیاستگذار در مقام یکی از بازیگران اصلی و رفتار بورس بازان و سهامداران به عنوان یکی دیگر از بازیگران بازر خواهد بود.
مسئولیت رفتار سیاستگذار از آنجا ناشی میشود که سیاستگذار باید در مقام تنظیمگری تنها به مثابه روغن چرخ دنده ها به سهولت و روتقی بازارها کمک کند و جز آن وظیفه ای بیش از آن برای خود قایل نشود. وظیفهای بیش از این چه بسا در مکانیزم عرضه و تقاضا میتواند سیگنال اشتباه و انحرافی به سمت عرضه و تقاضا برای تعیین قیمت ها بدهد. خطای اصلی سیاستگذار در همین نکته ساده اما اساسی نهفته است و متاسفانه همچنان تداوم آن رفتار و پیامدهای آن را میتوان متصور بود.
مسئولیت رفتار بورس بازان هم به واسطه آماتور بودن و غیرحرفهای با ملغمه ای از هیجان و کم دانشی، در دمیدن آتش تنور بورس موثر بود و به شکل گیری یک موج هیجانی بزرگ در بازار کمک کرد.
در این وضعیت کنونی، هر یک از نامزدهای انتخاباتی راهکاری را برای بهبود وضعیت بورس پیشنهاد داده اند و البته در کنار آن تا جایی که توانسته اند عبدالناصر همتی، یکی از نامزدهای انتخاباتی و رئیس کل سابق بانک مرکزی را به عنوان یکی از بانیان و متهمان وضع فعلی مورد مذمت و شماتت قرار دادند.
با این وجود هیچ یک از راهکار نامزدهای انتخاباتی در چارچوب منطقی و قابل تحققی جای نمیگیرد؛ همه نامزدهای انتخاباتی در حالی حمایت از بازار سرمایه را در دستورکار صحبت های خود قرار داده اند که معلوم نیست بسته حمایتی چگونه و چه میتواند باشد.
معلوم نیست دولت آینده قصد دارد بسته حمایتی از بازار سرمایه را برای جبران زیان سهامداران در قالب تزریق نقدینگی به بازار یا تشکیل صندوق هایی که معلوم نیست منابع آن از کجا میآید و سازوکار آن به چه صورت خواهد بود، چگونه پیشنهاد و عملی کند؟
اکنون پرسش اساسی تر و کلان تر این است که آیا جبران زیان سهامدار با این شیوه و کمک به بورس با این شیوه به صورت تزریق نقدینگی میتواند مفید و کارآیی داشته باشد؟ بورس به عنوان یک اسمارت مارکت (بازار هوشمند) از قانون عرضه و تقاضا تبعیت میکند و خود میتواند در صورت شرایط مناسب و استفاده درست از آن، به راحتی به جذب سرمایه ها در بازار سهام اقدام کند.
ذات این نوع از بازار مالی بسیار متفاوت از آن چیزی که است که سیاستمداران در ذهن خود نسبت به آن دارند، به همین دلیل به نظر میآید راهکارهای ارایه شده شاید تنها بخش کوچکی از خواسته سهامداران را در کوتاه مدت پوشش دهد، اما چه بسا پیامدهای آن نمیتواند در بلندمدت مطلوب به نظر آید.
بهترین شیوه و راهکار در شرایط کنونی تزریق نقدینگی یا بسته های حمایتی از سهامداران برای جبران زیان نیست، بلکه نگاه کلان سیاستگذار در اصلاح ساختار اقتصاد کشور (در معنای تخریب سازنده) به صورت بنیادی با جراحی های عمیق برای بهبود وضعیت اقتصاد و تغییر و تسهیل گری معاملات و جذب سرمایه در بازار سرمایه با دوری از دخالت یا حمایت است.
چرا که همه ما میدانیم بورس دماسنج اقتصادی کشور است و اگر میخواهیم دماسنج اقتصادی، کارکرد بهتری داشته باشد، بهتر است سیاست گذار ابتدا وضعیت اقتصاد را سامان دهد تا دماسنج اقتصاد، سیگنال غلط و اشتباه به سرمایه گذار ندهد و متناسب با آن، تنها به تنظیم گری به جای دخالت یا حمایت روی آورد. تنها در آنصورت، دولت ها نه قادر نخواهند بود و نه اجازه خواهند یافت از بورس و سایر بازارهای سرمایه به عنوان حیات خلوت خود استفاده کنند.
با این دیدگاه اما هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی برنامه سازنده ای در قالب یک چارچوب کلان برای بهبود بازار ندارند و متاسفانه به مثابه همه دوره ها، نامزدهای انتخاباتی تنها به کلیات مناقشه انگیز در این باره میپردازند.
با وجود اهمیت بازار سرمایه در تامین منابع مالی اما همچنان معلوم نیست که در دولت آینده راهبرد سیاستگذار این بازار در تامین منابع مالی چقدر و چگونه خواهد بود، موضوعی که میتواند در عدم درک و فهم درست از پیچیدگی شرایط پیش رو توسط سیاستگذار بیفزاید.