واکنش چهره اصولگرا به طرح استعفای روحانی/ سقوط دولت فقط به نفع تندروهاست
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از نامه نیوز، سخنان اخیر عباس عبدی که در گفتگو با یکی از نشریات اصلاح طلب به حسن روحانی پیشنهاد استعفا و برگزاری انتخابات زودهنگام را داده بود، موجی از تحلیلها را در فضای سیاسی کشور آن هم در آستانه انتخابات مجلس یازدهم ایجاد کرد. به نظر میرسد راهکار استعفای روحانی آخرین سنگر اصلاح طلبان برای احیای وجهه خود تا سالهای آتی باشد. لیکن مسئله به همینجا ختم نمیشود و برخی اصولگرایان نیز که آماده کسب کرسیهای مجلس هستند، وعده استیضاح روحانی را میدهند. درباره تحلیل عواقب این اقدام به سراغ «عباس سلیمی نمین» تحلیلگر و پژوهشگر اصولگرا رفتیم تا نظرات وی را با گریزی به تاریخ و تحلیل امروز بدانیم:
*در روزهای اخیر برخی اصلاحطلبان از جمله آقای عباس عبدی بر طبل ضرورت استعفای رئیس جمهور میکوبد. همچنین برخی اصولگرایان داوطلب از هم اکنون برای استیضاح روحانی در مجلس سرودست میشکانند. نتایج این دو سیاست مشخص در سپهر اجتماعی ایران چه خواهد بود؟
طرح استعفا و استیضاح حسن روحانی برخلاف مصالح ملی است. مصالح ملی ما حکم میکند که رئیس جمهوران منتخب مردم، بتوانند از فرصتی که به آنها داده شده استفاده ببرند. یعنی از زمان قانونی خود استفاده کنند تا از توانمندیهای خود استفاده و آن را عرضه نمایند. اینکه در قالب دلسوزی برای ملت بخواهیم چنین کاری کنیم، چندان قابل توجیه پذیر نیست و بیشتر از سنخ عوام فریبی و عوامزدگی است.
اگر ما رئیس جمهورها را برای استعفا تحت فشار قرار داده و استیضاح را باب کنیم، کمکی به ظرفیتسازی نکردهایم. کسی باور نمیکرد ایران در این سه دهه موفق شود چنین ظرفیتی در عرصه سیاسی فراهم آورد که جناحها یکدیگر را تا آخر دوره قانونی خود تحمل کنند. ما باید سعی کنیم جریانات سیاسی را به تحمل یکدیگر وا داریم تا ظرفیت توسعه سیاسی در چهارچوب نظام سیاسی موجود افزایش یابد.
استیضاح یا استعفا در شرایط اضطراری مطرح است، و صرفا بهدلیل ناکارآمدی و کم کاری به راحتی نمیتوان هر دولتی را استیضاح یا تشویق به استعفا کرد.
این سنت سیاسی باعث میشود که نوعی بدعت سیاسی در جامعه و احزاب رواج یابد که هر جناحی روی کار آمد، تلاش کند دولت جریان مقابل را سرنگون کند.
*آیا این اقدام میتواند به نوعی جریان اصلاحات را از وضع فعلی نجات و وجهه آن را احیا و توپ را در جناح مقابل و سایر ارکان سیاسی کشور بندازد؟
قطعا تنها یکسری نیروهای تندور از این فضا بهره خواهند گرفت. چه تندروهای اصلاح طلب و چه اصولگرا، تنها در شرایطی که وضع کشور بحرانی است، میتوانند موضوعیت داشته باشند و عرصه جولانشان گسترش یابد. آنها با علم به اینکه استیضاح یا استعفا نظم جامعه به هم میخورد، چنین رفتاری میکنند. افرادی که این نسخه را برای آقای روحانی میپیچند، امروز منتقد او هستند و فردا خواهند گفت که عدهای نگذاشتند که منتخب مردم کار کند!(نه اینکه او کمکار است)
این جنجالسازی قطعا در شرایطی که جامعه بیشترین فشار را از بیرون کشور تحمل میکند، قطعا به کشور ضربه میزند و وجهه جهانی و موقعیت کشور را در همه زوایا به خطر میاندازد و اجازه میدهد دشمنان از این التهابات استفاده کنند. التهاب برکناری رئیس جمهور بسیار بیشتر از افزایش قیمت بنزین است و افرادی که حیاتشان از التهاب است، تنها افراد دارای منافع از این اتفاق هستند. سوالی که اینجا ایجاد میشود این است که چرا برخی چهرههای منطقی اصلاحطلب و اصولگرا نیز این بحثها را تایید میکنند؟ این باعث تعجب بنده نیز شده است. البته سران دو جریان در این میدان بازی نمیخورند و چنین موضعی ندارند.
*باتوجه به اینکه تخصص شما تاریخ است، حتما مستحضر هستید که ما یک تجربه تاریخی درباره استعفای شخص اول اجرایی کشور داشتهایم. استعفای آقای روحانی تا چه حد میتواند شبیه استعفای دولت آقای بازرگان باشد؟
البته این قیاس چندان نسبتی ندارد. دولت بازرگان از ابتدا هم دولتی موقت بود و قرار بود دوماه قبل از استعفای مهندس بازرگان با برگزاری انتخابات جدید کنار برود. آثار و عواقب داخلی آن استعفا نیز چندان چشمگیر نبود. اما اتفاقا چیزی که بیش از همه برکناری زودهنگام آقای روحانی را ممکن است در ذهن تداعی کند و نتایج مشابه داشته باشد، ماجرای استیضاح و رای عدم کفایت بنی صدر است.
ما به یاد داریم که در آن شرایط جنگی و ملتهب، برکناری بنیصدر چه لطماتی به کشور زد و رادیکال شدن جریاناتی مانند سازمان مجاهدین خلق، چه چهرههای کارآمدی را از نظام گرفت و تا چه حد آسیب وارد آمد. بهنظر میرسد برکناری آقای روحانی یا استعفای وی نیز حاشیههایی توفانی را در شرایط خاص ملی و جهانی فعلی به همراه خواهد داشت و توصیه اکید بنده فراموش کردن این دو گزینه و اجازه دادن برای طی شدن دوران ریاست جمهوری اوست.