راه حفظ نظام، بازگشت به قانوناساسی است نه سپردن آن به نظامیان
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشته است: اخیراً پیشنهادی را درباره بهبود وضعیت کشور از زبان یکی از صاحبنظران شنیدم که به یکی از صنایع ادبی به نام «ذم شبیه به مدح» شباهت داشت.ایشان میگویند کشور ما به حاکمیت نظامیان نیاز دارد تا از وضعیت کنونی خارج شود و همه چیز سروسامان پیدا کند. حتی زمان لازم برای این حکمرانی را هم ایشان مشخص کرده و گفتهاند حداقل 5 سال و حداکثر 10 سال وقت لازم است تا یک حکمران نظامی بتواند کشور را به سروسامان برساند.قابل تاملتر از اصل این پیشنهاد، دلیل آنست که در صحبت این صاحبنظر محترم موفقیت نظامیان در بالا بردن قدرت دفاعی و ضریب امنیتی قابل قبول فعلی کشور است. ایشان معتقد است کسانی که توانستهاند قدرت دفاعی کشور را بالا ببرند و امنیت را تامین کنند، قطعاً میتوانند سایر مشکلات را هم حل کنند. ایشان حتی از نیاز کشور به استقرار یک «بناپارتیسم» هم سخن گفته و تاکید کردهاند همانطور که ناپلئون بناپارت توانست فرانسه را از آشفتگی بعد از انقلاب خارج کند، کشور ما نیز اکنون به یک نظامی شبیه ناپلئون نیاز دارد...این پیشنهاد، بعید است جدی باشد ولی اگر جدی باشد باید گفت با یک «ذمّ شبیه به مدح» همخوانی دارد. در صنایع ادبی، «مدح شبیه به ذم» و همینطور «ذم شبیه به مدح» دو صنعت جذاب هستند که طرفداران زیادی دارند. مدح شبیه به ذم، اینست که گوینده در ظاهر از کسی بدگوئی میکند ولی وقتی به پایان سخن میرسد، معلوم میشود درصدد تعریف و تمجید اوست. ذم شبیه به مدح، برعکس است، یعنی گوینده در ظاهر از کسی تعریف میکند ولی سرانجام مشخص میشود که در حال بدگوئی از اوست.صاحبنظر مورد نظر ما نیز شاید برای القاء نظر خود، به صنعت «ذم شبیه به مدح» متوسل شده و اولاً کشور را چنان آشفته ترسیم کرده که فقط با سلطه یک حکمران نظامی درستشدنی است و ثانیاً حکمران نظامی را بگونهای ترسیم کرده که فقط اوست که میتواند اِعمال سلطه کند، درست مثل ناپلئون بناپارت که یک نظامی سلطهطلب بود و با کودتا بر فرانسه مسلط شد و مناطقی از کشورهای دیگر اروپائی را هم فتح کرد و به عنوان امپراطور تاجگذاری کرد (1804- 1815 میلادی) و سرانجام به دلیل دیکتاتوریهایش دستگیر و به جزیره سنتهلن تبعید شد و در 51 سالگی در همانجا درگذشت.اهل نیتخوانی نیستم ولی برداشتی که از پیشنهاد این صاحبنظر محترم میتوانم داشته باشم، همین است که ملاحظه فرمودید.اگر این برداشت درست باشد، نیازی برای نقد پیشنهاد این صاحبنظر محترم نمیبینم. ولی اگر ایشان به «ذم شبیه به مدح» متوسل نشده باشد، باید گفت اولاً کشور ما در شرایطی نیست که به حکومت نظامیان نیاز داشته باشد آنهم نظامیان خشنی همچون ناپلئون بناپارت که با کودتا به قدرت رسید و تاجگذاری کرد و سرانجام نیز مردم مجبور شدند او را به زور از تخت به زیر بکشند و تاج از سرش بردارند. ثانیاً در بطن پیشنهاد حاکمیت نظامیان در هر کشوری که به حکومت رسیدهاند، نفی آزادی، قانونمداری و مردمیبودن نهفته است و اینها با فلسفه وجودی نظام جمهوری اسلامی که جمهوریتش مردمیبودن را تضمین میکند و اسلامیتش با آزادی و مردمیبودن عجین است، در تضاد میباشند.ما مرم ایران، حفاظت از نظام جمهوری اسلامی را با اینکه اکنون دچار مشکلاتی شده است لازم میدانیم البته با حل مشکلات آن و برطرف ساختن عیوب و ایرادهایش. راه حفاظت از این نظام، بازگشت به قانون اساسی است نه سپردن کشور به نظامیان و پناه بردن به بناپارتیسم.