مروری بر روزنامه‌های 20 بهمن 1399

زمان حکومت ژنرا‌ل‌ها در دنیا به سر آمده است/«خط تیره» در مقابل آمارها

کدخبر: ۳۹۱۵۲۳
اقتصادنیوز: بررسی روزنامه‌های امروز 20 بهمن ماه 1399 را با مرور عناوین اصلی صفحه اول آنها آغاز می‌کنیم.
زمان حکومت ژنرا‌ل‌ها در دنیا به سر آمده است/«خط تیره» در مقابل آمارها

به گزارش اقتصادنیوز بیانات مقام معظم رهبری درباره برجام، حاشیه‌های سفر محمدباقر قالیباف رئیس مجلس به روسیه و ماجرای توهین به پژمان جمشیدی بازیگر سینما از مهم‌ترین سوژه‌‎های مشترک امروز روزنامه‌ها بود.

آرمان‌ملی عنوان عکس اصلی خود را به نقل قولی از اسحاق جهانگیری معاون‌اول رئیس‌جمهور اختصاص داده و نوشته است: حرف‌های ناگفته بسیاری دارم! آفتاب یزد هم در این زمینه تیتر زده است: چرا جهانگیری استعفا نداد؟

ابتکار، ایران و اطلاعات به نقل از رهبری تیتر زده است: اگر همه تحریم‌ها را در عمل بردارند، ماهم تعهدات برجامی بر می‌گردیم، اعتمادهم دراین زمینه تیتر زده است: شرط ایران لغو کامل تحریم‌ها، جوان هم در این باره این تیتر را برگزیده است: ماییم که باید راستی‌آزمایی کنیم، دنیای اقتصاد هم نوشته است: شرط بازگشت ایران به تعهدات برجامی

مستقل تیتر زده است: دست رد پوتین به سینه قالیباف

همدلی در تیتر نخست خود آورده است: از گوجه احمدی‌نژاد تاخیار روحانی

در ادامه به گزیده‌ای از اهم مطالب امروز برخی از روزنامه‌های ایران نگاهی خواهیم داشت.

آرمان‌ملی؛ کلید وحدت اصولگرایان دست سران قوا؟

آرمان ملی در تیتر اول خود به انتخابات 1400 پرداخته و می‌نویسد:.... با توجه به اینکه خدمت به مردم باید یکی از اصول و بنیان‌های فکری مسئولان کشور باشد، این روزها بعضی جریانات خصوصا اصولگرایان، استقبال قابل‌توجهی به کسب جایگاه رئیس‌جمهوری از سوی روسای قوای مقننه و قضائیه نشان داده‌اند. به‌نظر نمی‌رسد این قوا جایگاه کمی برای خدمت‌رسانی به مردم باشد. در این شرایط به نظر می‌رسد، علاقه خدمت به مردم در حال تغییر به نفع کسب قدرت است. اسامی بسیاری از اعضای مجلس یازدهم و خصوصا هیات رئیسه آن در میان نام نامزدهای احتمالی انتخابات بیان شده است. علاوه بر این، برخی چهره‌های اصولگرا نیز علاقه خاصی به حضور دوباره سیدابراهیم رئیسی، رئیس قوه‌قضائیه به‌عنوان نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری نشان داده‌اند که با تکذیبی از سوی این شخصیت همراه نبوده است. این رویدادها پرسشی را در ذهن پررنگ می‌کند و آن این است که آیا جریان اصولگرایی پس از دهه‌ها فعالیت هیچ شخصیت مناسبی جز نفرات نامبرده برای انتخابات ریاست‌جمهوری در اختیار ندارد؟.. روز گذشته محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس دهم، در حساب شخصی خود در توئیتر نوشت: «تعداد قابل‌توجهی از نمایندگان مجلس یازدهم، از جمله چند عضو هیات‌رئیسه سودای ریاست‌جمهوری را در سر دارند. از این رو نگاهشان به مجلس مانند بنگاه‌های زودبازده است. غافل از آنکه کار قانونگذاری نیاز به دانش، مهارت، صبر و حوصله و نگاه بلندمدت دارد.» این در حالی است که سفرهای رئیس مجلس شورای اسلامی در تحلیل بسیاری از فعالان سیاسی انتخاباتی محسوب می‌شود. روز گذشته داریوش قنبری، عضو شورای مرکزی حزب مردم‌سالاری نیز در گفت‌وگویی با سایت نواندیش اظهار کرد: «این مجلس در مقام عمل، نمره قابل قبولی نمی‌گیرد. همچنین این شعارزدگی و نداشتن نمره قبولی به دلیل ترکیب مجلس و اهداف همفکران آنها برای انتخابات 1400 است. انگار نه انگار مجلس باید قانونگذار باشد و برای حل مشکلات مردم قانون تصویب کند آنچه ما تاکنون شاهد بودیم تبدیل مجلس به یک ستاد شبه تبلیغاتی برای انتخابات سال آینده است.» مجلس تنها قوه‌ای نیست که گرفتار هیاهوی انتخاباتی شده است. گرچه سیدابراهیم رئیسی تاکنون سخنی انتخاباتی به زبان نیاورده است اما واکنشی نیز به استقبال گسترده اصولگرایان برای حضور فعال او در 1400 نداده است. رئیسی سابقه نامزدی در انتخابات سال 96 را دارد و با رای کسب‌شده، اصولگرایان احتمال زیادی برای پیروزی او در صورت نامزدی در انتخابات قائل هستند...

ابتکار؛ مخابره سیگنال جدید به بورس

«ابتکار» تاثیر تغییر دامنه نوسان بر بازار سرمایه را بررسی کرده است. این روزنامه نوشته است: اگر وضعیت بورس طی ماه‌های اخیر را بررسی کنیم خواهیم دید که نوسان شاخص، امری عادی برای بازار بوده، اما این در حالی است که بازار در روزهای اخیر با نوسان خداحافظی کرده و حالا بیشتر روزهای هفته را با رنگی قرمز سپری می‌کند. به همین دلیل سیاست‌گذاران بار دیگر به فکر تغییر برنامه‌ و سیاست‌ها افتاده‌اند. آنطور که گفته می‌شود قرار بر این است که از هفته آینده دامنه نوسان تغییر کند و از حالت متقارن خارج شود، اما آیا این تغییر می‌تواند مسیری برای حرکت بازار بورس به سمت بهبود باشد یا خیر؟از اواسط مردادماه و با شروع ریزش شاخص بورس، اینکه چه کسی مقصر شرایط پیش‌آمده است از جمله پرسش‌هایی بود که بارها از سوی رسانه‌ها، کارشناسان و صاحب‌نظران بررسی شد و هر بار انگشت اتهام به سوی یک نفر گرفته می‌شد. برخی‌ها دخالت‌های دولت را عامل اصلی ریزش شاخص می‌دانستند و در مقابل عده‌ای معتقد بودند که بازار به شدت حبابی شده بود و خواسته و ناخواسته این ریزش اتفاق می‌افتاد. این در حالی بود که برخی دیگر از کارشناسان، بازار بورس را تحت تاثیر عوامل مختلف درونی و سیاست‌های خلق‌الساعه می‌دانستند. اما دلیل اصلی هرچه که بود مهم‌ترین مسئله دود شدن سرمایه‌های خرد و کلان سهام‌دارانی بود که اکثر آنها تا پیش از این طعم تلخ ضرر در بورس را نچشیده و با انتظار چند برابر شدن دارایی‌ها‌یشان راهی این بازار شده بودند. این در حالی بود که حواشی بازار از استعفای قالیباف‌اصل گرفته تا استیضاح ویزر اقتصاد نیز تنش‌هایی را به بازار مخابره می‌کرد. اما در میان حواشی به وجود آمده، نزول‌های شدید و صعودهای کم‌جان گاهی خبر از تغییر سیاستی با امید بهبود شرایط منتشر می‌شد. سیاست‌هایی که به گفته برخی از تحلیلگران تنها همانند مسکنی مقطعی برای بازار آشفته بورس خواهد بود. پس از تمام برنامه و سیاست‌ها برای بهبود شرایط بورس حالا پای تغییر دامنه نویان به میان آمده است، روز شنبه (18 بهمن‌ماه) محمدعلی دهقان‌دهنوی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار ضمن تشریح آخرین تصمیمات شورای عالی بورس، از تغییر دامنه نوسان از شنبه (۲۵ بهمن) خبر داد.وی با تاکید بر این‌که دامنه نوسان از ۲۵ بهمن‌ تغییر می‌کند، توضیح داد: «بر اساس مصوبه شورای عالی بورس، دامنه نوسان خرید و فروش سهام منفی دو درصد و مثبت شش درصد خواهد بود. البته تصمیمات شورای عالی بورس بعد از ۷۲ ساعت قابلیت اجراء دارد و بر همین اساس این تغییر از ۲۵ بهمن اعمال خواهد شد.»اکنون دامنه نوسان متقارن بوده و بر اساس تصمیمات اخیر قرار است دامنه نوسان به حالت نامتقارن تغییر پیدا کند. یعنی به جای اینکه ارزش سهم‌ها روزی پنج درصد کاهش یابد، روزی دو درصد کاهش خواهد یافت و از طرف دیگر به جای رشد پنج درصدی در روز، ۶ درصد رشد خواهد کرد.

اما اینکه تغییر دامنه نوسان تا چه اندازه می‌تواند بازار بورس را سروسامان دهد خود جای سوال دارد. در این راستا احسان رضاپور، کارشناس بازار سرمایه به «ابتکار» گفت: تغییر دامنه نوسان طبیعتا مکانیزم و کارایی اصلی بازار را تحت تاثیر منفی قرار می‌دهد، اما از آنجایی که ما طی روزهای اخیر با رفتار هیجانی سرمایه‌گذاران روبه‌رو بودیم به نظر می‌رسد که سیاست‌گذاران می‌خواهند این سیگنال را به بازار و سهام‌داران کم‌تجربه که اخیر به شدت هیجانی اقدام کرده‌اند مخابره کند و بگویند که بازار توان رشد را دارد. اما طبیعا این تصمیم (تغییر دامنه نوسان) با کارایی عملیاتی بازار سرمایه تناقض داشته و روند واقعی بازار را تحت تاثیر منفی قرار می‌دهد.

اعتماد؛ «خط تیره» در مقابل آمارها

اعتماد در یکی از گزارش‌های صفحه اول خود از شیوه جدید آماردهی بانک مرکزی انتقاد کرد. این روزنامه نوشت: بانک مرکزی با انتشار گزارش نماگرهای اقتصادی تا تابستان سال جاری، تصویر «نصفه و نیمه»ای از اقتصاد ایران در مقطع زمانی یاد شده ارایه کرد. «نصفه و نیمه» از آن جهت که بانک مرکزی در اقدامی عجیب در مقابل بسیاری از شاخص‌های اقتصادی و آماری، از «خط تیره» استفاده کرده و درواقع دست به «سانسور اطلاعات» زده است. آخرین بار این اقدام در اوایل دهه 90 و با بروز تحریم‌ها و گستردگی آنها شکل گرفت و بانک مرکزی در مقابل انتشار اعداد و ارقام مرتبط با برخی شاخص‌های اقتصادی مقاومت می‌کرد و از «خط تیره» برای آنها بهره می‌برد تا بسیاری از کارشناسان اقتصادی از نبود آمار دقیق و شفاف در این باره، انتقاد کنند.

مهر ماه سال گذشته نیز مرکز آمار ایران که مسوولیت اصلی انتشار آمارها را به طور سازمانی به عهده دارد در اقدامی مشابه از انتشار ارقام مرتبط با رشد اقتصادی خودداری کرد و ترجیح داد در جدول شاخص‌ها در برابر نرخ رشد اقتصادی، خط تیره بگذارد.

حالا در گزارش تازه بانک مرکزی، «خط تیره» مقابل شاخص‌های مهمی همچون تولید و صادرات نفت، وضعیت مالی دولت، درصد تغییرات شاخص بهای کالاهای مصرفی و خدمات مصرف‌کننده و درصد تغییرات شاخص بهای تولیدکننده است.

هر چند پس از بازگشت تحریم‌ها در سال 97 مسوولان معتقد بودند انتشار آمارهای رسمی تولید و صادرات نفت ایران می‌تواند به بهای بسته شدن کانال‌های فروش مخفی نفت تمام شود، بنابراین از اظهارنظر و انتشار گزارش رسمی ممانعت کردند. اما عدم ارایه آمار و ارقامی از تورم یا وضعیت مالی دولت کمی عجیب به نظر می‌رسد. به ‌خصوص اینکه میزان نقدینگی زودتر از پیش بینی‌ها به بیش از 3100 هزار میلیارد تومان رسید و تورم سالانه دی ماه نیز فاصله 10 درصدی با تورم هدف‌گذاری شده 22 درصدی در اردیبهشت دارد.

براساس آنچه بانک مرکزی اعلام کرده رشد اقتصادی در تابستان سال جاری بدون احتساب نفت 3.2درصد و با احتساب فروش نفت 5.1 درصد بوده است. عددی که با توجه به محدودیت‌های مرتبط با شیوع کرونا، قدری عجیب به نظر می‌رسد.

البته شاخص‌های مرتبط با «پول» در آمار تازه بانک مرکزی، ‌وضعیت چندان خوبی در پایان تابستان نداشته‌اند. نرخ رشد پول، در 6 ماهه نخست سال جاری نسبت به اسفند ماه سال گذشته 40.6درصد بوده، ‌نقدینگی در همین بازه زمانی 17.1درصد و شبه پول 12.2 درصد رشد کرده است. ارقام بالایی که نشان‌دهنده فشار به منابع پولی برای جبران کسری بودجه است.

شرق؛ بازگشت پوپولیست‌ها با ژست اقتدار ‌

«شرق» با محسن آرمین فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت‎وگویی انجام داده است. گزیده این گفت‌وگو در ادامه می‌آید: ‌

*برای بررسی عملکرد دولت باید دو دوره اول و دوم ریاست‌جمهوری آقای روحانی را از هم تفکیک کرد. به گمان من، دولت اول آقای روحانی در مجموع دولت موفقی بود. تیم قوی دیپلماسی دولت، در واقع موتور پیشران دولت در این دوره بود و با هنرمندی تمام توانست کشور را از شرایط وخیمی که دولت قبل و حامیانش به وجود آورده بودند، نجات دهد و این خدمت کمی نبود. فراموش نکنیم اقدامات و مواضع شعاری همین‌ها که امروز مدعی دولت در توافق‌نامه برجام شده‌‌اند، اروپا و آمریکا را علیه ایران متحد کرد و ایران را در ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل برد و ما را در شورای امنیت به گروگان آمریکا درآورد و نجات ایران از آن وضعیت کار ساده‌ای نبود. امروز هم با انتقال قدرت در آمریکا، مهم‌ترین برگ برنده‌ای که ایران در سطح دیپلماسی در اختیار دارد، همین توافق‌نامه برجام است. دولت اول روحانی در عرصه اقتصاد نیز موفق بود.

*متأسفانه حافظه تاریخی ما خوب نیست و گذشته را خیلی زود فراموش می‌کنیم. خیلی‌ از سیاسیون و نیز برخی از شما روزنامه‌نگاران، تحت تأثیر تبلیغات سازمان‌یافته هماهنگ داخلی و خارجی فراموش می‌کنید در آستانه شروع به کار دولت، کشور از نظر اقتصادی و سیاسی چه وضعیتی داشت. تصور کنید اگر آقای جلیلی که به قول خودشان مذاکره دیپلماتیک را با کلاس درس اشتباه می‌گیرد، رئیس‌جمهور می‌شد، کشور چه سرنوشتی پیدا می‌کرد؟ من به شما می‌گویم ایران همچنان ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل و تحت تحریم‌های بین‌المللی قرار داشت و مصیبتی که چهار سال بعد با روی‌کارآمدن ترامپ بر سر کشور آمد، بدون فضای تنفسی که برجام به وجود آورد، ادامه پیدا می‌کرد و امروز با گرانی، بی‌کاری و تورم چند برابر مواجه بودیم.

*بگذارید با یک مثال فضای سیاسی حاکم بر کشور در پایان دولت احمدی‌نژاد و پیش از شروع به کار دولت روحانی را یاد‌آوری کنم. با انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و دستگیری و حبس برخی از اعضا، دوستان ما امکان فعالیت سیاسی نداشتند، اما ما که نمی‌توانستیم به علت ممنوعیت فعالیت سیاسی، خود را از دیدار یکدیگر و صحبت‌کردن با هم محروم کنیم. بنابراین تصمیم گرفتیم جلسات ماهانه مذهبی داشته باشیم. این جلسات که در واقع یک هیئت مذهبی بود، اکثرا در خانه آقای عرب‌سرخی برگزار می‌شد و از شخصیت‌های مذهبی برای سخنرانی دعوت می‌کردیم. برنامه این جلسات را بیشتر بنده و آقای عرب با مشورت هم تنظیم می‌کردیم. گفتند باید جلسات را تعطیل کنید. گفتم هیئت مذهبی است و ما تعطیل نمی‌کنیم. تهدید کردند اگر تعطیل نکنی برایت پرونده تشکیل می‌دهیم. خلاصه اینکه فقط به خاطر برگزاری هیئت مذهبی ماهانه، من به یک سال و نیم و آقای عرب به یک سال حبس محکوم شد.مقایسه آن شرایط با امروز، درک واقع‌بینانه‌تری از عملکرد دولت و نیز ارزیابی عملکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ۹۲ به دست می‌دهد. توفیقاتی که برشمردم، البته نتیجه شناخت درست و تصمیم به‌‌موقع اصلاح‌طلبان و اقدامات دولت روحانی بود و در شرایطی انجام می‌پذیرفت که جریان‌های افراطی در این دوره طرح همه‌جانبه‌ای را علیه دولت به اجرا می‌گذاشتند.

*مبالغه نخواهد بود اگر بگوییم هیچ دولتی به‌ اندازه دولت روحانی آماج تبلیغات منفی و اقدامات تخریبی و کارشکنانه نبوده است. همچنین هیچ دولتی به بدشانسی دولت دوم روحانی نمی‌توانید پیدا کنید. این بد‌شانسی به بلاهای آسمانی پی‌درپی مثل سیل‌های عظیم جنوب و شمال کشور و زلزله‌های ویرانگر غرب کشور محدود نمی‌شود؛ پیروزی یک رئیس‌جمهور افراطی و نامتعادل در آمریکا و به‌قدرت‌رسیدن افراطیون ایران‌ستیز در این کشور و در نتیجه اعمال سهمگین‌ترین تحریم‌ها در تاریخ جهان علیه ایران نیز از مهم‌ترین بدشانسی‌های دولت دوم روحانی بود. بدشانسی‌های دولت کم بود، ویروس کرونا هم به آن افزوده شد. اینها را می‌گویم و بر آن تأکید می‌‌کنم چون در ارزیابی عملکرد دولت روحانی کمتر به این عوامل توجه می‌شود. نه وضعیت ویران و آشفته‌ای که با بی‌کفایتی‌های دولت احمدی‌نژاد به این دولت به ارث رسیده بود، مرکز توجه قرار می‌گیرد و نه حجم انبوه مشکلات و بد‌شانسی‌ها و حوادث غیرقابل پیش‌بینی و نه دست باز آقایان دلواپس و آزادی بی‌حد‌و‌حصر مخالفان در انواع توطئه‌ها علیه دولت، نظیر حمله به سفارت عربستان که امروز با رسیدن اسرائیل پشت مرزهای کشور، داریم تاوان‌ آنها را می‌دهیم و سناریوهای براندازانه دی‌ماه ۹۶ و تشویق مردم به اعتراضات آبان ۹۸ و سپس برخورد با آن.

*منظور من از ذکر این واقعیت‌ها به‌هیچ‌وجه انکار یا نادیده‌گرفتن ضعف‌ها و فرصت‌سوزی‌های دولت نیست. به‌هر‌حال مواجهه با این حجم از مشکلات طبعا نیازمند کادر مدیریت بسیار قوی، شجاع و کارآمد بود؛ اما به‌ویژه در دور دوم، متأسفانه دولت خود را از چنین امتیازی محروم کرد. کادر مدیریت ضعیف و محافظه‌کار هیئت دولت که عمدتا حاصل تمکین در برابر فشارها و نیز رقابت‌ها و بده‌بستان‌های میان اعضای حلقه اول اطراف رئیس‌جمهور است، هیچ تناسبی با این وضعیت بحرانی و پرمخاطره ندارد. خطاهای فاحشی نظیر عملکرد دولت در ماجرای صندوق‌های قرض‌الحسنه ورشکسته که جریان مخالف روی دست دولت گذاشته بود یا تصمیم به‌شدت خطای ‌گران‌کردن بنزین و عملکرد فاجعه‌بار وزارت کشور در مواجهه با اعتراضات مردمی پس از آن و اظهارات و مواضع غلط آقای روحانی در این ماجرا، بارزترین نمونه‌های منفی در کارنامه دولت دوم آقای روحانی است. در شرایطی که کشور با این حجم از مشکلات و بحران‌ها مواجه است و دولت آماج سخت‌ترین حملات و تبلیغات قرار دارد، دیگر پذیرفته نیست تیم اقتصادی آن‌چنان ناکارآمد و منفعل باشد که نه نظارتی بر ورود کالا داشته باشد و نه نظارتی بر نحوه توزیع کالاهای وارداتی با ارز دولتی. البته در این دوره دوم نیز نقاط مثبت مهمی در کارنامه وجود دارد. به‌هرحال تولیدات پتروشیمی کشور در پایان این دوره به صد میلیون تن می‌رسد، بسیاری از مناطق محروم از نعمت گاز برخوردار شدند، سیاست‌های دولت در بخش بهداشت و سلامت مثبت و درخور توجه است. با ایستادگی دولت در برابر جریان قدرتمندی که خواهان بسته‌شدن رسانه‌های مجازی هستند و با وجود همه محدود‌سازی‌ها، بالاخره پهنای باند حفظ شد و امکان استفاده از پیام‌رسان‌ها برای همگان فراهم است. خلاصه کنم نتیجه آن بد‌شانسی‌ها و تهاجم‌‌های کینه‌توزانه همه‌جانبه از سوی مخالفانی که به چیزی جز قدرت نمی‌اندیشند و ضعف در مدیریت و فرصت‌سوزی‌های توجیه‌ناپذیر، وضعیتی است که امروز دولت دوم آقای روحانی با آن مواجه است.

*درباره حملات علیه برجام البته وزیر امور خارجه و به‌تازگی رئیس سازمان انرژی اتمی تا حدودی فعال‌اند. هرکس اندکی با مسائل کشور آشنا باشد، وقتی به این صحنه نگاه می‌کند، به این یقین می‌رسد که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا دوره دولت دوم آقای روحانی با دستاورد قابل قبولی به پایان نرسد. به نظر من این تصمیم گرفته شده است. خلاصه کنم، من بوکسوری را که با دست‌های بسته به رینگ می‌فرستند، همین‌قدر که تا پایان مسابقه ضربه فنی نمی‌شود، بازنده نمی‌دانم و در مجموع به عملکرد دو دوره آقای روحانی نمره مثبت می‌دهم.

*ببینید در عرصه سیاسی جز در برخی امور که جنبه مبنایی و اصولی دارند، ما اشتباه مطلق و درست مطلق نداریم. مواضع و سیاست‌ها و برنامه‌ها با توجه به شرایط خود سنجیده می‌شوند. در پاسخ سؤال اول شما شرایط کشور را در مقطع سال ۹۲ تا حدودی توضیح دادم. به نظر من در آن شرایط حمایت اصلاح‌طلبان از آقای روحانی اقدامی کاملا قابل دفاع و حاکی از موقعیت‌شناسی و درک عمیقا صحیح آنان از مصالح کشور بود.

* اجازه بدهید به سال ۹۶ بازگردیم. سالی که توافق‌نامه برجام امضا شد، اقتصاد کشور به ثبات رسید، نرخ رشد اقتصادی که در سال‌های آخر دولت احمدی‌نژاد به منفی شش درصد رسیده بود، مثبت شد و... . اکنون دولت باید از نتایج برجام برای رشد و توسعه کشور استفاده کند. خب در چنین شرایطی حمایت‌نکردن از ریاست‌جمهوری روحانی در دور دوم چه توجیهی می‌توانست داشته باشد؟ فراموش نکنید که ارزیابی جامعه در آن مقطع از عملکرد روحانی بسیار مثبت بود، به‌طوری‌که روحانی 25 درصد بیشتر از دور اول رأی آورد. اگر اصلاح‌طلبان در آن مقطع از روحانی حمایت نمی‌کردند و روحانی شکست می‌خورد یا با رأی ضعیفی پیروز می‌شد، امروز که دولت زیر حملات و توطئه‌های همه‌جانبه نمی‌تواند کمر راست کند، اصلاح‌طلبان متهم نمی‌شدند که با حمایت‌نکردن از روحانی در شکست یا ضعیف‌شدن او و شکل‌گیری شرایط موجود سهیم هستند؟ تحلیل وقایع پس از وقوع البته کار راحتی است. تصور کنید اگر در آمریکا ترامپ دیوانه که امروز خود آمریکایی‌ها او را فردی نامتعادل می‌دانند و برای اینکه بار دیگر گرفتار مصیبت او نشوند، به دنبال استیضاح و محاکمه او هستند، اگر در آمریکا این آدم نامتعادل بر سر کار نمی‌آمد و آن تحریم‌های بی‌رحمانه و بی‌سابقه علیه ایران وضع نمی‌شد، امروز کشور چه وضعی داشت و ارزیابی شما نسبت به دولت روحانی با وجود تمام ضعف‌هایی که برشمردم چه بود؟

*به نظر من از دو منظر می‌توان به بررسی انتقادی عملکرد اصلاح‌طلبان پرداخت. می‌توان به طور کلی رویکرد اصلاح‌طلبانه را مورد انتقاد قرار داد، به این معنا که اساسا اصلاح‌طلبان آب در هاون می‌کوبند و راهبرد اصلاح‌طلبانه نتیجه‌بخش نخواهد بود. خب این بحث دیگری است و ربطی به پرسش شما و موضوع این مصاحبه ندارد و باید در جای دیگری درباره آن سخن بگوییم. نقد دوم به قول علما علی‌المبنا است؛ یعنی بر مبنای پذیرش راهبرد اصلاحی، آیا اصلاح‌طلبان با توجه به مجموع شرایط در سال‌های ۹۲ و ۹۶ درست عمل کردند یا خیر. به گمان من امروز تنها انتقاد متصور به تصمیم اصلاح‌طلبان در سال‌های ۹۲ و ۹۶ این است که چرا از آینده خبر نداشتند و روی‌کار‌آمدن دیوانه‌ای مثل ترامپ را پیش‌بینی نکردند. نمی‌دانم اساسا چقدر انتقاد از نداشتن علم غیب و پیش‌بینی‌نداشتن از اتفاقی که حتی برای خود آمریکایی‌ها هم غیرمنتظره بود، شنیدنی است. البته اصلاح‌طلبان در طول این هفت، هشت سال در مواضع خود کوتاهی‌ها و اشتباهاتی داشته‌اند که کم هم نبوده است؛ اما پرسش شما درباره تصمیم اصلاح‌طلبان از ریاست‌جمهوری آقای روحانی در سال‌های ۹۲ و ۹۶ است.

‌* پرسش این است که با توجه به تجارب دو دهه اخیر و درحالی‌که هیچ اراده‌ای برای تجدید نظر در اداره کشور و اصلاح آن وجود ندارد، آیا امیدی به خط‌مشی اصلاحی هست؟ پرسش از فایده حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات یکی از فروع این پرسش اساسی است. من در برابر این پرسش ابتدا به این توجه می‌کنم که پرسشگر کیست. برای پرسشگری که کاری جز غر‌زدن و ایراد‌گرفتن ندارد و در واقع با غر‌زدن و ایراد‌گرفتن، انفعال و بی‌تفاوتی خود نسبت به جامعه و کشور خود را توجیه می‌کند، پاسخی ندارم؛ چون او از موضع یک شهروند مسئول و براساس حس مسئولیت نسبت به جامعه خود این پرسش را مطرح نمی‌کند.

*همچنین برای کسی که در پی راهکارهای بدیل خشونت‌طلبانه و براندازانه است، پاسخی ندارم. با خود فکر می‌کنم با کسی که توجه نمی‌کند گرگ‌های گرسنه‌ای اطراف این گربه به کمین نشسته‌اند و مترصد فرصت‌اند تا آن را قطعه‌قطعه و تجزیه کنند و به این آگاهی نرسیده است که راهکارهای خشونت‌طلبانه به‌ویژه در این دوره و زمانه حتی در صورت موفقیت به معنای میدان‌دادن به نقش‌آفرینی اراده‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در این سرزمین است، مبنای مشترکی برای گفت‌وگو ندارم.

*اما به دغدغه کسی که با آگاهی از این‌همه و از سر احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت کشورش این پرسش را مطرح می‌کند و راهبرد احزاب سیاسی اصلاح‌طلب را بی‌نتیجه می‌داند و به راهبرد‌های مسالمت‌آمیز بدیل می‌اندیشد، احترام می‌گذارم و آن را شایسته پاسخ می‌دانم. چنین کسی ممکن است اصلاحات جامعه‌محور، فعالیت مدنی یا رسانه‌ای را راهبرد بدیل مناسب‌تر و موفق‌تری بداند یا ... . من در این صورت از او خواهم پرسید اگر راهبرد اصلاحات سیاست‌محور گره‌گشا نیست، چه تضمینی برای موفقیت و گره‌گشایی راهبرد جامعه‌محور یا فعالیت‌های مدنی و رسانه‌‌ای وجود دارد؟ آیا سیستمی که اراده اصلاح ندارد و در برابر اصلاحات سیاست‌محور چنین موضع متصلبی اتخاذ کرده، برای راهبردهای بدیل یادشده فرش قرمز پهن می‌کند؟ البته هدف من از طرح این پرسش نفی آن راهبردهای بدیل نیست؛ بلکه دقیقا برعکس مقصودم از این پرسش این است که بهتر است به جای نفی یکدیگر، به هم‌افزایی فکر کنیم. هیچ‌یک از این راهبردهای مدنی و مسالمت‌آمیز نه‌تنها جا را برای دیگری تنگ نمی‌کند و مانع فعالیت یکدیگر نیستند، بلکه در صورت رویکرد خردمندانه یکدیگر را تقویت و بلکه از یکدیگر محافظت می‌کنند. مقصود من چشم‌پوشی از خطاهای یکدیگر نیست؛ بلکه معتقدم طرفداران رویکردهای اصلاحگرانه و مسالمت‌آمیز به جای نفی و طعن و خرده‌گیری‌های بی‌فایده، با نقد و اصلاح خطاهای یکدیگر می‌توانند در تقویت و تعالی یکدیگر بکوشند.

 

*در جایی دیگر عرض کرده‌ام، زمان حکومت ژنرا‌ل‌ها در دنیا به سر آمده است. روزگاری بود که در بخش وسیعی از کشورهای جهان از ترکیه و پاکستان گرفته تا بیشتر کشورهای عربی تا شرق آسیا مثل اندونزی سوهارتو و تا آمریکای لاتین مثل آرژانتین پرون، ژنرال‌ها حکومت می‌کردند. امروز دنیا این تجربه را پشت‌سر گذاشته است. در ایران ما پس از انقلابی که آزادی و جمهوریت جزء اصلی‌ترین شعارهای آن بود، امروز عده‌ای به فکر حکومت ژنرال‌ها افتاده‌اند. نفس طرح این شعار در‌‌حالی‌که دنیا از آن عبور کرده، نشانه عقب‌ماندگی تاریخی و اوتیسم سیاسی است. به نظرم این شعار از سوی کسانی مطرح می‌شود که در تکمیل پروژه نفی جمهوریت و تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی خیلی عجله دارند.

*شعار مصلح اقتدارگرا یا سپردن سیاست به ژنرال‌ها بخشی از همین ابرپروژه و ضامن تحقق آن است. به نظرم روند دوری از جمهوریت و مردم‌سالاری طی سال‌های اخیر شتابی مضاعف گرفته است. اینکه اصلاح‌طلبان کجای این معادله هستند، روشن است کجا باید بایستند. اصولا انفعال و سکوت و مشغول‌شدن به زندگی خود هیچ نسبتی با مفهوم شهروندی ندارد. شهروند انسان مسئول و فضیلت‌مندی است که نسبت به سرنوشت جامعه خود بی‌تفاوت نیست. در شرایط کنونی کشور، ما بیش از هر زمان دیگری به شهروند نیاز داریم؛ کسی که ضمن خود‌آگاهی از حقوق خود، به مسئولیت و وظیفه اخلاقی و اجتماعی و دینی و ملی خود نسبت به جامعه کاملا آگاه باشد. اصلاح‌طلبان اگر به مرحله‌ای رسیدند که در حاکمیت گوش شنوایی پیدا نکردند، باید ضمن حضور فعال در عرصه سیاسی با جامعه صحبت کنند و در تقویت جامعه مدنی بکوشند. جامعه مدنی آگاه از حقوق، وظایف و آگاهی‌های شهروندی مطمئنا خواهد توانست صدای اصلاح‌طلبان را به قدری تقویت کند که دولتمردانی که حاضر به اصلاح و تغییر نیستند، آن را بشنوند. لازمه این امر داشتن مواضع صریح و شفاف، شجاعانه و البته قانونی و مسالمت‌جویانه از یک‌سو و تکاپو و جنبش فکری، سیاسی و تشکیلاتی است. اصلاح‌طلبان برای رسیدن به این موضع نیازمند بازنگری و بازسازی دیدگاه‌‌های خود متناسب با شرایط امروز هستند. آنها با تولید گفتمانی نو ناظر به حل مبرم اصلی‌ترین مشکلات و تهدیدهای کشور می‌توانند بدون اینکه منتظر پاسخ مثبت باشند، در سطح رسانه‌های حقیقی و مجازی به گفت‌وگوی ملی حول اصلی‌ترین مسائل و مشکلات دامن بزنند.

* باید عرض کنم‌ اصلاح‌طلبان باید با تحلیل صحیح از وضعیت موجود و شرایط جامعه بر سر مهم‌ترین و مبرم‌ترین مشکلات و بحران‌ها و راهکار آنها به تصمیم و اجماع برسند‌ و براساس این تصمیم و اجماع گفتمان‌سازی کنند. تکرار شعارهای کلی جامعه مدنی و آزادی و لغو نظارت استصوابی و... امروز گوش شنوایی پیدا نمی‌کند.این شعارها هرچند صحیح، برای جامعه‌ بحران‌زده‌ای که گرفتار هزار‌و‌یک مشکل است، اساسا ملموس نیست. نمی‌گویم اصلاح‌طلبان این شعارها را فراموش کنند بلکه برعکس معتقدم همواره باید بر آنها تأکید داشته باشند. اما این شعارها در شرایط امروز ظرفیت گفتمان‌سازی خود را از دست داده‌اند. شعار مرحله‌ای اصلاح‌طلبان باید بر اصلی‌ترین و مبرم‌ترین مشکل کشور که برای جامعه ملموس است، متمرکز شود و براساس آن به تولید گفتمان بپردازند. امروز جامعه بحران اقتصادی و مشکلات معیشت را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس می‌کند.

دنیای اقتصاد؛ تصمیم صف‌ساز یا رونق‌ساز؟

دنیای اقتصاد در گزارشی تصمیم شورای عالی بورس را بررسی کرده است. این روزنامه نوشته است: درحالی‌که مساله اصلی بازار سهام در سال‌جاری، روندهای فرسایشی ابرنوسان‌ها به‌دلیل عامل محدودیت‌ساز «دامنه نوسان» است و انتظار می‌رفت شورای عالی بورس با حذف این عامل، با روندهای فرسایشی مقابله کند، اما این شورا با تصمیم غیرمنتظره‌ «حذف صورت مساله»، دامنه نوسان زیر صفر را به شدت کاهش داد تا روی کاغذ میزان افت را کاهش دهد؛ اما در واقعیت باعث فرسایشی‌تر شدن روندهای بورسی و تشدید پدیده صف‌نشینی شود. قرار شده است از ۲۵ بهمن‌ماه، دامنه نوسان فعلی که بازه ۱۰درصدی مثبت و منفی ۵درصد را شامل می‌شود، به‌صورت موقت حذف شود و به جای آن دامنه نوسان نامتقارن منفی ۲ و مثبت ۶درصدی بر معاملات سهام اعمال شود. چنین سیاستی با مخالفت گسترده در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد. مطابق نظرسنجی «دنیای‌اقتصاد» نیز بیش از ۶۰درصد از فعالان بازار سرمایه خواستار حذف کلی دامنه نوسان و باز شدن فضا برای تعدیل قیمت‌ها با انتظارات آتی هستند. اما سیاست‌گذار، می‌خواهد جوی به ظاهر مثبت ایجاد کند و به نااطمینانی‌های موجود بیفزاید.

جمهوری اسلامی؛ سفر تحقیرآمیز قالیباف

 روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به انتقاد از سفر محمدباقر قالیباف به روسیه پرداخت و آن را تحقیرآمیز خواند.  این روزنامه نوشته است: ماجرای خودداری ولادیمیر پوتین از دیدار کردن با محمدباقر قالیباف که به دعوت رئیس مجلس روسیه به مسکو سفر کرده، این روزها در رسانه‌ها به یک جنجال خبری تبدیل شده است. برای افرادی که به این ماجرا از دریچه فردی نگاه می‌کنند، آنچه از پوتین نقل شده ممکن است یک برخورد شخصی جلوه کند ولی در یک نگاه کلی و جامع، این برخورد رئیس‌جمهور روسیه نوعی اهانت به ایران و نظام جمهوری اسلامی است.

گفته می‌شود پوتین، مدتی است از مسئولین ایرانی به خاطر نگاه جدیدشان به غرب گله‌مند است و لذا وقت دیدار نمی‌دهد. عده‌ای نیز می‌گویند او می‌خواهد به محمدباقر قالیباف فرصت استفاده کردن از دیدار با رئیس‌جمهور روسیه برای تقویت خود در تبلیغات انتخاباتی ندهد. حرف سومی هم که گفته شده، موضوع قرنطینه کرونائی است. هرکدام از اینها که باشد، خودداری پوتین از دیدار با قالیباف با توجه به اینکه او حامل پیام رهبری بود، قطعاً نوعی اهانت به ایران و نظام جمهوری اسلامی تلقی می‌شود و فراتر از تحویل گرفتن یا نگرفتن شخص قالیباف است.

 

این واقعه درست هنگامی صورت می‌گیرد که اندکی قبل از آن، صفحه عربی وزارت خارجه روسیه در نشر خبر دیدار میخائیل بوگدانف معاون وزیر خارجه روسیه با یک مقام فلسطینی از واژه جعلی «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس» استفاده کرده بود. این تخلف وزارت خارجه روسیه و اقدام خلاف عرف دیپلماتیک رئیس‌جمهور این کشور در نپذیرفتن دیدار با رئیس مجلس شورای اسلامی، می‌بایست آقای قالیباف را به این نتیجه برساند که سفر خود به مسکو را لغو کند تا کرامت خود و اعتبار جایگاه نظام جمهوری اسلامی را حفظ نماید.

 

متاسفانه علاوه بر اینکه آقای قالیباف چنین عزت نفسی نشان نداد، مشاوران او نیز برای سرپوش گذاشتن بر این برخورد تحقیرآمیز پوتین، به توجیهات غیرموجهی متوسل شدند که از مصادیق عذر بدتر از گناه است. تاسف‌ بالاتر اینست که مدتی است ما برای داشتن رابطه با روسیه، هزینه‌های گزافی را تحمل می‌کنیم و در این مسیر، حاضر نیستیم حسابی برای جایگاه نظام جمهوری اسلامی باز نمائیم و کارنامه غیرقابل قبول این کشور در تعامل با خودمان را معیار اقداماتمان قرار دهیم. از زمان‌های دور در می‌گذریم و تاریخ همین چهار دهه گذشته را مرور می‌کنیم که در دوران جنگ تحمیلی و در دوران تحریم‌های ظالمانه آمریکا علیه کشورمان روس‌ها نه‌تنها در کنارمان نبودند بلکه از شرایط روزهای سخت ما برای خودشان کیسه دوختند.

 

اگر آقای قالیباف از این سفر تشریفاتی به خاطر برخورد تحقیرآمیز پوتین چشم‌ می‌پوشید و به جای آن به سفر نظارت میدانی می‌رفت می‌توانست بهره بیشتری در جهت مورد نظر نصیب خود کند. نقش مشاوران را هم نباید نادیده گرفت. او اگر می‌خواهد در آینده موفق عمل کند، باید افراد بادرایتی را جایگزین این مشاوران کند.

 

 

  • AbrarNews_s
  • AbrarSport
  • AftabYazd_s
  • ArmanMeli_s
  • AsreIranian
  • Bahar
  • DonyayeEghtesad
  • Ebtekaar_s
  • Etemaad
  • Ettelaat
  • Footballs
  • Ghods
  • Hamdeli
  • Hamshahri
  • Iran
  • IranSport
  • Javan
  • JomhouriEslami
  • Jomleh
  • KarvaKargar
  • KayhanNews
  • KhabarVarzeshi
  • khorasannews
  • MahdTamadon
  • MardomSalari
  • Mostaghel
  • Perspolis
  • Resalat
  • SepidOnline
  • SetarehSobh
  • Shahrvand
  • Shargh
  • Shoot
  • SiasatRuz
  • SobheEmrooz
  • VatanEmruz
اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید