انتقاد تند روزنامه اصولگرا از آموزش و پرورش/ عمر دانش آموزان را تلف میکند
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه جوان نوشت: مهارت، تنها صرف داشتن یک شغل یا تحصیلات نیست. یک فرد نیاز دارد در دوران تحصیل علاوه بر علمآموزی، مهارتهای زندگی و تأمین نیازهای جامعه را نیز بیاموزد. مثلاً جامعه صرفاً به معلم نیاز ندارد، بلکه به آموزگاری نیاز دارد که در کنار تدریس کتب به دانشآموزانش نظم، انضباط، اخلاقمداری و حتی راه و روش زندگی بیاموزد، اما آیا این مورد مهم طی تمام این سالها به چشم آقایان تصمیمگیرنده آمده؟! پاسخ روشن است؛ گرداب تحصیلی که دانشآموزان در آن دست و پا میزنند و به سختی میتوانند از آن جان سالم به در ببرند، به روشنی به این سؤال پاسخ میدهد.
علاوه بر آموزش مهارتهای زندگی، آموزش مهارتهایی در جهت توانمندیهای فرد نیز اهمیت بسیار زیادی دارد. کم نیستند افراد تحصیلکردهای که با هزار و یک سختی و دشواری و هزینههای هنگفت، سالها پشت میزهای مدرسه و دانشگاه نشستهاند، اما نتیجه کار هرگز نه فقط با نیازهای خود شخص همخوانی نداشته که به قد و قواره نیازهای جامعه هم زار میزند. بسیارند مهندسانی که در نقش کارمند دیده میشوند،
تحصیلکردههایی که در حوزههای صد در صد متفاوت با رشتههایی که سالها درسش را خواندهاند، کار میکنند و هنوز هم این داستان تلخ نتوانسته تجربهای شود برای مهار اوضاع نابسامانی که عملکرد اشتباه آموزش و پرورش رقم زدهاست. شاید به همین دلیل است که معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در مراسم جشنواره مهارت آموزی و مهارتورزی دانشآموزان آبادان تأکید کرده که دانشآموزان با توجه به استعدادهای خودشان آموزش ببینند.
در اهمیت تحصیلات و باسوادی جامعه کوچکترین شکی نیست، اما نه تحصیلاتی که به قیمت تلف کردن هزینه، عمر و وقت افراد تمام شود، چراکه این افراد با وجود داشتن تحصیلات کوچکترین سودی برای جامعه ندارند. حال آنکه اگر مهارتهایشان به درستی و در مسیری که باید هدایت میشد در تمام آن سالهایی که وقت خود را صرف تحصیل کرده بودند میتوانستند باری از دوش جامعه بردارند؛ اتفاقی که کمترین سود آن خوشحالی و رضایت شخص است. موردی که در سلامت روان جامعه تأثیر مستقیمی دارد، اما با نگاهی گذرا به اطراف میتوان دریافت که نه حال مردم خوب است و نه جامعه و سهم آموزش و پرورش در رقم خوردن این شرایط بسیار زیاد و قابل مشهود است.
کم نیستند افراد تحصیلکرده که اتفاقاً شغلهای خوب و دهانپرکنی هم دارند، اما از آنجایی که به دلایل مختلف از جمله ناآگاهی در انتخاب مسیر، حالشان به لحاظ روحی روانی خوب نیست، نمیتوانند تأثیراتی که باید در خود، اطرافیان و جامعه داشته باشند. در حالی که برای رسیدن آنها به جایگاهی که در اختیار دارند، وقت و هزینه بسیار صرف شدهاست. هزینه گزافی که نمیتواند معنای سرمایهگذاری داشتهباشد، زیرا آن بازخوردی را که باید ندارد.
مهم نیست تا چه اندازه تلاش میکنیم. مهم این است که در مسیر درستی گام برداریم. در غیر این صورت تلاشهایمان هرگز به نتیجهای که باید ختم نمیشود و چه بسا نتیجه کاملاً عکس داشتهباشد، یعنی جای سود و منفعت، ضرر و زیان در پی داشتهباشد.