موج کارتن خوابی در راه است
در این کشورها سیاستمداران و پژوهشگران دریافتهاند که نظام جامع رفاهی در برخی نقاط دچار ضعفهایی است که باعث پدید آمدن چنین مسائلی شده است. تحقیقات در این کشورها نشان میدهد عموم کارتنخوابها و بیخانمانها جوانانی هستند که پس از تحصیلات به کارتنخوابی روی آوردهاند. چرا که در این جوامع به دلیل هستهای بودن خانواده ها، جوانان پس از اتمام تحصیلات مجبور به ترک خانواده هستند. افراد در خانوادههای این کشورها در صورت بیکاری و نداشتن درآمد کافی همچون کشور خودمان نمیتوانند در خانواده پدری به زندگی خود ادامه دهند. هر چند این مساله به دلیل جذب و حمایت بیکاران جوان خود، موجب کاهش سطح رفاهی خانوادههای ایرانی میشود. بنابراین اصلیترین دلیل کارتنخوابی در کشورهای توسعه یافته بیکاری افرادی است که پس از تحصیلات و جدایی از خانواده، شغلی برای تامین هزینههای زندگی خود ندارند. در این کشورها هرگز یک خانواده کارتنخواب نمیشود، چرا که نظام جامع رفاهی در این کشورها همواره خانوادهها را در اولویت قرار میدهد و افراد و بهویژه جوانان هستند که به کارتنخوابی روی میآورند.
در انگلستان کارتنخوابها در برابر رفتن به گرم خانه ها مقاومت میکنند. چرا که افراد برای در اختیار گرفتن مسکن مستقل از دولت اقدام میکنند. این مساله ناشی از آن است که پیوندهای اجتماعی، مخصوصا پیوندهای خانوادگی ضعیفتر است. مهاجران پاکستانی در انگلستان، ترکها در آلمان و مهاجرانی اینچنین گاهی در یک خانه چند نفر زندگی میکنند، چرا که از پیوند اجتماعی و خانوادگی مناسبی برخوردار هستند. مساله گورخوابی در ایران نیز نشان میدهد هر چند خانواده از هستهای قدرتمند برخوردار بوده، اما این مساله امروزه شکننده شده است. در واقع باید منتظر موج جدید کارتنخوابها بود. این یک هشدار برای نظام رفاهی ایران است و نهادهایی چون وزارت رفاه باید برنامه مشخص خود را در این حوزهها به دقت تهیه و اعلام کنند. دولتهای اروپایی در دهه 70 حمایتهای رفاهی مناسبی را به شهروندان خود ارائه میکردند. علاوه بر هزینه مسکن و نیازهای اولیه حدود 70 درصد درآمد یک فرد شاغل را به سایر افراد بیکار کمک میکردند. بعدها به این نتیجه رسیدند که اینگونه نمیتوانند ادامه دهند. در این زمان از سوی آنتونیگیدنز اندیشه راه سوم مطرح شد. در راه سوم اندیشه قدیمی سوسیال دموکراسی از بین رفت، چرا که افراد برای داشتن درآمد کافی باید کار میکردند. در همین زمان بود که عدهای کار بهدست نیاوردند یا از کار خود راضی نبودند. در این زمان پدیده کارتنخوابی در اروپا شکل گرفت.
اگر بخواهیم کارتنخواب اروپایی و ایرانی را مقایسه کنیم،خواهیم دید که فرد اروپایی مدرن بوده و حق انتخاب بیشتری را از زندگی انتظار دارد. به آسانی به گرم خانه نمیرود و از نظام رفاهی انتظار دارد برای او امکانات لازم را فراهم کند. در واقع نمیخواهند همراه سایرین به گرمخانهها رفته و بهصورت جمعی با هر نوع فردی زندگی کنند و با رفتن به خانههای مستقل حریم خصوصی را حفظ کنند. رفاه در غرب بهعنوان حق اجتماعی تلقی میشود. دفاتری در شهرداریها هست که وکلای مستقل به درخواستهای شهروندان رسیدگی میکنند. در ایران صرفا دو نهاد کمیته امداد و بهزیستی و بهصورت محدود افراد را مورد حمایت قرار میدهند. در نهایت اینکه خانواده در کشور ما بار اصلی تامین رفاه اعضای خود را به دوش میکشد. بنابراین وقتی میبینیم که گورخوابی در سطح جامعه دیده میشود به این معنی است که منابع حمایتی خانواده، بهعنوان یک منبع طبیعی رو به زوال میرود و باید یک سیستم رفاهی بتواند جای خالی آن را پر کند. به عبارت دیگر با روند بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی خانوادهها،کارتنخوابها را کمتر خواهیم دید. در حال حاضر به دلیل بحران اقتصادی در سالهای اخیر وضعیت رفاهی خانوادهها شکننده شده است و با نگهداری سایر افراد بیکار در خانواده هر چند باعث کاهش رفاه جمعی خود میشوند، ولی شاهد کارتنخوابی افراد جوان یک خانواده نیستیم. بنابراین با بهبود وضعیت خانوادهها و گسترش نهادهای مستقلی همچون کمیته امداد میتوان گفت وضعیت رفاهی جامعه بهبود خواهد یافت.