زلزله و اخلاق عمومی
بدیهی است که در گامِ یک امداد و یاری رساندن به هموطنان در یک فضای همبستگی ملی و وجدانی اولویت بیچون و چراست. در این مرحله هر اقدامی که توجهها را از این موضوع منحرف کند قطعا جفا به زلزلهزدگان است. بیگمان خرابیهایی که زلزله ایجاد میکند ناشی از ضعف دانش فنی، آموزشهای ناکافی، رویههای غلط، ضعف مقررات و قصور یا تقصیر عدهای که دستاندرکار بودهاند بهوقوع پیوسته است.
از این رو گفته میشود باید پس از هر سانحهای علل وقوع و تخریبهای ناشی از آن به دقت مورد مطالعه قرار گیرد تا دولتی و ملتی درس بگیرند و برای رویارویی با حوادث مشابه آمادگی داشته باشند. البته قصورها و تقصیرها نیز باید مورد بررسی انتظامی و حقوقی در مراجع ذیربط قرار بگیرد. نکته مهم زمان طرح اینگونه مسائل و دقت مطالبی است که عنوان میشود. فضای پس از حادثه مستعد شکلگیری هر گونه شایعه و ایجاد دلهره و هراس است.
دسترسی آزاد شهروندان به اطلاعات حق قانونی آنان است و از قضا اطلاعرسانی درست و بدون انحراف میتواند بیشترین تاثیر را بر یادگیری ملی و جلوگیری از تکرار آسیبپذیری گسترده در برابر حوادث داشته باشد. در مقابل، طرح مطالب غیرفنی و مبتنی بر حدس و گمان از سوی افراد غیرمتخصص و بدون دانش فنی چه ثمری جز انحراف افکار عمومی از توجه به زلزلهزدگان دارد. در حالی که مردم ایران در جریان این زلزله همبستگی کمنظیری از خود نشان دادند، فضای رسانه تبدیل به یک کارزار و جنگ تبلیغاتی تمام عیار شده که اکثر دادههای آن غلط و ضداطلاعات است.
به فاصله کمتر از یک هفته مساله زلزلهزدگان تبدیل به مساله دست دوم و تسویهحسابهای سیاسی تبدیل به موضوع اول شده است. مسوولان بهجای آنکه فرصت کنند به کمک زلزلهزدگان بشتابند باید مرتب فضای رسانهای رسمی و غیررسمی و مجازی را رصد کنند تا مبادا مطلبی علیه آنان انتشار یابد و نیاز به پاسخگویی فوری داشته باشد و در اثر بیتوجهی وصلهای به آنان بچسبد. باور کنید فرصت برای رسیدگی به تمام مسائل وجود دارد. بسیاری از اطلاعاتی که افکار عمومی تشنه شنیدن آنها هستند از خلال بررسیهای کارشناسی به دست میآید.
باید کمی حوصله کرد. البته این رسیدگی باید در فضای تخصصی و حقوقی و خارج از هیاهو و جنجال انجام شود تا امکان درسآموزی فراهم شود، وگرنه بهجای یاری به زلزلهزدگان درگیر زندهباد و مردهبادهای کور میشویم و چه اقدامی از این غیراخلاقیتر.