نظم اقتصادی جدید خاورمیانه
خرید سیستم ضدهوایی از روسیه و انعقاد قرارداد ۲۰ میلیارد دلاری احداث نیروگاه هستهای با این کشور، موید این موضوع است. همچنین به علت حمایتهای آشکار اسرائیل از استقلال کردستان عراق، روابط آنکارا و تلآویو از آن زمان بهشدت به سردی گراییده است. از طرف دیگر اختلافات عربستان و قطر باعث دودستگی در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایجاد آشفتگی در میان اعضای آن بهعنوان مهمترین متحدان آمریکا در خاورمیانه شده است. شدت اختلافات بین این کشورها به حدی رسیده است که به باور صاحبنظران سیاسی اجلاس اخیر شورای همکاری خلیج فارس یکی از پرتنشترین گردهماییهای خود را برگزار کرد و این شورا اکنون در ضعیفترین موقعیت خود از زمان تاسیس بهسر میبرد؛ درحالیکه بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در قطر قرار دارد، به هنگام محاصره اقتصادی قطر توسط عربستان و امارات، ایران و ترکیه به کمک قطر آمدند. افزایش تنش بین قطر و عربستان باعث نزدیک شدن ایران و قطر و افزایش مبادلات تجاری آنها در ماههای اخیر شده است.
علاوهبر این موارد، استراتژی عربستان در جنگ با یمن عملا به بنبست رسیده است. عربستان سعی داشت با ایجاد یک تنش جدید در لبنان موقعیت ایران را تضعیف کند تا بتواند خود را از باتلاق یمن خلاص کند. اما شکست طرح استعفای اجباری حریری، نخستوزیر لبنان و همچنین مرگ علی عبدالله صالح در یمن تمامی برنامههای این کشور را نقش بر آب کرد. وضعیت آینده عربستان بهعنوان مهمترین متحد آمریکا در خاورمیانه بعد از اسرائیل، به علت تنشهای داخلی خانواده سلطنتی در هالهای از ابهام قرار دارد. اعلام شتابزده انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به بیتالمقدس که بهنظر میرسد با هماهنگی عربستان بوده، قمار بزرگی است که بهعنوان جدیدترین راهکار برای تسریع انعقاد صلح بین اعراب و اسرائیل و مقابله با نفوذ ایران در منطقه ازسوی آمریکا اتخاذ شده است. در صورت شکست، این اقدام عملا باعث تضعیف بیشتر عربستان و شکست استراتژی آمریکا در ایجاد یک ائتلاف از کشورهای عربی و اسرائیل علیه ایران خواهد شد. مجموعه این تحولات در منطقه خاورمیانه منجر به تضعیف هژمونی آمریکا در منطقه شده و هژمونی جدیدی با محوریت ایران در حال شکلگیری است.
در ژئواکونومیک جدید خاورمیانه، اقتصاد انرژی بهخصوص صنعت گاز یکی از عوامل کلیدی و تعیینکننده خواهد بود. بنابر مطالعات انجام شده توسط مجمع کشورهای صادرکننده گاز، در ۲۵ سال آینده نیمی از مصرف انرژی در دنیا توسط گاز طبیعی تامین خواهد شد. با توجه به رشد مصرف انرژی، میزان تقاضا برای گاز طبیعی در این بازه زمانی مجموعا ۵۰ درصد رشد خواهد داشت. عمده این رشد تقاضا، برای تولید برق و در کشورهای چین، هند و منطقه خاورمیانه اتفاق خواهد افتاد. کشورهای عضو مجمع صادرکنندگان گاز ۴۰ درصد از بازار گاز دنیا را در اختیار دارند و پیشبینی میشود که این نسبت در ۲۵ سال آینده ثابت باقی بماند. صادرات گاز در همین مدت ۶۰ درصد افزایش خواهد داشت که بیش از دو سوم آن از طریق خطوط لوله و بقیه آن بهصورت LNG خواهد بود. در حال حاضر روسیه مهمترین بازیگر صادرات گاز از طریق خط لوله و قطر مهمترین بازیگر صادرات LNG است. پیشبینی میشود که از سال ۲۰۲۰ ایران نیز در کنار این دو کشور نقش تعیینکننده در هر دو حوزه انتقال گاز داشته باشد. عمده مقاصد صادرات گاز، اروپا، چین و هند خواهند بود و هر سه آنها برای تامین انرژی خودشان در سالهای آینده نیاز به منابع گازی خاورمیانه دارند.
در این میان ایران به علت داشتن سه خصوصیت کلیدی نقش محوری و کلیدی در بازار انرژی ایفا خواهد کرد. اولین خصوصیت اینکه ایران اولین کشور در دنیا به لحاظ مجموع منابع نفت و گاز است. علاوهبر این ایران و قطر در بزرگترین میدان گازی جهان سهیم هستند و همکاری آنها با روسیه میتواند تاثیر قابل توجهی بر بازار انرژی دنیا داشته باشد. در حال حاضر میزان ذخایر گاز این سه کشور مجموعا بیش از ۵۵ درصد کل ذخایر گاز دنیا است. در سالهای گذشته قیمت صادرات گاز در دنیا بهصورت منطقهای و در اکثر قراردادهای بلند مدت براساس قیمت نفت خام تعیین میشد. اما در سالهای اخیر با تحولات حوزه انرژی، این نوع قیمتگذاری رفته رفته کنار گذاشته شده و جای خود را به قیمتگذاری «رقابت گاز با گاز» داده است. همگرایی تولیدکنندگان عمده گاز باعث خواهد شد نوعی تقسیم بازار بین آنها صورت گرفته و از مازاد عرضه احتمالی جلوگیری شود.
خصوصیت بعدی موقعیت منحصر به فرد جغرافیایی ایران است که بهعنوان پل ارتباطی بین شرق و غرب و شمال و جنوب نقش کلیدی در زمینه انتقال و ترانزیت انرژی بین کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده ایفا خواهد کرد. برای مثال قطر زمانی قصد داشت تا گاز خود را با احداث خط انتقال از مسیر عربستان، اردن، سوریه یا عراق، از طریق ترکیه به اروپا صادر کند. همزمان با تشدید اختلافات با عربستان، دولت قطر پیگیری این طرح را کنار گذاشته و به فکر مسیر جایگزین از طریق ایران افتاده است. این مسیر از پشتیبانی روسیه نیز برخوردار است و باعث خواهد شد میزان عرضه و قیمت گاز صادراتی به اروپا توسط کشورهای اصلی عضو اوپک گازی یعنی ایران، قطر و روسیه تعیین شود. علاوهبر این چین و هند بهعنوان دو مصرفکننده اصلی انرژی در سالهای آینده نیز برای اطمینان از تامین گاز و انتقال آن در طی سالهای آینده نیاز به ترانزیت آن از مسیر ایران دارند.
خصوصیت بسیار مهم دیگر امنیت و ثبات ایران است که این عامل نقشی حیاتی در تامین انرژی کشورهای مصرفکننده دارد. اهمیت این مورد موقعی برجستهتر خواهد شد که در نظر داشته باشیم شرایط امنیتی و ثبات سیاسی در بسیاری از کشورهای تولیدکننده عمده انرژی در خاورمیانه مهمترین ریسک و دغدغه مصرفکنندگان بزرگ همانند چین است. در میان سایر عرضهکنندگان عمده انرژی در دنیا هیچ کشوری نیست که هر سه خصوصیت فوق را در کنار هم داشته باشد و از این لحاظ شرایط ایران استثنایی است. با توجه به تحولات پیشرو در دهه آینده لازم است سازمان بینالمللی جدیدی با مشارکت صادرکنندگان و مصرفکنندگان عمده انرژی با محوریت ایران و با هدف کنترل نبض بازار انرژی و عرضه و تقاضا در بازار و تامین منافع کشورهای صادرکننده و مصرفکننده انرژی شکل گیرد. این سازمان به لحاظ اهمیت و دامنه نفوذ میتواند جایگزین اوپک در حوزه انرژی شود. همچنین لازم است چشمانداز سیاست خارجی کشور در خدمت رسیدن به این هدف قرار بگیرد و سرمایهگذاری در زیرساختهای لازم برای تحقق این امر در اولویت برنامههای اقتصادی دولت قرار گیرد.