مسیر بهبود روابط با عربستان
نقش آمریکا و قدرتهای منطقهای
تغییرات معادلات سیاسی و اقتصادی درجهان، موجب شده که آمریکا برای مهار قدرتهای نوظهور مثل چین و هند، حضور خود در خارج از خاورمیانه را تقویت کند. این مهم موجب ایجاد خلأ و تشدید رقابت عربستان و ایران در منطقه شده است. گسترش نفوذ منطقهای ایران و ترس از پرکردن این خلأ توسط ایران، ائتلاف آمریکا را به وحشت انداخته است بهویژه در دوران فعلی که جهان عرب در افول به سر میبرد.
دراین راستا سیاست عربستان برسه محور متمرکز شده:
۱- تثبیت اقتدار و سلطه آمریکا بر خلیجفارس.
۲-اتحاد با اسرائیل برای بهرهمندی از لابی قدرتمند جهانی صهیونیست.
۳- مقابله با ایران و متحدان منطقهایاش.
متقابلا ایران نیز استراتژی منطقهای خود را بر چهار محور متمرکز کرده:
۱-مقابله با هژمونی آمریکا.
۲- حمایت از نیروهای مقاومت مثل حماس و حزبالله و حوثیهای یمن.
۳-مقابله با گروههای تروریستی تکفیری-وهابی مثل داعش و القاعده.
۴- ممانعت از سلطه عربستان بر کشورهای کوچک عربی خلیجفارس.
تاثیر منطقهای شکاف ریاض-تهران
سوریه و عراق: ایران نقش کلیدی درشکست سلطه داعش بر عراق و سوریه ایفا کرده که این مهم موجب افزایش نگرانیهای عربستان از تقویت نفوذ ایران در کشورهای عربی شده است.
یمن: زیدیها و حوثیها که حدود هزار سال بر یمن حکومت داشتند و بعد از تجاوز نظامی مصر در اوایل دهه ۶۰ متحد عربستان شدند، با حمله نظامی ریاض به یمن به سمت ایران چرخش کردند. با وجودیکه در مورد دخالت ایران در یمن اغراق شده، واقعیت این است که:
* ایران از حوثیها در مقابل تجاوز نظامی عربستان حمایت کرده است. عربستان، یمن را حیاط خلوت خود تلقی کرده و نگران سلطه ایران است و ایران نیز مخالف سلطه عربستان بر یمن و نادیده گرفتن حقوق زیدیها و حوثیها است.
* تجاوز عربستان به یمن، بزرگترین فاجعه انسانی را خلق کرده، ۷ میلیون نفر را در معرض قحطی قرار داده، ۲۰ میلیون انسان را محتاج کمکهای انسانی کرده و موجب دهها هزار کشته و زخمی و میلیونها آواره شده است. بنابراین ضروری است عربستان و ایران سریعا گفتوگوهای دوجانبه برای راهحل جامع بحران یمن شامل آتشبس فوری، تسهیل کمکهای فوری انسانی و گفتوگوی ملی برای تشکیل دولت اتحاد ملی با مشارکت همه بازیگران اصلی را آغاز کنند.
لبنان:موفقیت حزبالله بهعنوان یک قدرت سیاسی و نظامی در دفع تجاوزات اسرائیل به لبنان، موجب شده نگرانی عربستان از قدرت یافتن متحد ایران در لبنان افزایش یابد. همچنین نقش موثر حزبالله در مقابله با داعش در لبنان، سوریه و عراق، بر نگرانیهای عربستان بهخاطر نفوذ منطقهای حزبالله افزوده است. بنابراین در هر طرحی برای بهبود روابط عربستان و ایران باید بهبود روابط حزبالله و عربستان هم مدنظر قرار گیرد.
فلسطین و اسرائیل: اخیرا روابط محرمانه و اتحاد مخفی عربستان با اسرائیل برای مقابله با ایران افشا شده است. بنابراین از نظر ایران، عربستان از خط قرمز عبور کرده زیرا تهران همکاری ریاض با تلآویو برای مقابله با منافع ایران را تحمل نمیکند. اخیرا افشا شد که دولت ترامپ و تلآویو، عربستان را برای تسلیم کردن فلسطینیها بهکار گرفتهاند. از نظر ایران تشکیل دولت یهود، شکست مقاومت فلسطین، پذیرش اشغالگریهای اسرائیل و تسلیم شدن جهان اسلام در قضیه فلسطین، زمینهساز سلطه دولت صهیونیستی بر خاورمیانه است. بنابراین ایران با اشغالگری اسرائیل در فلسطین مقابله میکند.
مصر: با بروز بهار عربی، مصر جایگاه رهبری جهان عربی خود را به عربستان واگذار کرده است. با وجودی که دولت السیسی در قاهره در زمینه مقابله با گروههای تروریستی در کشورهایی مثل سوریه با مواضع ایران نزدیکتر بوده، منتهی جان کری افشا کرد که کشورهای عربستان، امارات و مصر در گفتوگوها با دولت اوباما، خواهان حمله نظامی به ایران بودهاند. با این وجود ایران و مصر با برخورداری از دو تمدن بزرگ بشری، در موارد مهمی مثل مقابله با ایدئولوژی وهابیگری، مقابله با تروریستهای تکفیری داعشی، خلعسلاح اتمی اسرائیل و عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای کشتارجمعی دارای مواضع و منافع مشترک هستند.
خلیجفارس: شورای همکاریهای خلیجفارس متشکل از عربستان، قطر، امارات، عمان، کویت و بحرین در سال ۱۹۸۰ برای مقابله با انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و از آن زمان به بعد هم صدها میلیارد دلار ثروت خود را خرج تسلیحات آمریکایی کردهاند. منتهی در سال ۲۰۱۷، بحران در روابط عربستان و قطر نشان داد عربستان بهدنبال سلطه بر کشورهای کوچک عربی خلیجفارس است. بنابراین ایران با بازکردن مرزهای خود، تحریم سعودی-امارات علیه قطر را در نطفه خفه کرد و موجب شکست طرح تغییر رژیم عربستان در قطر و حفظ حاکمیت ملی قطر شد. با مشاهده طرح سعودیها برای قطر، ایرانیها متوجه شدند که ریاض بهدنبال سلطه برکشورهای کوچک عربی حاشیه خلیجفارس برای تشکیل «بلوک سعودی» است و نه «بلوک خلیجفارس.» به هرحال موضوع قطر مثال خوبی است برای سعودی که مسیر همکاری با ایران را انتخاب کند یا تقابل.
مسیر تقابل
مسیر تقابل سعودی-ایران نهتنها خصومتهای دوجانبه را تشدید، بلکه حلوفصل بحرانهای جاری منطقه را غیرممکن خواهد ساخت. سالها طول خواهد کشید تا دو کشورعربی سوریه و لیبی قدرت گذشته خود را بازیابند. قدرتهای عربی مصر و عراق هم با بحرانهای متعدد تروریسم و بحرانهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی داخلی مواجه هستند. واقعیت این است که جنگ عربی-عربی درجریان است. ثروت عربستان و قطر و امارات بهجای توسعه و رونق جهان عرب، صرف جنگ و خونریزی درجهان عرب شده است. اتحادیه عرب سقوط کرده و موضوع فلسطین هم بهخاطر سازش سعودی-امارات، دیگر منشا همگرایی درجهان اسلام نیست. نهایتا اسرائیل برنده اصلی این تحولات شده است. تقابل عربستان و ایران به تضعیف بیشتر جهان اسلام و متعاقبا تحکیم و اقتدار بیشتر اسرائیل خواهد انجامید. پیروزی ایران یا عربستان بر یکدیگر هم همین نتیجه را خواهد داشت.
تعامل و همکاری
سعودیها نفوذ ایران در کشورهای عراق و لبنان و سوریه و یمن را در راستای احیا «امپراتوری فارس» تلقی میکنند. درنقطه مقابل، ایرانیها هفت نگرانی واقعی دارند ازجمله اینکه:
اول: آمریکاییها با اتحاد با سعودی و اسرائیل دنبال تغییر رژیم در ایران هستند، دوم: ایرانیها هنوز تجاوز صدام به خاک ایران با حمایت آمریکا و عربستان و متحدانش را ازیاد نبردهاند، تجاوزی که به قصد تجزیه ایران و تغییر رژیم در ایران صورت گرفت، سوم: آمریکا در اطراف مرزهای ایران حضور نظامی دارد و سیل ارسال صدها میلیارد دلاری تسلیحات پیشرفته به کشورهای همسایه عرب ایران را ادامه میدهد، چهارم: ایران تحت شدیدترین تحریمهای آمریکا قرار دارد، پنج: آمریکا و متحدان منطقهای از همه روشهای خصومت علیه ایران استفاده کرده و میکنند، ازجنگ سایبری تا حمایت از گروهک تروریستی منافقین که دستش به خون ۱۷۰۰۰ ایرانی آغشته است، ششم: آمریکا گزینه حمله نظامی علیه ایران را روی میز نگه داشته و آنطور که جان کری افشا کرد، متحدان عربش نیز از این گزینه حمایت میکنند، هفتم: تهدید تروریستهای تکفیری داعشی در ۶۰درصد مرزهای ایران همچنان وجود دارد.
بنابراین ایران «حضور منطقهای بهعنوان یک استراتژی بازدارنده» را برای مقابله با تهدیدهای مذکور و حفظ امنیت ملی خود ضروری میداند ضمن اینکه عربستان هم تلاش میکند ایران را مقصر همه ضعفها، ناکارآمدیها، فسادها و دیکتاتوریها در جهان عرب جلوه دهد.
آنچه برای کاهش تنشها و خصومتها و آغاز روند همکاری لازم است:
۱- عربستان و ایران نیاز دارند که درک صحیح از نگرانیها و تهدیدات امنیت ملی یکدیگر داشته باشند. لازمه همکاری ایران و عربستان نیزاین است که ریاض و تهران بدون هرگونه پیششرطی گفتوگوهای دوجانبه را آغاز و همه نگرانیهای خود را روی میز مذاکره بگذارند.
۲- مجمع گفتوگوهای ایرانی-عربی برای بهبود روابط ایران و اعراب تشکیل شود.
۳- برای مهار تقابل فرقهگرایی و اختلافات شیعه و سنی، مجمع گفتوگوهای رهبران جهان تشیع و تسنن از جامعه الازهر مصر، جهان اهل سنت و حوزههای علمیه قم و نجف هرچه سریعتر تشکیل شود.
۴- نشست وزرای خارجه هشت کشور حاشیه خلیجفارس شامل ایران، عراق، عربستان و سایر اعضای کشورهای حوزه خلیجفارس باقصد گفتوگوهای باز و صریح برای رسیدن به تفاهمی ملموس و منصفانه برگزار شود.
۵- طبق بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، دبیرکل سازمان ملل موظف است گفتوگوهای خود با کشورهای حاشیه خلیجفارس برای تامین امنیت و ثبات منطقه را آغاز کند. این قطعنامه باید مبنای آغاز گفتوگوی منطقهای و سازمان ملل برای تشکیل «سیستم همکاری و امنیت در خلیجفارس» شده و از تجربه اروپاییها در مورد تشکیل سازمان امنیت و همکاری اروپا و اتحادیه اروپا استفاده شود.
۶- برای تامین ثبات و امنیت پایداردر حوزه خلیجفارس، سیستم مذکور همکاریهای جامع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و نظامی و عاریسازی منطقه از سلاحهای کشتار جمعی را شامل شود. قدرتهای بزرگ در منطقه میآیند و میروند اما ایران و عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیجفارس میمانند و ناچارند باهم زندگی کنند. مقامات عربستان و ایران برای تحقق همکاریهای منطقه، باید مانع گسترش خصومت شده و اجازه ندهند تخم خصومت دائمی کاشته شود. توسعه و رونق هردوکشور و منطقهایجاب میکند که کشورهای منطقه درکنار هم و در سایه صلح و دوستی زندگی کنند.