آزمون بزرگ استقلال
هماکنون امیدوار است تا زمینه برای اجرای بسته پیشنهادی در قالب سازوکارهای همکاریجویانه با ایران به وجود آید. توقف همکاریهای دونالد ترامپ با برنامه جامع اقدام مشترک را میتوان اولین گام در فضای افزایش ناامیدی ایران و نهادهای بینالمللی نسبت به سازوکارهای اقتصادی دانست که باید ایران از طریق همکاریهای راهبردی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و گروه ۱+۵ به دست آورد. هماکنون نمایندگان آمریکا در مذاکرات آژانس با ایران شرکت نمیکنند. علت آن را باید در توقف همکاریهای اقتصادی و راهبردی ترامپ با ایران دانست. واقعیتهای سیاست آمریکا در برخورد با ایران از سوی رئیسجمهوری در آمریکا انعکاس یافته که درصدد تغییر مبادلات اقتصادی و راهبردی در سیاست جهانی است. فرآیندی که میتواند زمینههای لازم برای نقشیابی ایران و سایر کشورها را در روند همکاریهای سازنده در سطح منطقهای و بینالمللی متوقف سازد.
۱. ضرورت شکلگیری تضمینهای عملی در بسته پیشنهادی اروپا
تضمینهای عملی بخشی از ضرورتهای سیاست و اقتصاد بینالملل در فضای آنارشی خواهد بود. از آنجا که چنین فرآیندی در برنامه جامع اقدام مشترک مورد توجه قرار نگرفته، بنابراین طبیعی به نظر میرسد که چالشهایی در فرآیند برجام ایجاد شود. مهمترین چالش شکلگرفته را باید در ایجاد وقفه در همکاریهای آمریکا با برجام و ایران دانست. چنین فرآیندی منجر به ایجاد چالشهای جدید در موقعیت اقتصادی ایران و ظهور الگوهای جدید تعامل خواهد شد.
واقعیت آن است که خروج دونالد ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک، مشکلات فزایندهای برای حوزه دیپلماسی ایران و اروپا برای حفظ برجام بهوجود آورده است. اروپا درصدد است تا ایران را متقاعد کند که خروج ترامپ نباید منجر به اتخاذ سیاستهای رادیکال ازسوی ایران شود. در این فرآیند، مقامهای دیپلماتیک ایران و اروپا مذاکراتی را در قالب گروه ۱+۴ آغاز کردند. مذاکرات انجامشده معطوف به تداوم برجام ازسوی کشورهای اروپایی، روسیه، چین و ایران خواهد بود.
در حالیکه موضوع مربوط به «تحریمهای ثانویه» از سوی آمریکا میتواند چالشهایی را برای شرکتهای اروپایی، روسی و چینی ایجاد کند. کمیساریای سیاست خارجی و اقتصادی اتحادیه اروپا حمایت خود را از دیپلماسی برای حل مشکلات منطقهای و بینالمللی همانند برنامه جامع اقدام مشترک بیان داشتهاند. آنان بر این اعتقادند که آمریکا نباید از سازوکارهای مبتنی بر یکجانبهگرایی برای مدیریت امور جهانی استفاده کند.
۲. بسته پیشنهادی؛ اروپا در برابر آمریکا
بسته پیشنهادی محور اصلی مذاکرات اروپا و ایران محسوب میشود. بسته پیشنهادی نشانهای از شرایط ایران و اروپا برای ادامه برجام است. در این فرآیند خانمموگرینی، کمیساریای سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مصاحبهای مطبوعاتی به این موضوع اشاره کرد که حفظ برجام یک آزمون بزرگ برای اتحادیه اروپا است. سوال آن است که آیا اروپا میتواند تصمیمات مختص به خود را بگیرد، حق حاکمیت خود را به نمایش گذاشته، از منافع خود حفاظت کند و در نهایت قدرت خود را نشان دهد؟
پاسخ به این پرسش کار دشواری نخواهد بود. اگرچه کشورهای اتحادیه اروپا متحدان اقتصادی و راهبردی آمریکا محسوب میشوند، اما دونالد ترامپ در اواسط جولای ۲۰۱۸ به این موضوع اشاره کرد که اروپا تهدید و دشمنی برای منافع آمریکا خواهد بود. بیان چنین رویکردی را میتوان در «جنگ تجاری» و «ستیزهای تعرفهای» اروپا و آمریکا مشاهده کرد. انگارههای پیشین سیاست خارجی آمریکا و اروپا از فضای ائتلاف و اتحاد به حوزه رقابت و تعارض تقلیل یافت. بیان چنین رویکردی در نشریه «روابط خارجی» جولای و آگوست ۲۰۱۸ نیز در قالب مقالهای تخصصی منتشر شده بود.چنین فرآیندی نشان میدهد که معادله قدرت میتواند تغییرات و دگرگونیهای خاص خود را ایجاد کند. حمایت همهجانبه اروپا و دولت باراک اوباما از مذاکرات دیپلماسی هستهای گروه ۱+۵ با ایران منجر به تنظیم برنامه جامع اقدام مشترک شد. برجام بهلحاظ حقوقی فاقد وضعیت الزامآور برای کارگزاران و نهادهای سیاسی آمریکا بوده است. به همین دلیل آنان احساس تعهد چندانی نسبت به بسته پیشنهادی نخواهند داشت.
۳. تداوم ابهام و نشانههایی از بسته غیرتضمین شده اروپا برای ایران
واقعیت آن است که در حوزه سیاست بینالملل هیچگونه تضمینی وجود ندارد. در روند تنظیم بسته پیشنهادی اروپا، کشورهای روسیه و چین نیز مشارکت داشتند. مهمترین دغدغه نهادهای سیاسی ایران آن است که وزارت امور خارجه و دولت در روند مذاکرات با آمریکا در چارچوب تضمینهای اجرایی اتحادیه اروپا، شفاف عمل نمیکنند. طبیعی است که در چنین شرایطی جامعه و نهادهای اجتماعی در وضعیت ابهام قرار خواهند داشت.
بخش قابل توجهی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و حتی نمایندگان کمیسیون سیاست خارجی نسبت به روندهای غیرشفاف دولت و وزارت امور خارجه واکنش نشان دادهاند.ادبیات منتشر شده در فضای بینالمللی نشان میدهد که انتظارات ایران در ارتباط با برنامه جامع اقدام مشترک تعیین نشده است. چنین روندی طبعا چالشها و محدودیتهای خاص خود را ایجاد خواهد کرد. مقامهای آمریکایی به این موضوع اشاره دارند که بسته پیشنهادی میتواند مطلوبیتها و همچنین چالشهای خاص خود را برای ایران ایجاد کند.
۴. انتظارات ایران از بسته پیشنهادی
ایران انتظار دارد که نفت خود را به فروش رسانده و از همه مهمتر اینکه روابط نهادها و شرکتهای اقتصادی اروپا با ایران تداوم یابد. کشورهای اروپایی به این امر واقفند که قادر به اعطای چنین تعهداتی نخواهند بود.اگرچه متن بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا به گونه کامل و دقیق منتشر نشده، اما واقعیت آن است که اروپا هیچگونه تمایلی برای پذیرفتن تعهدات عملی و اجرایی در برابر ایران ندارد.هماکنون دو نگاه حداقلی و حداکثری در ارتباط با بسته پیشنهادی وجود دارد.
به هر میزان که ایران،آسیبپذیری بیشتری داشته باشد، طبیعی است که آمریکا فشارهای بیشتری در اقتصاد ایران اعمال خواهد کرد. واقعیت اقتصاد جهانی و سیاستهای آمریکا آن است که آنان تمایل چندانی به ترمیم سیاستهای خود در ارتباط با ایران ندارند. هدف اصلی آمریکا را میتوان افزایش فشارهای اقتصادی بیشتر علیه ایران دانست.در چنین شرایطی طبیعی به نظر میرسد که سیاست آمریکا و ایران در دو طیف متعارض بسته تعهدات عملی اتحادیه اروپا قرار دارد. به همین دلیل اروپا نمیتواند مطلوبیتهای اقتصادی مورد نظر ایران را تأمین کند. مذاکرات ایران و کشورهای گروه ۱+۴ در وین که در ۱۲ تیرماه ۱۳۹۷ برگزار شد، نتیجه عملی چندانی برای ایران ایجاد نکرد. ایران نیز تمایل چندانی برای بهرهگیری از سازوکارهای همکاریجویانه بر اساس مدل حداقلی ندارد. نگرش حداکثری ایران مبتنی بر تداوم فروش نفت در بازار جهانی است. از سوی دیگر تمایل دارد تا زمینه برای مشارکت شرکتهای نفتی به وجود آید. شرکتهای بینالمللی تاکنون مشارکت سازندهای با ایران نداشتهاند.
نتیجه
بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا ماهیت اقتصادی دارد.هدف اروپا آن است که مشوقهای محدود اقتصادی برای ایران تنظیم شود، درحالیکه آمریکا از سازوکارهای کنش محدودکننده ایران بهره میگیرد. در چنین شرایطی، اروپا تلاش خواهد داشت تا سازوکارهای مربوط به نیروی موازنهدهنده را حفظ کند. این امر نشان میدهد که روندهای جدید سیاست اقتصادی اروپا معطوف به حفظ و تأمین مطالبات و مطلوبیتهای ایران در حوزه منطقهای نخواهد بود.
چنین فرآیندی منجر به پذیرش الگوهای حداقلی در سیاست اقتصادی اروپا در ارتباط با ایران شده است. برای تحقق اهداف راهبردی لازم است تا ایران از سازوکارهای سیاست عملی یعنی سیاست قدرت استفاده کند. سیاستهای اعلامی مبتنی بر برخی از شعارهای رادیکال کابینه، نمیتواند مطلوبیت اقتصادی و راهبردی اروپا را برای ایران ایجاد کند.کابینه باید از اعتماد به نفس لازم برای نقشیابی مؤثر در برابر اقدامات آمریکا برخوردار باشد.
الگویی که برای تحقق اهداف راهبردی ایران در پیش گرفته شده، نمیتواند زمینه لازم برای تحقق اهداف حداکثری برای مشارکت اقتصادی اروپا و ایران را فراهم سازد. چنین فرآیندی به گونهای اجتنابناپذیر، چالشهای سیاسی و اقتصادی خاص خود را دارد. اگرچه اروپابه انجام همکاریهای فراگیر با ایران علاقه دارد، اما واقعیتهای دیپلماسی اجبار و سیاستهای عملی ایالات متحده منجر به کاهش نقش سازنده شرکتهای اروپایی در همکاریهای اقتصادی با ایران خواهد شد.