اتخاذ راهبرد ملی
ایران با استفاده از ظرفیتهای برجام تولید نفت خود را در زمان اندکی به سقف قبل از تحریمها رساند و بازار از دست رفته خود را مجددا تصاحب کرد. شرکتهای بزرگ هواپیمایی همچون ایرباس و بوئینگ پس از ۴۰ سال با ایران قراردادهایی برای تحویل بیش از ۲۰۰ فروند هواپیما منعقد کردند و ایرباس ۴ فروند آن را طبق قرارداد به موقع تحویل داد. چند فروند هواپیمای ATIP (۸ فروند) نیز تحویل ایران شد. شرکتهای بزرگ نفتی مثل توتال فعالیتهای خود را در حوزه نفتی آزادگان از سر گرفتند و شرکتهای رنو و پژو هم برای توسعه و تقویت صنعت خودروسازی ایران قراردادهای سرمایهگذاری و همکاریهای فنی با شرکتهای ایرانی منعقد کردند. مذاکرات مثبتی که برای گشایش خط اعتباری و اعطای تسهیلات با مراکز مالی اروپا انجام گرفت و مبادلات مالی و تجاری ایران و اروپا و سایر کشورها به تدریج در مسیر حرکت به وضعیت عادی بود. تولید ناخالص ملی رشد کرد و تورم مهار شد. در مجموع شاخصهای اقتصادی وضعیت بهتری از شرایط تحریمها را نشان میداد، امید به آینده بهتر در فضای پساتحریم موج میزد، اما ظهور ترامپ بیشتر معادلات در مناسبات بینالمللی را بههم زد. آمریکا از موافقتنامه پاریس، نفتا و شورای حقوق بشر خارج شد. اعضای ناتو را برای تقبل سهم بیشتری از هزینههای این سازمان تحت فشار قرار داد. با اعمال تعرفهها به واردات فولاد و آلومینیوم و سایر کالاها، مبانی اقتصاد آزاد و لیبرالی را متزلزل کرد و با دفاع از سیاستهای اقتصاد حمایتی و ملیگرایانه، نظام اقتصاد فراگیر و جامع جهانی را از نفس انداخت. با سیاستهای مهاجرتی دولتهای پیشین آمریکا به مقابله برخاست و مرزها را دیوارکشی کرد.
با به رسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل، بدترین و مخربترین سیاست خاورمیانهای آمریکا را به اجرا گذاشت. ترامپ در امتداد سیاستهای مخرب و خطرآفرین خود که همگی تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی بود، ساز خروج از برجام را کوک کرد و بالاخره در اردیبهشت ماه ۹۷ به وعده انتخاباتی خود جامه عمل پوشاند. ایران برای مقابله با عهدشکنیها و رفتار غیرسازنده دولت ترامپ همگرایی خود با ۱+۴ و سایر کشورهای جهان را تقویت کرد و ارائه حضور خود در برجام را منوط به همکاری سایر اعضای ۱+۴ و به ویژه اتحادیه اروپا در ایفای تعهدات جامعه جهانی در مقابل ایران کرد. در چندین دور مذاکره با اتحادیه اروپا بستهای تهیه شد که محورهای آن رسانهای شد؛ ولی جزئیات بسته پیشنهادی هنوز ارائه نشده است و اگر هم ارائه شده باشد مفاد آن علنی نشده است.
عمدهترین محور این بسته پیشنهادی مقررات بازدارندگی (BLOCKING REGULATION) است که مطابق آن اشخاص حقیقی و حقوقی اروپایی از تسلیمشدن و رعایت تحریمهای ثانویه آمریکا منع شدهاند و آرای صادره از محاکم آمریکا و غیراروپایی علیه اشخاص حقیقی و حقوقی اروپایی درخصوص نقض تحریمهای یکجانبه آمریکا در اروپا شناسایی نخواهد شد. اینکه اشخاص حقیقی و حقوقی اروپایی که از مقررات تحریمی آمریکا متاثر شدهاند، باید ظرف ۳۰ روز به کمیسیون اتحادیه اروپا اطلاعرسانی کنند و نهایتا اینکه اتحادیه اروپا اتباع خود را در طرح دعوی علیه آمریکا تقویت و حمایت خواهد کرد. این قانون قبلا در مورد کوبا و لیبی به اجرا گذاشته شده است و در عمل ظرفیت زیادی از خود نشان نداده است و بهخصوص در رابطه با شرکتهای بزرگ اروپایی که منافع زیادی در بازار آمریکا دارند موثر واقع نشده است. مهمترین بخش بسته پیشنهادی ناظر به تضمین خرید نفت است که اروپا حدود یک میلیون بشکه را مطرح کرده است و همچنین اروپاییها مطرح کردهاند که مسیر مطمئنی برای پرداخت مبالغ فروش نفت معرفی خواهند کرد. در بسته پیشنهادی میزان ۱۰ میلیاردی سرمایهگذاری در ایران نیز مطرح شده است. در مجموع تدابیر اتخاذی اروپا، اگر اجرایی شود، میتواند در شرایط سخت تحریم راهحلی برای بخشی از مشکلات ایران باشد. با این وجود نمیتواند آثار تحریمهای ثانویه را به کلی برطرف کند و ایران باید خود را برای زندگی در شرایط سخت تحریمها آماده کند و در این راستا هرچه بیشتر به اعتمادسازی در داخل کشور همت گمارد و زمینه مشارکت فعال همه نخبگان و متخصصان و کارشناسان را در تصمیمسازی ملی فراهم کند و از هر اقدامی که موجبات نارضایتی مردم و ایجاد شکاف بین حاکمیت و مردم را فراهم میکند، خودداری کند و از اتخاذ تدابیر و سیاستهایی که مردم را نسبت به آینده بدبین کرده و نگرانی شدید برای تامین معاش ایجاد میکند، پرهیز کند. مقامات و مسوولان کشور در پاسخگویی و عکسالعمل به گفتهها و رفتارهای مقامات خارجی و بهویژه آمریکا سنجیده عمل کرده و از واکنشهای احساسی دوری کنند و به این موضوع توجه کنند که همه کشورهای دنیا و از جمله اتحادیه اروپا رفتار و گفتار مقامات ایرانی را زیر نظر دارند و به موضوعات امنیتی و از جمله امنیت صدور نفت بسیار حساس هستند. بالا گرفتن تنشها و التهابات کلامی بین مقامات ایرانی و آمریکایی همانطور که اقتصاد بازار ایران را تحت تاثیر قرار میدهد، میتواند اتحادیه اروپا را به همگرایی بیشتر با ترامپ سوق دهد و بهطور قطع روی بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا تاثیر بگذارد. ایران نباید با گفتار و رفتار خود اروپا را به تجدیدنظر در سیاستهای خود در مورد برجام به نفع آمریکا و به ضرر ایران وادارد. ایران در پاسخ به اظهارات مقامات آمریکایی، باید به دغدغهها و ملاحظات و انتظارات سایر کشورهای جهان از ایران توجه کند و ناخواسته در مسیر ریلگذاری شده آمریکا حرکت نکند. چین، هند و اتحادیه اروپا شدیدا به نفت و انرژی و کشورهای حوزه خلیجفارس وابستهاند و هر آسیبی به جریان عادی و متداول صدور نفت منطقه وارد شود، اقتصاد این کشورها صدمه میبیند و در مسیر پیشگیری از هر خطری آنها ناگزیر از همکاری با آمریکا خواهند شد و این بهشدت به ضرر منافع ملی ایران است. چراکه صفت مخالفت با ایران را تقویت کرده و به انزوای ایران در جامعه بینالملل کمک خواهد کرد. ایران در مقابله با سیاستهای مخرب آمریکا باید به نحوی عمل کند که کشورهای اروپایی و قدرتهای غیرآمریکایی احساس نگرانی و خطر نکنند و مقامات بلندپایه ایران در پاسخ به اظهارات مقامات آمریکایی از مسیر خویشتنداری و احتیاط خارج نشوند، باتوجه به سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ، اتحادیه اروپا، چین و هند تمایل بیشتری به همکاری و همگرایی با ایران دارند. ایران باید از این فرصت برای دفاع از منافع ملی خود استفاده کند.
استفاده از فرصتهای موجود و بهکارگیری تاکتیکهای موثر در عبور از تنگناهای اقتصادی و سیاسی بسیار مهم است. در عین حال باید بدانیم که اتحادیه اروپا و هیچ کشور دیگری نمیتواند مشکلات ایران را که ریشه در سیاستهای کلان داخلی و ملی دارد حل کنند، مشکلات ملی راهحل ملی دارد.ایران بیش از هر زمان دیگری به یک راهبرد ملی توسعه پایدار نیاز دارد، برای طراحی و اجرای آن که خلاقیت و شجاعت بسیار میطلبد باید فضای سیاسی جامعه را برای گفتوگوی فراگیر و سازنده ملی فراهم کرد. برای رویارویی با سیاستهای آمریکا و متحدانش در منطقه هیچ گزینه دیگری جز هموار کردن مسیر همبستگی ملی از طریق مشارکت فعال و مسوولانه ایرانیان در تصمیمگیریهای ملی وجود ندارد. بحران اقتصادی امروز منجمله کاهش شدید ارزش پول ملی بیش از آنکه مربوط به تحریمهای ثانویه آمریکا باشد، ناشی از نادیده گرفتن حق ملت ایران و نخبگان جامعه در مشارکت فعال در تصمیمگیریهای ملی است. مشکلات کشور فقط با اتکا به عزم، اراده، همبستگی، مسوولیتپذیری و مشارکت فعال تکتک ایرانیان در تصمیمسازیهای ملی قابل حل است.