ماجرای صفرهای پول ملی
*ریشه صفرها را باید در «موتورخانه تورم» جستوجو کرد. موتورخانه تورم کجاست؟ بانک مرکزی. هیچ نهادی جز بانک مرکزی قادر به ایجاد تورم نیست. به همین دلیل در همه جای دنیا وقتی تورم بالا میرود همه نگاهها متوجه رییسکل بانک مرکزی میشود نه متولیان توزیع کالاها (مثل ایران). به عبارت دیگر، گرانی (چه گرانی کالاها و چه گرانی ارز)، معلول و مرحله پسینی تورم است در حالیکه در ایران تصور میشود گرانی باعث تورم میشود! و به همین دلیل پنجاه سال است که شعله تورم در ایران فروکش نکرده در حالیکه میانگین جهانی تورم به ۲ درصد رسیده است.
*اگر ندانیم چگونه تورم را باید از بین برد صفرها دوباره برخواهند گشت و برای از بین بردن تورم نیز باید ریشه آن را درست فهمید. از بین بردن تورم با اصلاحات پولی و بانکی یک فرآیند چندساله است که حذف صفرهای پول، آخرین مرحله آن است نه اولین مرحله آن. فایده آن هم صرفا تسهیل مبادلات و عملیات حسابداری است و بحث تقویت پول ملی با این کار که برخی مدعی آنند ارزش علمی ندارد.
*اما صفرها از کجا آمدهاند؟ تورم باعث ارزشزدایی از پول و نتیجتا افزایش صفرهای آن میشود. حال سؤال این است که تورم چگونه درست میشود؟ پادشاهان دوران قدیم زمانی که در مخارج خود کسری میآوردند به یک تقلب جالب دست میزدند. در آن زمانها، پول رایج از طلا و نقره بود و سکهها ارزش ذاتی داشت نه مثل اسکناسهای امروزی که فقط ارزش اعتباری دارد. در مواقع کسری بودجه، پادشاه دستور میداد عیار این فلزات گرانبها را در سکه رایج کاهش میدادند تا بتوانند تعداد سکه بیشتری با همان واحد قبلی ضرب کنند. نتیجه این بود که شاه سکههای بیشتری داشت و مخارج بیشتری را پوشش میداد اما قدرت خرید سکه ها به اندازه تقلب و ناخالصی انجام شده کاهش مییافت که در سوی دیگر معادله میشود همان تورم.
*جایگزینی اسکناس با سکه باعث آسانتر شدن این تقلب در دوران جدید شده است. چاپ اسکناس (نامتناسب با رشد اقتصادی) یا همان خلق پول بدون پشتوانه دقیقا همان عملکرد کاهش عیار پول را دارد. عبارتهای اتوکشیده استقراض از بانک مرکزی یا اضافه برداشت بانکها از منابع بانک مرکزی یعنی همان خلق پول بدون پشتوانه. افزایش خلق پول یا افزایش پایه پولی باعث میشود حجم پول در دست مردم افزایش یابد که همزمان باعث بیارزش شدن پول میشود. مردم آن سوی قضیه را می بینند و میگویند کالاها گران شده است اما اصل داستان این است که دور از چشم مردم به پول آب بسته اند و ارزش پول را کاهش دادهاند. یعنی همانطور که عیار طلای سکه را کم میکردند عیار واقعی مثلا یک اسکناس هزار تومانی را هم کم کردهاند و به همین دلیل ارزش اسکناس به همان میزان ناخالصی کم شده است.
*سابقه تاریخی: ظاهرا واحد پولی رایج در ایران پس از اسلام، دینار بوده است که در خلافت بنیامیه به تقلید از رومیها یا بنا بر قولی به تقلید از ساسانیان ضرب میشد. این واحد پولی در عصر سلسلههای مختلف پادشاهی به دلیل تقلب حکام در کاستن از ارزش ذاتی سکه (جایگزین کردن طلای موجود در سکه با فلزات بی ارزش) مرتبا در حال بی ارزش شدن بوده است تا زمانی که در اوایل دوره قاجار ترجیح دادند به جای هزار سکه یک دیناری، یک سکه هزار دیناری به اسم قران ضرب کنند (حذف سه صفر از واحد پول قبلی). ناصرالدین شاه کار را تمام کرد و اسکناس ١٠ هزار دیناری به اسم تومان منتشر کرد که به معنای حذف چهار صفر از واحد پول قبلی یا همان دینار بود. اصطلاحاتی شبیه پنج زاری یا دوزاری یادگار آن ایام است که پنج زاری (پنج هزاری به معنای پنج هزار دینار) معادل نیم تومان ارزش داشته است.
*پادشاهان قبل از قاجار هم تلاشهایی در جهت حذف صفرهای پول کرده بودند. به عنوان مثال، قدیمیها شاید اسم ١٠ شاهی را شنیده باشند که به معادل نیم قران یا نیم ریال اطلاق می شد یعنی ٥٠٠ دینار. شاهی را سامانیان ضرب کرده بودند معادل ٥٠ دینار تا اینکه نادرشاه سکه نادری را ضرب کرد به ارزش ١٠ شاهی یا همان ٥٠٠ دینار که با تداوم بیارزش شدن شاهی و نادری در دوران قاجار، قران و تومان ضرب شد.
*به همان دلیل که امروز هم ناچاریم چهار صفر دیگر حذف کنیم باز هم ممکن است صفرها برگردند و در زمانی که راه برگشت صفرها را نبستهایم خود همین کار هم ممکن است این فرآیند را تسهیل کند پس باید گفت اندکی آهستهتر!