لزوم فعالسازی ایران بزرگ فرهنگی
تقویت نیروی نظامی ترکیه، قدرتنمایی منطقهای، کنار زدن کردها از مرزهای ترکیه، به هم زدن ترکیب جمعیتی مناطق مرزی، تضعیف خودمختاری کردهای عراق و جلوگیری از اتحاد آنها با کردهای سوریه از جمله این اهداف است.
ترکیه در راستای سیاست نوعثمانیگرایی به مناطقی که تحت نفوذ کردهای سوریه بود حمله کرد. این اقدام در جهت تقویت نیروی نظامی ترکیه، قدرتنمایی منطقهای، کنار زدن کردها از مرزهای ترکیه، به هم زدن ترکیب جمعیتی مناطق مرزی، تضعیف خودمختاری کردهای عراق و جلوگیری از اتحاد آنها با کردهای سوریه صورت گرفت. کردها جمعیت ۴۰ میلیونی در جغرافیای ۵۰۰ هزار کیلومتر مربعی هستند که تا زمان صفویه به لحاظ نژادی، فرهنگی، زبانی، سیاسی و آیینی به ایران تعلق داشتند. در ۱۵۰۰ میلادی با جنگ چالدران نزدیک هشتاد درصد جمعیت کردها از ایران جدا شدند و در قرن بیستم پس از فروپاشی عثمانی ۲۰ میلیون در ترکیه، ۹ میلیون در عراق و ۵ میلیون در سوریه جای گرفتند. کردها به علت سیاستهای نژادپرستانه و تلقی قبیلهای که عراق، ترکیه و سوریه از ملت داشتند هیچگاه بهعنوان شهروندان برابر در دولت کشور از حقوق برابر با سایر شهروندان بهرهمند نشدند. کردها اکنون میان دولتهای ترکی و عربی گرفتار آمدهاند؛ بهنحویکه سیاستهای قبیلهای و نژادپرستانه آنها نمیتواند کردها را بهعنوان شهروند قبول کند. بسیاری از مشکلات مردمان کرد به احزاب چپ و چریکهای جنگطلبی برمیگردد که امکان زیست شهروندانه را سلب کردهاند. بدون دولت هیچ جماعتی امکان زیست اخلاقی ندارد و احزابی که سیاستهای قبیلهای دارند، بخشی از مشکل هستند.
تنها در ایران کردها به علت آنکه خود از کهنترین و اصیلترین شهروندان کشور دولت ایران محسوب میشوند، احساس تعلق ملی دارند و زبان، آیین، مراسم، موسیقی، هنر، ادبیات و مطالبات آنها پذیرفته شده است. کردها همانند همه اقوام و جماعتهای متکثری که در ایران زندگی میکنند به لحاظ زبان، فرهنگ و تاریخ اشتراکات باستانی دارند. همین عامل باعث شده است که ایرانیان ساکن در ایران کنونی نسبت به کردهای ساکن سوریه احساس همدردی کنند و وزارت امورخارجه ایران نیز حمله ترکیه را محکوم کند.
ایران کثرتی در وحدت است که از عهد باستان تاکنون شهروندان آن زندگی مسالمتآمیز را تجربه کردهاند. کردها ایرانی هستند؛ اما سیاستهای داخلی و منطقهای عربی و ترکی رگههای قبیلهای ضددولت-ملت دارد. ترکیه به ظاهر مدرن است؛ اما آنچه دنبال میکند نوعثمانیگرایی است که برآمده از قومیتهای جنگجوی متعصب است که از یکسو مبانی اعتقادی اسلامی و از سوی دیگر تعصب قبیلهای را در هم آمیخته است. ترکیه سیاست وحدتگرای نژادپرستانه را دنبال میکند و با تحریف تاریخ و مصادره بیمنطق مفاخر و بزرگان ایران سعی در ایجاد روبنای مشروعیت بخش دارد. درحالیکه مولوی، نظام الملک و ابوعلی سینا را نمیتوانند بخوانند و گزارههای حکیمان و ادیبان ایران تنها در جهان زیست ایرانی قابل تفسیر است، به شکلی آیینی با دستگاههای ایدئولوژیک سعی در بازتعریف عثمانیگرایی دارند. عربها نیز در دوران حاکمیت کمونیستها سعی داشتند به زور ملیت عربی ایجاد کنند غافل از اینکه قبیله نمیتواند دولت -ملت مدرن خلق کند. آنچه اکنون عربستان و کشورهای همراستای آن درحال خلق هستند اندیشه و فرهنگی دگم و رادیکال است که تنها خشونت و ضدیت با عقلانیت را رواج میدهد. عربستان و ترکیه در رقابت با یکدیگر عناصر عربی و ترکی را با قبیلهگرایی نقلی در هم میآمیزند که حتی توانایی جذب شهروندان خود را ندارند و برای منطقه مشکلآفرینی میکنند.
ایران بزرگ فرهنگی در محاصره قبیلهگرایی قرار گرفته است. مراکز اسلام شناسی، دایرهالمعارفهای فلسفی و صوفیانه، مدارس مذهبی و نهادهای دانشگاهی به همراه بورسهای تحصیلی و سریالها و فیلمهای عربی و ترکیهای فعالند تا ایران را به حاشیه بکشانند. موسیقی، معماری، آیین، مملکتداری، اندیشه سیاسی و جریانهای فکری ایران برآمده از سنتی یکجانشین و تمدنی باستانی است که همه کثرتها را در کمال آزادی و خرد در قالب گفتوگویی انتقادی به سمت زندگی مدنی و مسالمتآمیز سوق میدهد. راهکار صلح و امنیت کشورهای منطقه احیای ایران بزرگ فرهنگی است. هر زمان هنر و موسیقی، ادب و حکمت ایرانی در منطقه کمرنگ شود، گروههای قبیلهای و فرقهای قدرت میگیرند و خشونت، تکفیر، ظاهراندیشی و جنگ فراگیر میشود. شرایط فعلی منطقه لزوم فعالسازی ایران بزرگ فرهنگی را ایجاب میکند؛ چراکه سیاستهای ترکیه و عربستان بدون هیچ قاعده و منطقی درحال راهزنی و یکجانبهگرایی و وارونهسازی میراث ملی ایران هستند. آنچه عربستان و ترکیه بهعنوان عصر زرین و تمدن باشکوه در عهد عباسیان و سلاجقه یا عثمانی ارجاع میدهند جزو شاخصهای میراث ایرانی نیست. در غیاب ایران و به تقلید از میراث ایران بزرگ، فرهنگی که با نژادپرستی و ذهنیتهای بدوی وارونهسازی میشود، جز تعصب و جنگ نتیجهای ندارد. ایران باید بیش از این فعال باشد و مسوولیت ملی و منطقهای خویش را برای کنار زدن جهل و تعصب احیا کند. ایران به لحاظ شکل و محتوا راهحل مسائل منطقه است.