پارادایم همسویی منافع شخصی و جمعی
آدام اسمیث به عنوان پدر علم اقتصاد و نخستین فردی که مباحث اقتصادی را مدون کرد، انگشت تأکید خود را روی این نکته میگذارد که منشا «ثروت ملل» چیست؟ چراکه از همان ۲۵۰ سال پیش در عصر آدام اسمیث تا امروز که نوبل اقتصاد به پژوهشگران حوزه «فقر» رسیده است، بنیاد اقتصاد جوامع و به تعبیری حالت «تنظیمات کارخانه» در جوامع مساله «فقر» است.عجم اوغلو نیز سوالی مشابه سوال ۲۵۰ سال پیش آدام اسمیث [مبنی بر اینکه «منشا ثروت ملل چیست؟ و به عبارت دیگر چگونه جوامع از وضعیت فقر خارج میشوند؟»] را مطرح میکند؛ «چگونه جوامع در مسیر خروج از فقر شکست میخورند؟».در واقع وضعیت فقر، وضعیت «پیشفرض» در جوامع است. به عبارتی سوال اصلی این نیست که «چرا جوامع فقیر میشوند؟»، بلکه باید پرسید «چرا جامعه ثروتمند نشد؟» یا «چرا جامعه از فقر نجات پیدا نکرد؟».در سیاستگذاری کلان، «خلق ثروت» مبحث گستردهای است که از آدام اسمیث تا عجم اوغلو به آن پرداختهاند. فصل مشترک این تعاریف را میتوان اینگونه شرح داد که جامعهای از فقر رهایی مییابد که در آن نهادهای اقتصادی -در اینجا به معنای قواعد حاکم بر فعالیتهای اقتصادی- همهشمول و غیرتبعیضآمیز باشند. در واقع همه افراد جامعه موفق به خلق ثروت یا ارزش افزوده خواهند شد اگر و تنها اگر خطوط قرمز را رعایت کنند. خطوط قرمزی که همان حقوق افراد جامعه است، مثل حق حیات، حق مالکیت و حق آزادی است. در صورت رعایت خطوط قرمز و عدم تعرض به حقوق افراد جامعه، هیچ فردی ثروتمند نخواهد شد مگر در صورت افزودن بر ثروت جامعه؛ و این همان پارادایم همسویی منافع شخصی با منافع جمعی است.