الزامات مبارزه با یک ویروس
این در حالی است که بسیاری از کشورها نظیر ایران، با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند؛ اما آنچه در ایران کار را سخت کرده، وجود عنصر نااطمینانی، فقدان عزم همگانی و کاهش سرمایه اجتماعی است.
تقویت یا تضعیف سرمایه اجتماعی، معلول عوامل بسیاری است که در بستری از زمان شکل میگیرد. اما در برهه کنونی که مساله با جان و سلامت انسانها آمیخته است، کاری میتوان کرد؟ طبیعتا باید راهی یافت؛ زیرا برهههای حساس و بزنگاههای سخت کارکرد دوگانهای دارد هم میتوان بر میزان سرمایه اجتماعی افزود هم میتوان آن را به ورطه نابودی کشاند. اما در وضعیت کنونی چه میتوان کرد: نخست آنکه مجموعه اقداماتی که در گذشته انجام شده است، نباید دنبال شود. یعنی دستگاههای سیاستگذاری و اطلاعرسانی باید بدانند روشها و شیوههایی را که به کاهش مشارکت مردم و سطح اطمینان آنان منجر شده است، کنار بگذارند. اگر این ملاحظه رعایت شود، آنگاه میتوان مجموعه اقداماتی را برای برهه کنونی پیشنهاد کرد.
۱ -کمک به ارتقای همکاریهای مشترک مردم در مقابله با بحران، تقویت روابط اجتماعی و ارتقای مسوولیتپذیری در برابر تک تک افراد جامعه، با ترویج این فرهنگ که تمام افراد جامعه برای مقابله با این چالش «نقش فعال» دارند. در این خصوص میتوان از ظرفیت نهادهای مردمی و غیردولتی نیز بهره برد. استفاده از چهرههای مشهور (موسوم به سلبریتیها) گرچه در برخی رخدادها مورد مذمت دیگران قرار گرفتهاند، اما در این برهه میتوانند اثرگذار باشند و مهمتر از این، گروههای مرجعی که تاکنون کنار گذاشته بودند اما در حال حاضر میتوان با آنها از در آشتی درآمد و از این چهرههای دارای مشروعیت برای انتقال پیام استفاده کرد.
۲- کنترل رفتارهای خصمانه و پرخاشگرانه به خصوص از طرف افراد ناامید، آسیبدیده که مشکوک به آلوده شدن هستند. باید توجه داشت احتمال افزایش سطح ناامیدی با ریسک تشنج همراه است. در این حالت توصیه مشخص به مسوولان پرهیز از برخورد تهاجمی و امنیتی با مسالهای است که ناشی از آسیب عاطفی و اضطراب عمومی رخ داده است.
۳- مردم در این شرایط طالب حقیقت هستند و اطلاعرسانی صادقانه از طرف مسوولان امری لازم وضروری است. چندی پیش اتفاق دلخراش و غمانگیزی که درارتباط با هواپیمای اوکراینی رخ داد، جدای از ماهیت دلخراش واقعه به علت پنهانکاریاولیه آسیب جدی به اعتماد عمومی زد. مطلع شدن مردم از واقعیتها، حق آنان و برآورده کردن این حق، تکلیف مسوولان است. برای جلب اعتماد باید از چهرههایی استفاده کرد که متفاوت از گذشته هستند و پیام تغییر میدهند؛ حتی بستر اطلاعرسانی را باید در حوزه مجازی گسترش داد. هیچ اتفاقی نخواهد افتاد اگر برخی محدودیتها برای این شبکهها برداشته شود.
۴- دولت برای پر کردن خلأهایی که منجر به از بین رفتن سرمایه اجتماعی شده است، اقدام جدی و عملی کند. جبران این موضوع میتواند از کانال عذرخواهی، برخورد با مسوولان پنهانکار و... آغاز شود. این اقدامات کمترین کار ممکن است.
۵- تلاش در قدرشناسی و قدردانی از زحمات پزشکان و پرستاران وکسانی که در خط اول مبارزه با ویروس هستند و همچنین کسانی که اقدامات انساندوستانه میکنند. این امر منجر به زنده شدن ارزشهای اخلاقی در شرایطی میشود که در شرایط بحرانی رنگ میبازند. به جای مصاحبههای مکرر خستهکننده تلویزیونی، میتوان اندکی از رشادت افراد خط مقدم مبارزه با این بیماری تمجید کرد و سختیهای کار آنان را نشان داد و از زبان آنها مساله را شرح داد.
۶- تمرکز بر آموزش عمومی، از طرف متخصصان بهصورت عمومی. آموزش کودکان در مدارس، دانشآموزان، دانشجویان و شاغلان برای مقابله با بحران. شیوع این بیماری نشان میدهد تا چه حد مردم از آموزشهای ابتدایی بهداشتی محروم ماندهاند.
۷-برخورد فعالانه با شایعه در حوزه اطلاعرسانی بهجای اقدامات نمایشی در این عرصه از اقدامات ضروری است. باید ستادی از متخصصان تشکیل شود تا همه رسانهها به آنها دسترسی داشته باشند و هر ادعا و شایعهای را به موقع پاسخ دهند. هر قدر این ستاد مستقلتر از چهرههای رسمی باشد، باورپذیری آن بیشتر میشود.
۸- افزایش اعتماد به سیستم پزشکی میتواند به کاهش هیجانات کمک کند. در روزهای گذشته خبری مبنی بر ترخیص بیماران با رضایت شخصی از اورژانس منتشر شد. این در حالی است که بیمارستان باید پناهگاهی برای بیماران باشد. افزایش اطلاعرسانی از سمت وزارت بهداشت و اقدامات پیشگیرانه که بازخوردی در سطح جامعه داشته باشد، میتواند به افزایش اعتماد عمومی به نظام بهداشتی کشور کمک کند. در کنار آن استفاده از تیم تخصصی روانشناسی و روانپزشکی در کنار تیمهای دیگر برای افراد قرنطینه و خانوادههای آنها میتواند به بهبود شرایط روانی جامعه کمک کند.
۹- تقویت هویت ملی، عناصر و مولفههایی که در شکلگیری جامعه نقش داشتهاند، از اهمیت بالایی برخوردار است. باید به این نکته توجه داشت که هویت ملی فقط مذهب نیست، تاریخ، ادبیات، فرهنگ، آداب و رسوم بخشی دیگر از هویت اجتماعی ما است که با هویت فردی ارتباط تنگاتنگ دارد. انسان بدون توجه به بعد اجتماعی هویت، بیشتر آسیب میبیند. ما چه بخواهیم چه نخواهیم سرنوشتمان جدا از سرگذشت جامعه نیست. در نهایت کرونا گرچه تهدید برای سلامت جامعه است، اما عملکرد کارآمد میتواند فرصتی برای ترمیم شکافها باشد. به شرط آنکه در مدیریت این بحران روشهای از بالا به پایین و متمرکز را کنار بگذاریم.