قواعد جعبه سیاه سیاست
سیاست جعبه سیاهی دارد که تنها نخبگانی که در هسته سخت قدرت هستند، تجربه مشاهده آن را دارند. در سیاستگذاریهای کلان کشورها اغلب تصمیمات برآمده از نزاعها و درگیریهایی برسر مسائل عمومی است. جعبه سیاه سیاست، مکالماتی در خود جای داده است.
این مکالمات حوزههایی همانند نزاع میان جان انسانها و اقتصاد، منافع احزاب و اصناف و شیوه تولید و توزیع ثروتهای عمومی جامعه را دربرمیگیرد. بهعنوان مثال در مکالمات عادی هسته سخت قدرت دولت- کشورها، بحث میشود: کدام اصناف و اقشار اجتماعی تحت پوشش خدمات بهداشتی و فرهنگی قرار گیرند، کدام بدنه اجتماعی و سطح جغرافیایی چه سطحی از امنیت را داشته باشند، میزان تولید، واردات و صادرات کالاها و اجناس زیان آور تا چه میزان باشد. در دادن مجوز، پرداخت یارانهها، ایجاد شرایط قرنطینه و حکومت نظامی، حمله، حفاظت و مالیاتگیری همیشه بخشی برنده و بخشی حذف میشوند. جعبه سیاه سیاست همیشه مخفی است و بسته به اینکه کدام حزب، کارگزار حکومتی یا دیدگاه فکری بتواند با تکنیکهای مختلف به هسته سخت قدرت نزدیک شود، تصمیمات متفاوت خواهد بود که این تصمیمات با مرگ، زندگی و کیفیت زیست شهروندان مرتبط است.
روبنا و زیربنای جعبه سیاه سیاست، تفاوت زیادی دارد؛ به نحوی که سیاستمداران در میان مردم سعی در نشان دادن همبستگی ملی و بازنمایی تصمیمات گرفتهشده بر اساس منافع و مصالح کشور دارند. اما زیربنای جعبه سیاه قدرت، در بسیاری از کشورها ثروت و لذت انحصاری و انباشته شده است که میتواند مسیرهای توسعه را دگرگون سازد و بهطور بدیهی با منافع کارگزاران همراستایی دارد. جعبه سیاه سیاست به علت ذات موضوعات عمومی و قواعد متصلب آن، ساختاری محکم از شبکههای قدرت تداومی دارد که به راحتی تحول اساسی را پذیرا نیست. حتی اگر نخبگانی علمی، عالمانی مردمی و سیاستمدارانی متفاوت به هسته سخت قدرت وارد شوند، پس از چندی مکالمات جعبه سیاه شکل تکراری خواهد گرفت. گاهی حتی سادهاندیشی و رویکردهای ایدهآلیستی که قصد مردمیسازی و ارائه خدمات بهداشتی دارند، به دلیل اینکه سایر ابعاد و تعارض منافع را نمیبینند، نظام سیاسی را در وضعیت بحرانی قرار میدهند. به همین علت است که در دولت- کشورها اجازه جابهجایی همهجانبه کارگزاران سیاسی را نمیدهند و لایههای نظامی، قضایی، اریستوکراتها و مجلس سنا برای حفاظت از ساختار هسته سخت شکل گرفته است. قواعدی بر جعبه سیاه سیاست وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
از توهم واژگانی سیستمی به جهان زیستهای شهروندی: هر چه مکالمات جعبه سیاه کشورها خیالی و ساده باشد، هسته سخت قدرت توانایی درک مطالبات شهروندان را ندارد. حتی گاهی از متخصصان رشتههای بیطرف و بیارتباط به موضوعات عمومی استفاده میشود و آنها نیز سیستمهایی برای اهداف دولت تعیین میکنند؛ غافل از اینکه اجتماعات انسانی جهان زیست فعال دارند و نمیتوان با واژگان دستکاری شده و متخصصان توجیهگر هر هدفی را بدون مطالبه عمومی اجرایی کرد.
از صیانت نفس به رفاه و رضایت: مکالمات جعبه سیاه کشورهایی که شاخصهای مناسبی در توسعه دارند به سمت رفاه و رضایت شهروندان سوق پیدا کرده است. جعبه سیاههای کشورهای عقبافتاده مدام موضوع شورش، جنگ، تروریسم، امنیت و بیثباتی است و این واژگان بر حفظ جان شهروندان تاکید دارد. در روزگار کنونی با شکلگیری حکمرانی خوب، مکالمات به افزایش سطح رفاه و فراهم آوردن رضایت شهروندان تمرکز دارد.
از دولت کنترلی به حکمرانی خوب: قدرت تکنولوژی اطلاعات و گسترش شبکههای اجتماعی باعث شفافیت و الزام پاسخگویی در دولتها شده است. بر همین اساس بخش زیادی از مکالمات و اسناد جعبه سیاه اکنون به بیرون منعکس میشود. هسته سخت دولت در کشورهای عقبمانده در اثر افشای اطلاعات و درگیریهای درونی به سمت دولتهای شکننده سوق پیدا میکند. کشورهای مدرنتر نیز در دو راهی حکمرانی خوب یا خلق دولت کنترلی مردد میمانند.
بنابراین عرصه سیاست متغیرهای فراوانی دارد و آنچه در نگاه اول از منظر یک رشته علمی، نخبگان یک جناح یا قشری از مردم سیاست مطلوب به شمار میآید، ممکن است در عمل بتواند همان مساله مورد اشاره را حل کند؛ اما تبعات فراوانی برای بخشهای دیگر به بار میآورد. تنازع، جنگ و درگیری بازیگران بدیهی عرصه سیاست هستند و جعبه سیاه سیاست، روایتگر داستانهایی است از تصمیماتی برای کاهش درد و رنج بشر که پایانناپذیر است.