درباره هجوم شهروندان به حراج در شهرک غرب!
تردیدی نباید داشت که هزینه بیماریهای این حضور بهشدت متراکم برای کشور و نظام درمان و حتی خریداران آن حراج بسیار بیشتر از کل فروش آن مغازه است. در این میان پرسش این است که مسوولیت این وضعیت متوجه چه کسانی است؟ شاید این افراد که عموما جوان بودند خیال میکنند کرونا عوارض خاصی برای آنان ندارد. هر چند فرد بدون ماسک میان آنان ندیدم، ولی این طور نیست که در آن فضای تنگ و افراد چسبیده به یکدیگر کسی مصون از ابتلا به کویید-19 باشد و بهطور قطع تمامی کسانی که به امید خرید یک کالای غیر ضرور و با تخفیف در چنین محیطی حاضر میشوند، مسوولیت دارند. شاید آنان جوان باشند و در بیشتر موارد خطری متوجه آنان نشود، ولی همه آنان کمابیش با افراد سالمندی در ارتباط هستند که میتوانند بیماری را در خانه به آنان منتقل کنند. یا در بیرون خانه و محل کار جزیی از زنجیره انتقال بیماری شوند. به علاوه هزینهای که این افراد به نهاد بهداشت و درمان کشور تحمیل میکنند، بسیار سنگین و غیراخلاقی است. البته مدیریت پاساژ و فروشنده مسوولیت بیشتری دارند که نباید فراموش کرد.
پرسش این است در حالی که بیماری در اوج شیوع خود است و بنا به دادههای رسمی روزانه بیش از 450 نفر فوت میکنند و بنا به آمار واقعی احتمالا این رقم تا 1400 نفر میرسد، چرا مردم اینچنین بیمحابا و غیر محتاط عمل میکنند.
ابتدا در سطح رفتار فردی توضیح میدهم و سپس در سطح ساختاری تحلیل میکنم و نشان خواهم داد که تا مساله در سطح کلان و مدیریتی و نهادی حل نشود نباید به اصلاح و اثرگذاری رفتار فردی امیدی داشت. نکته اول اینکه همه مردم مرتکب این رفتار نمیشوند. قطع و یقین دارم که حتی اگر آن فروشگاه کیف و کفش را مجانی میداد باز هم کسان زیادی بودند که نمیرفتند. چون برای سلامتی خود و دیگران ارزش بالاتری از هر چیزی چون کیف و کفش قایل هستند. ولی مشکل اینجاست که حتی اگر یک درصد افراد نیز بیاحتیاطی کنند که به لحاظ نسبت بسیار کم است ولی به لحاظ عدد دهها هزار خواهد شد، باز هم مواجه با چنین تجمعات خطرناکی خواهیم بود. وجود یک درصد از چنین افرادی در جامعه اصلا چیز عجیبی نیست، همانطور که مجرمین هم از میان همین جامعه هستند. مساله مهم این است که این تعداد زیاد ولی به نسبت جمعیت اندک میتوانند تکثیرکننده زنجیره انتقال ویروس باشند و سلامت جامعه را به خطر بیندازند. آنان برای نقض مقررات و اقدامات احتیاطی در مواجهه با کرونا، انگیزهها و دلایل گوناگونی دارند، که زیاد قابل بحث و گفتوگو با خودشان نیست. از این رو باید نهادی بالاتر از فرد، متولی اجرای دستورالعملهای بهداشتی باشد. این نهاد باید چند ویژگی را رعایت کند. در واقع این نهاد حاکمیتی است و نماینده تامالاختیار ساختار سیاسی است.
1ـ در اولین گام باید به گونهای رفتار کند که اعتماد مردم و نهادهای مردمی را جلب کند. این جلب اعتماد از طریق سخن گفتن محقق نمیشود. باید عملکرد گذشته و حال آن قابل دفاع باشد.
2ـ یکی از مهمترین نکات این نهاد این است که خودش به اهمیت مساله کرونا و خطر آن واقف و به تبعات این آگاهی ملتزم باشد. اگر دولت و حکومتی فقط برای اینکه گفته باشد کاری کرده تصمیماتی را بگیرد و اعلام کند، مردم متوجه ماجرا میشوند که قضیه جدی نیست. در این صورت دستورالعملها را نقض میکنند.
3ـ این نهاد یا همان کل حکومت باید با اقتدار تصمیم بگیرد. تصمیمات حکومتی باید با ضمانت اجرای کافی همراه باشد. دولتها بهتر است تصمیم نگیرند تا اینکه تصمیم بگیرند ولی اجرای آن را تضمین نکنند. خواهش و تمنا در ادبیات دولت باید حاشیه باشد.ادبیات دولت قدرت است و نه خواهش.
4ـ ثبات تصمیمات مهم است. اینکه هر روز چیزی گفته شود و حتی در یک روز انواع و اقسام افراد حرفهای متفاوت و حتی متناقض بزنند زیانبار است، و در عمل موجب بیاعتباری تصمیمات نزد مردم میشود.
5 ـ و بالاخره اینکه تصمیمات باید کارشناسانه و منسجم و با مشارکت گروههای ذینفع گرفته شود. اگر گروههای ذینفع نادیده گرفته شوند، تصمیم غیرکارشناسانه خواهد بود و زمینه اجرایی نخواهد داشت.
با این ملاحظات به نظر میرسد برای مبارزه با کرونا فقط باید به انتظار اصلاح در سطح نهادی و ساختاری بود، و آموزش و فرهنگسازی گرچه خوب است، ولی راهحل نهایی نیست. میتوان ثابت کرد که نهاد متولی مبارزه با کرونا هیچکدام از این 5 ویژگی را در حد و اندازه مطلوب ندارد و در برخی زمینهها به کلی فاقد این ویژگیها است. قصد ورود به جزییات این ادعا را ندارم. اگر ضرورت شد همه موارد بیان خواهد شد.
منبع: اعتماد