بخش بزرگی از این نیمه حدودا صدوشصت میلیون نفره فقیر امریکا را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند که یا در آغوش پدرومادر هستند و یا به تحصیل اشتغال دارند. ترکیب جمعیتی امریکا را میتوانید در اینجا ببینید. ملاحظه میکنید که قریب به ۳۲ درصد جمعیت امریکا کمتر از ۲۴ سال سن دارند. طبیعی است که این گروه سنی، درآمد و ثروتی ندارند و روی کاغذ و در آمار فقیر بحساب میآیند. پس قریب به ۶۳ درصد نیمه فقیر جمعیت امریکا هنوز وارد بازار کار نشده است.
به گزارش سنسوس بیرو امریکا، در آخرین سرشماری، قریب به ۵۷ میلیون نفر، یعنی حدود ۱۹ درصد جمعیت امریکا، به معلولیت دچار است. اینکه معلولیت بر چه اساسی سنجیده میشود و چه استانداردهایی دارد از حوصله این مطلب کوتاه خارج است. طرفه اینکه این گروه جمعیتی عموما درآمد چندانی نداشته و بسیاری اوقات برای گذران زندگی به خانواده و برنامه های رفاهی وابستهاند. البته لازم به ذکر است که بخشی از جمعیت معلول امریکا به همان گروه زیر ۲۴ سال تعلق دارند. در مجموع، جمعیت معلول و کودک و نوجوان ایالات متحده نزدیک به ۴۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد.
پس تا اینجا ۹۰ درصد از نیمه فقیر جمعیتی امریکا را پیدا کردیم.
گروه دیگری که درآمدی ندارد، زندانیان هستند. در امریکا بیش از دو میلیون نفر در زندان هستند. در اینجا تاکید میکنم که نگارنده با برخی سیاستهای قضایی امریکا که بواسطه اش این حجم از جمعیت به زندان افتاده موافق نیست. اما طرح این موضوع هم مجال دیگری میطلبد و به موضوع این یادداشت مربوط نمیشود.
علاوه بر این عده ای، که بیش از ۲۴ سال سن دارند، مشغول تحصیل در سطوح عالی هستند. مثلا دانشجویان رزیدنسی پزشکی یا دانشجویان دوره دکتری عموما درآمد چندانی ندارند. در عوض ممکن است از محل وام تحصیلی و غیره، بدهی نسبتا زیادی داشته باشند. پس هرچند آینده روشنی دارند اما در آمار فقیر بحساب میآیند.
با احتساب این گروهها، نیمی از جمعیت امریکا فقیر است. اما نه بخاطر اینکه حقی از کسی تضییع شده، یا بازار کار خراب است و درآمدها کاهش یافته است. ضمنا لزوما این نیمی از جمعیت وضع معیشتی وخیمی ندارند. وضع معیشت کودکان و نوجوانان به بضاعت مالی خانواده های ایشان مربوط میشود که در نیمه ثروتمند جمعیتی هستند. در مورد معلولان علاوه بر خانوادهها، خدمات رفاهی دولتی نیز وجود دارد. دانشجویان سطوح عالی نیز عموما وضع رفاهی مطلوبی دارند و اگر هم سختی میکشند، سرمایه گذاری برای آینده ای مرفه و جایگاه اجتماعی ممتاز است.
پس نیمی از جمعیت امریکا فقیر است چون در قنداق یا در دوره بلوغ و مشغول بررسی جوشهای روی صورت است یا اینکه به معلولیتی دچار است، در زندان است، یا مشغول تحصیل مدارج عالی تحصیلی است. ایالات متحده امریکا بیش از هر کشوری در دنیا ثروتمند دارد. محل رشد و شکوفایی بزرگترین ثروتمندان دنیا، و ایضا خودساختهترین ثروتمندان دنیاست. بخش بزرگی از این ثروت با ارائه کالا و خدماتی بدست آمده که زندگی نوع بشر را برای همیشه بهتر کرده است و مردمان همه دنیا مشتریان آن هستند.
تکرار این ادعا که سه نفر میلیاردر امریکایی به اندازه نیمی از جمعیت امریکا ثروت دارند هرچند هیچ معنی یا ارزش اقتصادی و تحلیلی ندارد اما حاصل یک مکتب فکری و یک جهانبینی است. ایدئولوژی مندرس و شکستخورده و تاریخگذشته مارکسیسم بیش از یکصدسال است که در حال تلاش برای پیدا کردن و براه انداختن جنگ طبقاتی است. به جان هم انداختن آدمها و ایجاد نفرت از یکدیگر و پافشاری براین ادعای مردود که برای ثروتمند شدن یک نفر، دیگری باید فقیر شود. و برای خیلی ثروتمند شدن یک نفر، خیلی ها باید فقیر شوند.
در اینجا هم ادعا همین است. لیکن وقتی که آمار را بررسی میکنیم متوجه میشویم، ارتباط وثیقی بین ثروتمند شدن این افراد و نیمه فقیر جمعیت امریکا وجود ندارد. برعکس، تلاشهای این افراد با ایجاد شغل و ارائه کالا و خدمات با کیفیت و ارزان، زندگی میلیاردها انسان را در دنیا مرفه تر و آسانتر کرده است.