باز هم نرخ ارز و بودجه سال ۱۴۰۰
اما در این میان یک نکته تکراری و تاریخی برای بار چندم مطرح می شود و آن هم نرخ ارز است. طبق اخبار موجود، بسیاری نمایندگان به حق با دلار ۴۲۰۰ تومانی مخالفت کرده اند که جای قدر دانی دارد. چنانکه همین نمایندگان گفته اند این سیاست تاثیری بر زندگی مردم نداشته و رانت های کلانی را به جیب معدودی واریز کرده است. به نظر می رسد مرکز پژوهش های مجلس نیز تحقیقات با ارزشی در این مورد انجام داده و در اختیار نمایندگان قرار داده است. با همه این واقعیت ها نماینده محترم دولت از سیاست تداوم توزیع ارز ۴۲۰۰ تومانی، به عنوان ابزاری برای جلوگیری از تحمیل هزینه به مردم، دفاع کرده اند. یعنی یک موضعی را اتخاذ کرده اند که عکس آنچیزی است تجربه و حقایق نشان می دهد. علیرغم خط و خطوط سیاسی اگر برخی نمایندگان در جهت مناسب تصمیم گرفته اند این امر قابل احترام و دفاع است.
این شرایط باز هم موضوع نرخ ارز را مطرح می کند. دخالت در نرخ ارز های خارجی از زمان قاجار تا کنون و در جهت تلاش پر هزینه برای ارزان نگه داشتن آن، بر خلاف واقعیت های اقتصادی، ادامه داشته و اثرات مخرب فراوان و بلند مدتی را بر ساختار و بنیه اقتصاد کشور به جا گذاشته است. همیشه هم این تصمیم با شعار و وعده ارزانی به ملت مطرح شده و اما به کام طبقه حاکمه ختم شده است.
واقعاً نرخ ارز چقدر است؟ ۴۲۰۰ تومان، ۴۷۵۰ تومان، ۱۳۰۰۰ تومان، ۱۵۰۰۰ تومان، ۱۷۰۰۰ تومان، ۴۰۰۰۰ تومان ؟ در سال های اخیر افراد به اصطلاح کارشناس یا اقتصاد دان هرکدام یکی را گفته اند و هنگامی که درست در نیامده دیگر از آن ها خبری نشده. قبل از انقلاب نرخ دلار هفت تومان یا در این حدود بود که آن هم در آن زمان سیاست اشتباهی بود. و طبق همان روال ارزان نگه داشتن قیمت ارز به کام طبقه حاکم تمام شد که بسیاری سرمایه ها را خارج کردند، صنایع مونتاژ رونق یافت، ساختار روابط درونی صنعت کشور ناقص و بدون عمق ماند، صادرات از بنیه تهی شد، صنایع صادراتی شکل نگرفت، واردات بر صادرات چربید، عادات مصرفی زود تر از عادات تولید و کار آفرینی شکل گرفت... بعد از انقلاب سال ها این رویای احیای ارز هفت تومانی رهزن خواب و بیداری بسیاری افراد بود. بیاد می آورم که سال های بعد از انقلاب فرد محترمی که ارتباطاتی هم داشت و مورد وثوق برخی بود و به دنبال دریافت سهمیه ارزی برای سرمایه گذاری خودش هم تلاش می کرد، در محافل مختلف اقتصادی شرکت می نمود و استدلال می کرد که دلار باید دوتومان باشد. بنابراین، نرخ از ۲ تومان تا ۴۰۰۰۰ تومان را شنیده ایم. اما قیمت واقعی دلار چقدر است؟
بگذارید به درک و فهم عرفی و تجربه ای که همه ما داریم مراجعه کنیم. لازم نیست کسی مدرک اقتصاد و غیره داشته باشد یا مقام باشد تا این را درک کند. قیمت هر کالا مبلغ ریالی است که ما داوطلبانه حاضریم بدهیم تا فردی داوطلبانه یک واحد کالا را تحویل دهد. وقتی برای خرید کفش یا کلاه و میوه می رویم مگر غیر از این است؟ درک می کنیم که قیمت هر کالا پرداخت مبلغی داوطلبانه است در مقابل این که فروشنده داوطلب شود تا یک واحد کالا را تحویل دهد. اگر فرضاً بانک مرکزی اعلام کرد دلار ۱۰۰۰۰ تومان و هر کس ده هزار تومان تقدیم کرد برای دریافت یک دلار، آن فرد را از دَم در بانک مرکزی تاراند، معلوم می شود اعتقادی به این قیمت ندارد. اگر دولت اعلام کرد که ارز را صادر کننده باید به فلان قیمت بفروشد و اما خودش حاضر به فروش با آن قیمت یا کمی بالاتر به عنوان حق العمل نبود، معلوم می شود این قیمت بی معنی است. پس قیمت واقعی دلار چقدر است؟ چه خوشمان بیاید چه نیاید قیمت واقعی دلار مقدار ثابت از قبل تعیین شده ای نیست هر قیمت از قبل تعیین شده ای غلط است. قیمت واقعی آن قیمتی است که کف خیابان منوچهری و فردوسی معامله می شود. زنده باد فردی که قولش قول است چه خریدار چه فروشنده ای که داوطلبانه و آزادانه معامله می کند! این بازار مسلماً بازار پر ایرادی هم هست اما به دلیل این که دولت ها نخواسته اند یک بازار شفاف و روشن و قانون مند و سازمان یافته ارز ایجاد کنند که قیمت را هر زمان عرضه و تقاضا تعیین کند و بانک مرکزی هم از طریق خرید و فروش خود نوسانت هیجانی بازار را تخفیف دهد. یک چنین بازاری سالمترین، کار آمد ترین و همراه ترین سازمان برای کمک به شکل گیری و قدرت نظام اقتصادی هم خواهد بود. تجربه فراوانی در جهان در این مورد وجود دارد شاید بد نباشد از تجربه چین کمونیست، یا سنگاپور غیر کمونیست یا هر جای دیگر که موفق بوده بهرمند شویم.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده