سرنوشت غیرقابل پیشبینی مذاکرات وین
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) توافقی دووجهی است که بخش مرتبط با تحریمها و جنبه اقتصادیاش برای ایران اهمیت دارد و از منظر فنی و اصل عدم اشاعه تسلیحاتی نیز برای ایالات متحده و تروئیکای غربی (انگلیس، فرانسه و آلمان) مهم است. از همین منظر باید گفت که حفظ برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام برای آمریکا، اروپا، روسیه و چین و حتی بخش مهمی از جهان بااهمیت است.
طبیعتا اطمینان یافتن از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران (بهرغم تاکید مقامهای تهران بر اینکه به دنبال سلاح هستهای نبوده و نخواهند بود) و همچنین داشتن اهرمهای لازم برای نظارت بر فرآیند فعالیتهای صنعت هستهای کشورمان از مهمترین اولویتهای آمریکا و غرب و سایر کشورهای عضو برجام برای حراست از این توافق است؛ در حالی که از منظر ایران برداشته شدن تحریمهای تحمیلی و گشایشهای اقتصادی دارای اولویت است.
از همین رو کشورهای غربی در صورت نبود برجام نمیتوانند در باب صلحآمیز یا غیرصلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای کشورمان اطمینان حاصل کنند. هرچند در این میان باید بر این حقیقت اذعان کرد که رهبر معظم انقلاب طی فتوایی ساخت و انباشت و استفاده از سلاح هستهای را حرام دانستند و سایر مقامهای رسمی کشورمان نیز صراحتا اعلام کردند که ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای نبوده و نیست.
برجام، تنها گزینه ممکن
با این همه باید این گزاره را لحاظ کرد که این بیانیهها و موضعگیریها برای آمریکا و کشورهای غربی کافی و اطمینانبخش نیست. این گروه از بازیگران در جستجوی تعریف مکانیسمی در چارچوب برجام هستند تا با تکیه بدان بتوانند محدودیتهایی را در ارتباط با فعالیتهای ایران در حوزه غنیسازی اورانیوم، چرخش سانتریفیوژها و فعالیتهای سایتهای نطنز و فردو اعمال کنند.
از همینرو باید گفت حتی اگر فرض را بر آن بگذاریم که مذاکرات وین شکست بخورد نیز طرفین این توافق گزینه دیگری جز بازگشت به این توافق(برجام) در اختیار ندارند، چراکه در غیاب این توافق نگرانیها در باب اشاعه ادعایی فعالیتهای تسلیحاتی هستهای ایران بهزعم غربیها برطرف نخواهد شد.
از همینرو تا آیندهای نامشخص برجام برای آمریکاییها بااهمیت است؛ به بیانی بهتر اگر این توافق از منظر غرب بالاخص آمریکا بیاهمیت بود، نمایندگان دولت جدید آمریکا بار دیگر برای احیای این توافق پشت میز مذاکره بازنمیگشتند، حتی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین ایالات متحده نیز زمانی که 8 می2018 از این توافق خارج شد، صراحتا اعلام کرد که در تلاش برای تعریف توافق بهتری با ایران است. با این همه در ارتباط با این توافق طرفین آن یعنی ایران در یک طرف و آمریکا و کشورهای اروپایی در طرف دیگر دارای مطالباتی هستند، هرچند میبایست میان خواستهها و مطالبهها و مقدوریات طرفین تفاوت قائل شد.
برجام نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر
ایران از ابتدا موضعی روشن داشته و تاکید دارد که برجام میبایست به همان شکلی که در سال 2015 در بابش توافق شده احیا شود. حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین ایران پیش از این به شکلی روشن موضع کشورمان در این باب را روشن و تاکید کرد که برجام نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. این خواسته و مطالبه ایران است که مشخص نیست آنگونه که در نظر دارد به شکلی کامل محقق شود یا نه. در مقابل آمریکا خواهان برجامی است که سال 2022 با لحاظ کردن شرایط و مقتضیات حاکم تعریف میشود، به باور آمریکا و متحدان اروپاییاش(تروئیکای اروپایی) توافقی که سال 2015 منعقد شد، در شرایط کنونی نمیتواند خواستهها و مطالبات این گروه از بازیگران را محقق کند.
هرچند باید این حقیقت را نیز لحاظ کرد که برجامی که در سال 2015 در باب آن میان ایران و 6 کشور جهان توافق حاصل شد، سنگبنای اصلی است و در شریط کنونی بر مبنای همان توافق پیشین غرب تلاش دارد تا دامنه برجام را گسترش داده و مولفههای دیگری را ذیل آن بگنجاند. به بیانی بهتر، خواسته غرب آن است که فعالیتها و برنامههای موشکی و تدافعی ایران را نیز در چارچوب این توافق تعریف شده و محدودیتها و نظارتهایی بر آن انجام گیرد، این گزاره خواست و مطالبه آمریکا و غرب است که طبیعتا ایران با آن موافقت نخواهد کرد.
نتیجهای که حاصل میشود آن است که در شرایط کنونی میان مطالبههای طرفین و مقدوراتشان تطابق وجود ندارد و از همین رو این که امروز و در میانه رایزنیها قاطعانه بگوییم خواستههای طرفین یعنی ایران و غرب محقق خواهد شد یا نه، قابل پیشبینی نیست.
امید به گام موثر دولت بایدن
در این میان گزاره مهمی که ایران از ابتدای رایزنیها و حتی پیش از آن بارها بر آن تاکید داشته و دارد، تعلیق تحریمهای تحمیلی ایالات متحده علیه صنعت هستهای کشورمان است، بدین معنا که مقامهای رسمی تهران تاکید دارند که تمامی تحریمهایی که به واسطه برجامی که سال 2015 منعقد شد اما با خروج ایالات متحده از این توافق بار دیگر بر ساختار اقتصادی کشورمان تحمیل شد و همچنین تمامی محدودیتهایی که بعد از 8 می2018 توسط رئیسجمهوری وقت آمریکا بر ایران تعریف شد، باید به حالت تعلیق درآید، به بیانی دیگر ایران خواهان برداشته شدن تمامی تحریمها و محدودیتهایی نیست که در طول بیش از 40 سال از زمان انقلاب اسلامی تا به امروز توسط آمریکا و غرب بر ایران اعمال شده بلکه صرفا میخواهد آمریکا به تعهدات برجامیاش؛ توافقی که سال 2015 آن را پذیرفت، بازگشته و سایر محدودیتهای پس از آن را نیز معلق کند. این امید وجود دارد که دولت جو بایدن در این باب گام موثری بردارد.
تجربه کره شمالی
هرچند میبایست اذعان کرد که رئیسجمهوری آمریکا چارهای جز برداشتن محدودیتها نخواهد داشت؛ چراکه در صورت نبود برجام گزینه دیگری در اختیار این کشور برای اطمینان از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران وجود ندارد.
از همین رو اگر بدترین سناریو یعنی حمله نظامی به خاک ایران و بمباران تاسیساتمان توسط آمریکا و متحدان منطقهایاش یا تغییر نظام را هم به عنوان گزینههایی که ایالات متحده به عنوان سناریوهای احتمالی بر روی میزش قرار داده است هم در نظر بگیریم، باز هم این رخداد به معنای پایان صنعت هستهای ایران نخواهد بود. زمانی که آمریکا میگوید در ارتباط با ایران همه گزینهها بر روی میز قرار دارد، به این حقیقت آگاه است که توسل به گزینههایی دیگر چون مداخله نظامی یا تغییر رژیم در ایران نمیتواند ایران را از صنعت هستهای که در اختیار دارد محروم کند.
این حقیقتی است که تجربه کره شمالی به آمریکا ثابت کرده است؛ حقیقتی که در راستای آن که یک کشور فارغ از فشارها و اهرمهای تهدیدآمیز تحمیلی باز هم میتواند به دانش و سلاح هستهای دست یابد. ایالات متحده در ارتباط با کره شمالی و اهرمهایی که علیه این بازیگر بدان متوسل شد، شکست خورد و نتوانست مانع از دستیابی پیونگیانگ به زرادخانه هستهای شود و به همین دلیل نمیخواهد این تجربه را در ارتباط با ایران تکرار کند.
ایران نرمش میکند اما به توافق موقت تن نمیدهد
در مقابل ایران نیز هم این آمادگی را دارد تا در برابر گشایشهای احتمالی و برداشته شدن تحریمها در حوزه فعالیتهای هستهایاش رویکرد منعطفتری را اتخاذ کرده و نرمش نشان دهد.
در شرایط کنونی رایزنیها میان طرفین برجام در جریان است، با این همه هنوز نمیتوان زمان دقیق تحقق توافق احتمالی را پیشبینی کرد، ضربالاجلهای تعریف شده توسط مقامهای آمریکا و رهبران غرب، صرفا اخبار رسانهای بیش نیستند با این همه حتی اگر این هشدارها را هم جدی قلمداد کنیم، باید به این حقیقت نیز اذعان کنیم که ایران تحت هر شرایطی حاضر نخواهد بود تن به توافقی موقت دهد یا توافقی یکجانبه را پذیرفته و در ازای هیچ صنعت هستهایاش را متوقف کند.
طبیعتا ایران حاضر نخواهد بود در برابر یک توافق موقت که در جریانش تحریمها به شکلی نسبی برداشته میشوند، مقاومت هستهایاش را در هم شکسته و فعالیتهایش را به حالت تعلیق درآورد. در این میان فرمول یا گزارهای که میتوان برای خروج از وضعیت کنونی بدان متوسل شد؛ توازن میان داده و ستانده است؛ گزارهای که امروز بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارد؛ بدین معنا که ایران زمانی حاضر است از خواستهها و دادههای صنعتیاش در حوزه هستهای دست بکشد که ستاندههای مورد نظر یا مطالباتی که بر آن تاکید دارد را به دست بیاورد.
جبهه متحد ایران-چین-روسیه
در شرایط کنونی و پیرامون برجام دو جبهه تعریف شدهاند، جبههای که در چارچوبش ایران، روسیه و چین تعریف شدهاند و در مقابل جبههای که آمریکا و تروئیکای اروپایی در آن قرار دارند؛ طبیعتا در جبهه نخست هرکدام از سه بازیگر(ایران، روسیه و چین) منافع ملیشان را در اولویت قرار خواهند داد. با این همه و فارغ از اختلافهای آشکار و نهان میان این سه کشور، در شرایط کنونی به نوعی منافع این سه بازیگر با یکدیگر همپوشانی دارد؛ در جریان رایزنیهای وین روسیه و چین در ارتباط با ایران موضع حمایتگرایانهای اتخاذ کردند، این دو بازیگر به سان ایران، آمریکا را مسئول فروپاشی برجام، تحریمهای تحمیلی علیه کشورمان و بیاعتمادسازیها و تنشهای حاکم میدانند و از همین رو مقامهای رسمی چین و روسیه با ادبیات متفاوت در این باب سخن گفتند و ایالات متحده را هدف قرار داده و به چالش کشیدند. با این همه حمایت روسیه و چین از ایران منوط است به مواضع ایران در باب مقوله منع اشاعه فعالیتهای تسلیحاتی و هستهای. از همین رو ایران تا مادامی از حمایت روسیه و چین برخوردار خواهد بود که به سوی ساخت سلاح هستهای حرکت نکند، این در حالی است که مقامهای رسمی ایران بارها تاکید کردند که هدفشان ساخت و اشاعه تسلیحات هستهای نیست و صرفا به دنبال استفاده صلحآمیز از صنعت هستهای هستند.
از همین رو امیر عبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان چندی پیش اعلام کرد که در صورت شکست رایزنیها در وین و عدم حصول نتیجه و تحقق توافق، میزان غنیسازی اورانیوم توسط ایران از مرز 60 درصد فراتر نمیرود، این موضعگیری در حقیقت در راستای اطمینانبخشی به روسیه و چین است. ایران تلاش دارد تا اجماعی که با روسیه و چین دارد برهم نخورد و از سیاستهای حمایتگرایانه این دو بازیگر بهرهمند شود، طبیعتا در صورتی که این اجماع تداوم داشته باشد، همکاریهای میان این سه بازیگر در حوزههای مختلف اعم از اقتصادی، امنیتی و استراتژیک ادامه یافته و این امکان وجود دارد تا ایران، چین و روسیه در بازه زمانی طولانیتر در سطوح عمیقتری با یکدیگر مشارکت داشته باشند.
امیرعلی ابوالفتح - کارشناس مسائل آمریکا
منبع: سازندگی