کنکاش ذهن پوتین در جنگ اوکراین
بعد از آن که ولادیمیر پوتین در قامت رئیس جمهوری روسیه سکان قدرت را در دست گرفت به سمت تحکیم قدرت و حذف مخالفان خود حرکت کرد. در همین راستا پوتین و تیم همراهش دست به اقداماتی زدند که یکی از آنها ساختن روایتی جدید از دلایل فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی بود.
برمبنای روایت تازه کرملین دلیل اصلی فروپاشی شوروی نه مشکلات داخلی و عدم توازن میان دو مقوله اقتصاد و امنیت بلکه توطئه غرب علیه شوروی، همراهی برخی از نخبگان داخلی روسیه و برخی جمهوری ها از جمله جمهوری پیشین اوکراین در شوروی با غرب است.
از منظر تاریخی سال 1991 براساس چارچوب توافق سه جانبه ای که در بلاروس منعقد شد، اوکراین و بلاروس توافق کردند که فدراسیون روسیه تشکل شود و جمهوری اوکراین از شوروی جدا گردد، این توافق نقطه عطف مهمی در فروپاشی اتحادیه جماهیر شووی قلمداد می شود.
بنابراین براساس روایت تازه ای که کاخ کرملین از آن تحت عنوان روایت بازنده شدن شوروی یاد می کند، احیای عظمت روسیه با تکیه بر میراث تاریخی این بازیگر و ناسیونالیسم اسلاو اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد علاوه بر این، از آنجایی که اوکراین خاستگاه اولین دولت اسلاو در تاریخ است و رابطه تاریخی و مذهبی نزدیکی با روسیه داشته و به عنوان تایید کننده مذهب ارتدوکس در روسیه شناخته شده، روایت ارائه شده توسط کاخ کرملین اوکراین را امتداد فرهنگی روسیه تلقی کرده و بازگشت آن به دامان روسیه را بااهمیت می داند تسلط بر این کشور به پوتین فرصت بیشتری برای احیای نفوذ شوروی خواهد داد، پوتین بدین طریق تلاش دارد تصویری از خود را به عنوان قهرمان افزایش قدرت روسیه در مقابل غرب به نمایش بگذارد.
حال سوالی که مطرح می شود آن است که چرا روسیه و شخص پوتین در این مقطع کنونی اوکراین را هدف حمله همه جانبه قرار دادند؟ گروهی از تحلیلگران و کارشناسان و متخصصان مسائل روسیه بر این باور بودند که آقای پوتین به سان سال های گذشته صرفا به تهدید و امتیاز گرفتن محدود از غرب و در نهایت به رسمیت شناختن استقلال دو استان جدایی طلب دونتسک و لوهانسک اکتفا خواهد کرد و وارد جنگی تمام عیار با اوکراین نخواهد شد، اما این پیش بینی ها نادرست بود.
رخدادهای کنونی نشان می دهد که محاسبات کاخ کرملین از وضعیت موجود متفاوت تر از آن چیزی است که ناظران و کارشناسان تصورش را می کردند. حال باید دید پوتین و کاخ کرملین از چه منظری تحولات میدان را به نظاره نشسته و بررسی می کنند؟
به باور پوتین و تیم همراهش نظلم لیبرال به واسطه بحران اقتصادی 2008 و پس از آن خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا( برگزیت) و همچنین ظهور جریان های راست افراطی دچار آسیب های جدی شده است.
از طرفی دیگر تغییر رهبری در آلمان و همچنین برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه در ماه آوریل اتحادیه اروپا را در یکی از ضعیف ترین موقعیت ها در تاریخ خود برای واکنش نشان دادن به هرگونه تحولی تازه قرار داده است. تمامی این مولفه هایی که بدان ها اشاره شد مشوق پوتین برای آغاز اقدام نظامی همه جانبه علیه اوکراین بود.
در واقع محاسبات کرملین مبتنی بر این نکته و گزاره است که اتحادیه اروپا، ناتو و روابط فراآتلانتیکی به اندازه ای درگیر شکاف و اختلاف است که غرب امکان تعریف و تشکیل جبهه ای واحد علیه روسیه را ندارد.از همین رو پوتین این مقطع زمانی را برای انجام عملیات نظامی علیه اوکراین و تحقق خواسته ها و مطالبات خود انتخاب کرد؛ خواسته هایی که در تابستان سال 2021 در مقاله معروف پوتین بدان ها اشاره شده است.
در این مقاله رئیس جمهوری روسیه ضمن اشاره آن که اوکراین را بخشی از روسیه قلمداد کرد، صراحتا تاکید دارد که تنها چهار دولت در جهان یعنی آمریکا، روسیه، چین و هند حق اعمال حاکمیت تمام و کمال را دارند و سایر کشورها بایستی در اعمال حاکمیت خود ملاحظه این چهار قدرت بزرگ را داشته باشند.
به عبارت ساده تر مسکو بر این گزاره تاکید دارد که کشورهایی چون اوکراین، قرازقستان گرجستان یا سایر کشورهای اروپای شرقی نمی توانند بدون در نظر گرفتن منافع روسیه و به شکلی مستقل خواهان پیوستن به ناتو و ا اتحادیه اروپا شوند. در نگاه کلان تر شاید بتوان گفت که هدف پوتین از حمله به اوکراین آن است که روسیه را در کنار چین و آمریکا به ضلع سوم قدرت در نظم جدید در حال ظهور در عرصه جهانی تبدیل کند.
پوتین برای تحقق این خواسته از مناسبات تاریخی، روابط نزدیک فرهنگی با اوکراین برای توجیه اقدامت خود بهره گرفته است. این در حالی است که آنچه در سه روز گذشته در اوکراین رخ داد به وضوح نشان می دهد که گرایش های مخالف روسیه در کشور اوکراین قوی تر از چیزی است که روس ها و حتی جهانیان تصورش را می کردند، فارغ از دلایل روسیه هراسی در اوکراین، واقعیت این است که اوکراین برخلاف آنچه که پوتین می گوید ادامه فرهنگ روسیه نیست و مجموعه تحولات این کشور در سی سال گذشته این حقیقت را اثبات می کند.
در تحلیل نهایی باید گفت استراتژی پوتین برای تبدیل کردن ااوکراین به ادامه فرهنگ روسیه بیشتر از آن که منجر به احیای روابط تاریخی و فرهنگی میان مسکو و کی یف شود، زمینه را برای تبدیل اوکراین به زمین سوخته برای اروپا و روسیه فراهم خواهد کرد، کشوری که نه اروپا تمایلی به عضویتش خواهد داشت و نه قادر است در بازی بزرگ روسیه با آمریکا و اروپا به نفع روسیه وارد عمل شود.
رحمن قهرمان پور، کارشناس مسائل بین الملل
منبع: روزنامه سازندگی